براى رسیدن به هدفهاى وزارت جهادکشاورزى و در طرح کمکردن مصرف سمهاى شیمیایى، قرار شده است که هر سال حدود هشت درصد از مصرف سمها براى گیاهان کم بشود. خوب است بدانید که براى مبارزه با آفتها و بیمارىهاى گیاهى و علفهاى هرز در کشور، هر سال حدود 23 هزار تن سم براى سمپاشى 6/5 میلیون هکتار از مزرعهها و باغها مصرف مىشود. همچنین براى خرید آن، مقدار زیادى ارز (پول خارجى) از کشور خارج مىشود.
مىدانید که استفاده نادرست از سمها مىتواند اثرهاى نابودکنندهاى در محیطزیست داشته باشد. به علاوه، موجب به هدر رفتن سرمایه و بىاثربودن سم یا سوختگى گیاهان مىشود. از سالهاى گذشته در کشورهاى پیشرفته، روش استفاده از وسیلههاى سمپاشى به صورت یک علم بسیار مهم درآمده است. با استفاده از این دانش، مىتوان با مصرف کم سمها، نتیجه بهترى به دست آورد.
امروزه، استفاده درست و مناسب از نوعهاى کمضررتر سمها و بهکارگیرى سمپاشها، بسیار ضرورى شده است. بنابراین، بیشترشدن آگاهى کشاورزان درباره آفتکشها و چگونگى استفاده درست از وسیلههاى سمپاشى، اهمیت زیادى دارد. زیرا با این کار، سلامت خود، گیاهان مزرعه، همه انسانها و محیطزیست را فراهم مىکنند.
1- دستگاه سمپاش پشتى
2- سطل آب با گنجایش 10 لیتر
3- آب تمیز و شفاف بمقدار کافى براى پرکردن تانک سمپاشى
4- چوب بههمزن
ابتدا پمپ را از روى سمپاش درآورید. شیلنگ، پیچ و مهره را باز کنید. سپس هر چه در تانک سمپاش باقى مانده، خالى کنید و چند بار آن را با آب بشویید. سپس دوباره پمپ و قسمتهاى دیگر را در جاى خود بر روى سمپاش نصب کنید. از قرارگرفتن مناسب شیلنگ، لانس و نازل اطمینان پیدا کنید. همچنین پیچ و مهره را به خوبى سفت کنید.
براى رعایت ایمنى، شما باید ابتدا روپوش و شلوار یکسره خود را بپوشید. سپس از کفشها و دستکشهاى مربوط به این کار استفاده کنید. پس از آن که ماسک سالم را روى دهان و بینى قرار دادید، از کلاه و عینک مخصوص سمپاشى هم استفاده کنید.
وقتى اطمینان پیدا کردید که قسمتهاى مختلف سمپاشى را خوب به هم وصل کردهاید، صافى موجود بر روى سوراخ ورودى آب را از نظر سالمبودن بازرسى کنید. سپس سه چهارم حجم تانک را از آب تمیز و صاف پر کنید.
درپوش سمپاش را سفت مىکنیم.
بندهاى چرمى حمایل سمپاش را ببندید. سپس سمپاش را به راحتى روى دوش خود قرار بدهید و آن را به اندازه مناسب براى خود سفت کنید.
براى تنظیم فشار داخل تانک، سعى کنید با ضربههاى یکنواخت و پىدرپى به تلمبه، فشار داخل سمپاش را بیشتر کنید. در هنگام تنظیم فشار، سوراخها و درزهاى مربوطه را بازرسى کنید تا از نشت نداشتن آنها اطمینان پیدا کنید.
براى این کار، لانس را طورى در دست بگیرید که فاصله نازل، یعنى سر لانس از زمین حدود 30 سانتىمتر باشد. سوراخ آن نیز به سمت پایین یعنى روبه زمین قرار بگیرد.
ضامن لانس را فشار دهید و ببینید که آیا قطرههاى سم به هنگام خروج، خوب و مناسب هستند یا خیر.
اگر لازم بود، بازده سمپاش را با شل یا سفتکردن سر لانس تنظیم کنید. اگر نازل بسته شد، یا گیر داشت، آن را تمیز کنید تا مشکل برطرف شود.
ثابت نگه داشتن فشار سمپاش
هنگام سمپاشى، سعى کنید تلمبهزنى را با ضربههاى ثابت و یکنواخت انجام دهید. وقتى محلول سم در سمپاش کم مىشود، باید سریعتر تلمبه بزنید.
9- ثابت نگه داشتن سرعت راه رفتن سمپاش
هنگام سمپاشى در مزرعه با یک سمپاش غیرموتورى پشتى، سرعت راه رفتن شما باید ثابت باشد. به علاوه، سر لانس را طورى هدایت کنید که شکاف نازل یا خروجى آن مقابل گیاه قرار بگیرد.
10- رعایت فاصله مناسب نازل سمپاش با گیاه:
هنگام سمپاشى، سعى کنید فاصله بین شکاف نازل با روى گیاهان حدود 30 سانتىمتر باشد.
11- ثابت نگه داشتن عرض کار یا بذر سمپاشى:
باند سمپاشى به حدودى گفته مىشود که کشاورز در یک بار حرکتدادن لانس به راست و چپ در مزرعه سمپاشى مىکند. هنگام سمپاشى سعى کنید که این باند یا عرض کار سمپاشى را در حالى که لانس را به چپ و راست حرکت مىدهید، ثابت نگه دارید.
جوندگان به گروهی از جانوران
پستاندار گفته می شود که از روی خصوصیات دندانها از سایر گروهها متمایز می
شوند. بدین ترتیب که در فک پائین دارای جفت و در فک بالا دارای یک یا دو
جفت دندان ثنایا می باشند. این دندانها درشت و فاقد ریشه بوده و ارتفاع آن
همیشه ثابت است. در این جانوران دندان آسیاب مطلقاً وجود ندارد و جای آنها
روی فک خالی و نمایان است. در اغلب جوندگان رودة کور خیلی رشد کرده است. از
نظر طبقه بندی جوندگان به دو زیر راسته تقسیم می شوند:
الف-زیر راستة Duplicidentata
که
در فک بالا دو جفت دندان ثنایا دارند که جفت دوم به صورت ستونهای کوچکی در
پشت دندانهای جفت اول قرار گرفته اند و خرگوشها از این گروهند.
ب-زیر راستة Sipmlicidentata
که
در فک بالا فقط یک جفت دندان ثنایا دارند. انواع موشها در این گروه طبقه
بندی شده اند. در زیر فقط به شرح مختصری راجع به گونه هائی از این زیر
راسته که در کشاورزی اهمیت دارند می پردازیم:
موش مغان Microtus Socialis و Microtus arvalis
موش کلاهو Clitellus fulvus
موش تاترا Tatera indica
موش ورامین Nesokia indica
موش سیاه Rathus rathus
موش سیاه Rathus rathus
موش خانگی Mus musculus
مریونها Meriones Spp.
موش شکول Glis-glis Caspicus
مبارزه با موشها:
1-تعیین نوع موش:
اول
از همه باید نوع موشی را که در نظر است برای دفع آن مبارزه کنیم، مشخص
سازیم. زیرا تا نوع موش مشخص نشود، تعیین نوع مبارزه و طعمه و حتی نوع سم
غیر ممکن خواهد بود. مثلاً می دانیم برای مبارزه با موش کا اهو از فتوکسین
استفاده می شود و تلفات هم تا 90 درصد می رسد ولی همین سموم را اگر در
مبارزه با موش ورامین یا موش مغان به کار برند تلفات حداکثر به 60-50 درصد
می رسد و یا برای مبارزه با موش انباری یا موش ورامین حداکثر 5-3 درصد
فسفوردوزنگ مخلوط می کنند. بنابراین برای انجام یک مبارزه باید قبل از هر
چیز نوع موش منطقه را شناخت تا مبارزه با موفقیت انجام شود.
2-فصل مبارزه:
فصل
مبارزه خود اهمیت زیادی دارد. مثلاً برای مبارزه با موش مغان در طول پائیز
و زمستان طعمة گندم با فسفوردوزنگ تا 98 درصد تلفات می دهد ولی همین طعمه
در بهار 45-35 درصد تلفات وارد می آورد زیرا موشها در این فصل رغبتی به
خوردن مواد پر کالری ندارند و در فصل بهار و تابستان طعمه هائی که براساس
علف سبز تهیه می شوند نتیجه بهتری می دهند و یا در موش ورامین در فصل پائیز
و زمستان مصرف طعمه با مغز گردو نتیجه مطلوبی می دهد ولی در بهار و
تابستان گردپاشی لانه ها تلفاتی تا حدود 99-98 درصد می دهد. بنابراین باید
دقت کامل به فصل مبارزه نمود و بعد طرز مبارزه را انتخاب کرد.
3-محل زندگی موشها:
انتخاب
سم بایستی بر حسب محل زندگی موشها باشد. اگر مبارزه در صحرا و دور از
آبادی انجام می شود، انتخاب نوع سم آسان است ولی اگر همین موش در محل
زندگی انسان و شهرها دیده شود باید حتماً از سمومی که برای انسان و دام بی
خطرند استفاده شود. مثلاً موش خانگی وقتی که به مزارع حمله می کند می توان
از سموم فسفوردوزنگ به نسبت 3% استفاده کرد ولی اگر این موش در منازل دیده
شود باید زا سموم بی خطر مانند ترکیبات وارفاین-کومارین و برمولین و غیره
استفاده کرد.
4-غلظت سم:
دستوراتی که برای مبارزه با
موش داده می شود از روی مطالعات زیادی به دست آمده است که هم از لحاظ
اقتصادی مقرون به صرفه باشد و هم مؤثر واقع شود. لذا پیروی از دستورات صادر
شده اجباری است. مثلاً موش مغان با اینکه جثه کوچکی دارد در دستورات
مبارزه طعمه را با 10 درصد فسفوردوزنگ آلوده می سازند. زیرا با تراکم زیادی
که این موش در هکتار دارد جمع وزن زندة موش در هکتار بالا است و باید طعمه
را با دُز حداکثر مصرف کرد. در صورتی که با مبارزه با موش ورامین که جثة
نسبتاً درشتی دارد، دُز فسفوردوزنگ مصرفی 50 درصد خواهد بود. چون با توجه
به تراکم موش در هکتار جمع وزن موجود زنده در هکتار خیلی کمتر از موش اولی
است و مصرف سم زیادی از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نمی باشد.
5-بیولوژی:
قبل
از اقدام به مبارزه، بیولوژی موش مورد نظر را کاملاً مورد توجه قرار دهید
تا از نقاط ضعف آن حداکثر استفاده را برای بالا بردن نتیجة مبارزة بدست
آورید. مثلاً مبارزه شیمیایی با موش کلاهو یا موش شکول در فصولی که قسمتی
یا همة موشها به خواب زمستانه رفته اند بی نتیجه است و باید از مبارزة
مکانیکی استفاده نمود.
6-رعایت کامل اصول زراعی:
برای
جلوگیری از خسارت موشها مخصوصاً در باغات و مزارع صیفی، پاک کردن مزارع از
علف هرز یا زدن شخم عمیق در پائیز اهمیت زیادی دارد و از تراکم موشها در
بهار خواهد کاست.
7-دقت برای انتخاب ماده برای طعمه:
در
این امر در صحرا و برای مبارزه با موشهای صحرائی می توان فرمولهای کلی
توصیه کرد. مثلاً می گوییم در مبارزه با موش مغان در فصل زمستان به عنوان
طعمه گندم مصرف کرد و در بهار از طعمة سبز استفاده نمود. این دستور کلی است
و نتیجة مطلوب هم می دهد. ولی در مبارزه با موشهای خانگی یا انباری وضع
اینطور نیست و نمی توان فرمول کلی برای انتخاب طعمه بدست آورد و در هر مورد
باید کسی که مبارزه را سرپرستی می کند قبل از طعمه گذاری با انجام
آزمایشهائی نوع طعمه مورد لزوم خانه یا انبار را پیدا کند. اگر موشی در
انباری دیده شد باید قبلاً چند نوع ماده بدون سم در گوشه و کنار انبار قرار
داد و دو یا سه روز مراقب بود که موشها به کدام طعمه توجه خواهند داشت. پس
از پیدا کردن نوع غذای مورد علاقه موشهای این انبار یا منزل، طعمه را
براساس آن ماده تهیه می کنند. در اینجا باید متذکر شد که موش خانگی یا
انباری به انواع غذاهای مختلف دسترسی دارد. اگر کمبودی احساس کند ممکن است
از خانه ها و انبارهای مجاور آن را تهیه کند لذا انتخاب طعمه برای اینگونه
اماکن 3-2 روز مطالعه مقدماتی لازم دارد.
فرمولهای مبارزه با جوندگان و طرز تهیه آنها:
1-طعمه گندم مسموم:
برای
تهیه طعمه 100 کیلوگرم گندم و 2 لیتر روغن پارافین و 10 کیلو فسفوردوزنگ
مورد احتیاج است. برای تهیه اول 2 لیتر روغن را با 100 کیلوگرم گندم با
پاروک خوب مخلوط کرده و سپس فسفوردوزنگ را به تدریج به گندم اضافه کرده و
با پاروک هم می زنند تا سم با گندم به طور یکنواخت مخلوط شود. از این طعمه
برای مبارزه با موش مغان در فصل پائیز و زمستان از قرار 2-1.5 کیلو طعمه در
هکتار به طور دست پاش استفاده می کنند. طعمه تهیه شده را در همان روز باید
مصرف نمود. اگر بخواهند با این طعمه با موشهای جنس Meriones در پائیز و
زمستان استفاده کنند به جای 10 درصد فسفور دوزنگ باید میزان فسفور دوزنگ را
تا 5 درصد تقلیل داد.
چنانچه بخواهند از این طعمه در مبارزه با موش
خانگی که در مزارع زندگی می کنند یا موش جنگلی استفاهد کنند، میزان
فسفوردوزنگ را تا 3 درصد باید پائین آورد.
2-طعمه با مغز گردو:
10
کیلو مغز گردو و 200 گرم روغن پارافین، 0.5 کیلو فسفودوزنگ و طرز تهیه مثل
طعمه گندم می باشد. این طعمه را می توان در فصل پائیز و زمستان برای
مبارزه با موش ورامین در باغات بکار برد. برای این کار طعمه را با قاشقک در
داخل لانه های فعال می گذارند. در این روش باید کلیه لانه ها را یک روز
قبل از انجام مبارزه کوبید و روز بعد طعمه گذاری را فقط در سوراخهائی که
باز شده اند، یعنی لانه های فعال انجام داد. مقدار مصرف طعمه در یک هکتار
حدود 0.5 تا یک کیلوگرم طعمه خواهد بود.
3-طعمة سبز:
علف
سبز (هر نوع علف هرز یا گیاه زراعی فرق نمی کند) 100 کیلوگرم، فسفوردوزنگ
مخلوط با خاکستر یا پودر تالک حدود 10 کیلوگرم در این طریقه ابتدا پودر
تالک و فسفوردوزنگ را با هم به خوبی مخلوط می مکنند سپس کارگری که مجهز به
دستکش و ماسک و یک سطل با ظرفیت حدود یک کیلوگرم، کار را شروع می کنند.
کارگر ضمن عبور از مزرعه به محض برخورد با لانه فعال، مقداری علف چیده و آن
را به اندازة سوراخ خروجی موش گلوله کرده و یک طرف گلوله را با مخلوط سم و
تالک آغشته کرده و طرف آلوده با سم را داخل سوراخ موش کرده و راه ورود
لانه را می بندد و سراغ سوراخ بعدی می رود. در این روش باید یک روز قب از
مبارزه کلیه لانه ها را لگد کوب کرد و روز بعد فقط در سوراخهای باز شده
طعمه گذاری کرد. این طریقة مبارزه را در فصل بهار و تابستان برای موش مغان،
موش آبی و مریونها می توان به کار برد. با این مقدار می تون 12-10 هکتار
را مبارزه کرد.
4-طعمة سیب زمینی یا هویج:
10
کیلوگرم سیب زمینی یا هویج و 0.5 کیلوگرم فسفودوزنگ مورد احتیاج است. ابتدا
هویج یا سیب زمینی را به قطعات کوچکی به اندازه حبه قند تقسیم می کنند.
سپس فسفوردوزنگ را به تدریج روی این قطعات پاشیده و با پاروک آن را به هم
می زنند تا سم بطور یکنواخت با طعمه مخلوط شود و باید بلافاصله طعمه گذاری
را شروع کرد. این روش را می توان برای موش آبی یا موشهای خانگی در مزارع در
فصل تابستان و پائیز بکار برد و طعمه گذاری را باید طرف عصر انجام داد.
5-طعمه با یونجة خشک
یونجه
خشک 10 کیلوگرم، ملاس چغندرقند یک لیتر،فسفودوزنگ یک کیلوگرم مورد احتیاج
خواهد بود. این روش را در روزهای برقی برای مبارزه با خرگوش می توان بکار
برد. برای تهیه طرف صبح روی یونجه خشک ملاس چغندرقند یا محلول 10 درصد شیره
را به تدریج پاشیده و یونجه را زیر و رو می کنند تا محلول به طور یکنواخت
یونجه را خیس کند. سپس روی آن را با گونی یا نایلون می پوشانند و تا عصر به
همان حال می گذارند تا یونجه ها رطوبت بردارند. طرف غروب یونجه ها را به
دسته های کوچک (10-8 ساقة یونجه در هر دسته) تقسیم می کنند. سپس فسفور
دوزنگ را روی آن پاشیده و آرام آرام بهم می زنند. این طعمه را طرف غروب در
سطح باغی که مستور از برف می باشد و مورد حملة خرگوشها قرار می گیرد پخش می
کنند. در هر 10 متر مربع یک دستة کوچک یونجه کافی است. صبح روز بعد طعمه
هائی که مورد استفاده خرگوش قرار نگرفته است باید از سطح باغ جمع آوری و
معدوم شود.
6-طعمه با نان و مربا:
این روش مخصوص موش
شکول می باشد. مواد مورد نیاز 10 کیلو نان سفید، 200 گرم مربا بهتر است
مربای زردآلو باشد، 0.5 کیلو فسفوردوزنگ خواهد بود.
طرف غروب نانها
را از وسط بریده و لای آن را مربا می مالند، سعی شود قطعات زردآلو لای نان
وجود داشته باشد سپس فسفوردوزنگ را روی مربا می پاشند و دو طرف نان را روی
هم می گذارند و سپس آن را به قطعات کوچک تقسیم می کنند و در محل رفت و آمد
شکول قرار می دهند و صبح روز بعد طعمه ها را جمع آوری و معدوم می سازند.
7-گردپاشی لانه ها:
مواد مورد نیاز: 20 کیلوگرم تالک و 10 کیلوگرم فسفوردوزنگ خواهد بود.
تالک
و فسفوردوزنگ را در ظرف سربسته با چرخانیدن ظرف به خوبی با هم مخلوط می
نمایند. سپس این گرد را با گرد پاشهای دستی کوچک به داخل لانه می پاشند. در
این طریقه هم باید یکروز قبل از مبارزه کلیة لانه ها را بکوبند و روز بعد
گردپاشی را فقط در لانه های باز شده انجام دهند. این روش بیشتر در مواقعی
که موشهای صحرائی از قبیل موش مغان (در زمانی که علف بیابان خشکیده و هوا
گرم است) یا موش ورامین (در فصل بهار) که از برداشتن طعمه خودداری می کند
به کار می رود.
مدیریت تلفیقی آفت پنبه (IPM ) همواره در راه
رسیدن به مدیریت آفات حشره و کنه پنبه در حال تکامل است . هدف IPM تلفیق
کردن همه روش های مدیریت جمعیت آفت به منظور کاهش مصرف حشره کش می باشد ضمن
آنکه سودمندی محصول نیز حفظ گردد .
محصول پنبه در معرض جمله انواع
آفت قرار دارد و اغلب دامنه وسیع از فراوانی آفت بین فصول مشاهده می شود .
هر چند حشره کش های جدید نسبتاً انتخابی در دسترس کشاورزان قرار می گیرند
اما بررسی دقیق کارشناسان محیط زیست کاربرد برخی سموم قدیمی و جدید را خیلی
مشکل نموده است . این امر انگیزه قوی در استفاده از حشره کش های کم خطر
برای محیط زیست و کاهش مصرف کلی حشره کش ها بوجود آورده است .
پذیرش سریع سموم جدید توسط کشاورزان و کارشناسان ،مانع افزایش آگاهی آنها از ارزش حشرات مفید در اکوسیستم پنبه می گردد .
مدیریت کشت پنبه
جهت اجرای برنامه IPM، مدیریت کشت پنبه به پنج دوره مجزا تقسیم می شود:
1- برداشت محصول تامرحله قبل از کاشت پنبه
2-آماده سازی زمین یا مرحله قبل از کاشت پنبه
3- زمان کاشت تا مرحله گلدهی(ظهور یک گل در هر متر ردیف کشت)
4- مرحله گلدهی تا باز شدن اولین قوزه در هر متر ردیف کشت
5- مرحله باز شدن اولین قوزه تا مرحله برداشت محصول
آفات پنبه در دوره های فوق در مراحل مختلف رشد و فعالیت قرار دارند.
مدیریت تلفیقی آفت با توجه به شرایط فعالیت آفت در هردوره اجرا می شود:
1- دوره پس از برداشت تا قبل از کاشت پنبه
1-1-بررسی وضعیت شفیره کرم قوزه
نمونه
برداری از خاک حداقل از عمق 10 سانتی متری به منظور تعیین تراکم شفیره کرم
قوزه انجام میگیرد .در صورت مشاهده شفیره کرم قوزه با تراکم زیاد انجام
شخم پاییزه یا زمستانه توصیه می شود .
1-2- انتخاب گیاه زراعی جهت تناوب زمستان
در حد فاصل زمان برداشت محصول تا کاشت مجدد پنبه ، گیاه زراعی مناسبی با توجه به نوع آفات آن جهت کاشت در نظر گرفته می شود .
1-3- کشت گیاهان تله ای
برای به تله انداختن کرم قوزه در اوایل بهار یک نوع گیاه زراعی مانند نخود به عنوان گیاه تله کاشته می شود .
با استفاده از یک حشره انتخابی و یا با انجام شخم ومدفون نمودن گیاه، کرم قوزه های روی آنرا از بین می برند .
1-4- از بین بردن بقایای گیاهی و رشد مجدد پنبه
در صورت رشد مجدد پنبه ، وضعیت آفات روی آن را بررسی نموده و اقدام لازم نسبت به از بین بردن آنها به عمل می آید .
خرد کردن بقایای پنبه و استفاده از مواد شیمیایی برگ ریز جهت ممانعت از رشد مجدد پنبه .
1-5- علف های هرز میزبان آفت
آفات
پنبه از قبیل کنه ، شته ، ِسنک و عسلک روی علف های هرز داخل و حاشیه مزرعه
پنبه زمستان گذرانی می کنند . با استفاده از علف کش یا شعله افکن و یابا
انجام شخم علف های هرزرا از بین می برند .
1-6- کشت گیاه زراعی مناسب به عنوان پناهگاه حشرات مفید .
برخی از گیاهان زراعی مانند یونجه پناهگاه خوبی برای حشرات مفید می باشند .
1-7- مصرف کودهای ازته
برای تجزیه و پوساندن بقایای گیاهی و فعال کردن میکروارگانیزم های مفید خاک مصرف کودهای ازته توصیه می شود .
2-دوره آماده سازی زمین و مرحله قبل از کاشت پنبه
2-1- انتخاب زمین
با
توجه به شرایط جغرافیایی محل از نظر وجود رودخانه ، منابع آب ، جاده
،مراتع، مسیر وزش باد ، مناطق همجوار ، زمین مناسب جهت کشت پنبه انتخاب
گردد.
2-2-تهیه بستر بذر
تماس بهتر بذر با خاک و تأمین رطوبت
ودمای مورد نیاز و کاشت بذر در عمق مناسب موجب جوانه زنی و رشد سریع بذر
شده وگیاهچه های قوی بدست می آید .
2-3- انتخاب رقم مناسب پنبه
زودرسی و برداشت زود هنگام محصول به کاهش خسارت آفات در اواخر فصل کمک می نماید .
2-4- ضد عفونی بذر
جهت کنترل آفات مکنده در اوایل فصل کشت از یک حشره کش مناسب جهت ضد عفونی بذر استفاده می شود .
2-5- تغذیه گیاهی
تأمین عناصر غذایی مورد نیاز گیاه پنبه
2-6- تأمین آب مورد نیاز پنبه در اوایل رویش
3- مرحله کاشت پنبه تا مرحله گلدهی ( مشاهده یک گل در یک متر ردیف کشت )
3-1- تاریخ کشت
با توجه به دمای خاک و پیش بینی آب و هوا ، ناریخ کشت مناسب تعیین شود .
از کشت خیلی زود و دیر هنگام پنبه اجتناب گردد .
3-2- مصرف ازت
با توجه به آزمون خاک و تجزیه دمبرگ ، میزان مصرف ازت تعیین شود.
3-3- مصرف مواد تنظیم کننده رشد
برای جلوگیری از رشد رویشی غیر عادی از مواد تنظیم کننده رشد استفاده گردد .
3-4- گشت زنی در مزرعه جهت بررسی وضعیت آفات پنبه
با توجه به آستانه خسارت اقتصادی آفات ، مبارزه شیمیایی و بیولوژیکی توصیه می شود .
4- مرحله گلدهی تا مشاهده اولین قوزه باز در هر متر ردیف کشت
4-1-گشت زنی در مزرعه جهت بررسی وضعیت آفات
توصیه مبارزه شیمیایی و بیولوژیکی ، با توجه به آستانه خسارت اقتصادی آفات.
4-2- آبیاری پنبه بر اساس نیاز گیاه
5- مرحله باز شدن اولین قوزه تا برداشت محصول
5-1- گشت زنی در مزرعه جهت بررسی وضعیت آفات پنبه
توصیه مبارزه شیمیایی و بیولوژیکی ، با توجه به آستانه خسارت اقتصادی آفات.
5-2- آبیاری پنبه بر اساس نیاز گیاه
5-3-استفاده از مواد شیمیایی جهت خزان زودرس برگها
اجزای اصلی مدیریت تلفیقی آفت
1-شناخت بیولوژی و اکولوژی آفات و گیاهان زراعی
2-گشت زنی در مزرعه
3-آستانه های خسارت اقتصادی
4-بررسی تاثیر روش های مبارزه بر جمعیت آفات
گشت زنی در مزرعه
جمعیت
آفت از سالی به سال دیگر و حتی ا زیک مزرعه به مزرعه دیگر در طی سال تغییر
می کند.بازدید دقیق مزرعه به کشاورز امکان مبارزه شیمیایی به موقع را
فراهم می سازد .
کاربرد حشره کش ها بایستی بر مبنای گشت زنی در مزرعه
وآستانه خسارت اقتصادی آفات صورت گیرد . از سمپاشی های بی رویه و از قبل
برنامه ریزی شده اجتناب گردد .
روش های گشت زنی در مزرعه
از چند
روش گشت زنی به منظور ارز یابی اثر آفات روی مزارع پنبه استفاده می
شود.الگو های گشت زنی در مزرعه پنبه ممکن است به شکل های حروفX وZ و یا عدد
8 باشد.
بعضی از حشرات پنبه مانند تریپس در سطح مزرعه تقریبا“ پراکنش
یکنواخت دارند و آفات دیگر مانند سنک و کنه مزرعه پنبه رابیشتر به صورت لکه
ای آلوده می سازند و آلودگی آنها بیشتر از حاشیه مزرعه شروع می شود. توصیه
مبارزه شیمیایی بایستی زمانی انجام شودکه پس از گشت زنی در مزرعه تعداد
آفت به سطح آستانه خسارت اقتصادی رسیده باشد .
از زمان ظهور گیاهچه تا
مرحله گلدهی ، مزارع پنبه بایستی حداقل یک بار در هفته مورد بازدید قرار
گیرد . از مرحله گلدهی تا باز شدن قوزه ها ، مزرعه پنبه را بایستی هر پنج
روز یا دوباردر هفته بازدید نمود .
از هر 8 هکتار پنبه کاری بایستی
به طور تصادفی 100 بوته را مورد معاینه قرار داد و برای این منظور می توان
با انتخاب تصادفی 100 نقطه از مزرعه 100 بوته را بازدید نمود و یا اینکه ده
نقطه از مزرعه را به طور تصادفی انتخاب و در هر نقطه 10 بوته یک ردیف را
معاینه کرد .
آستانه خسارت اقتصادی یا آستانه مبارزه
آستانه مبارزه طبق تعریف، تراکمی از آفت می باشدکه در آن تراکم مبارزه شمیایی بایستی برای جلوگیری از خسارت اقتصادی آفت صورت گیرد .
آستانه
های خسارت آفات جز اصلی مدیریت تلفیقی آفت (IPM ) هستند .آستانه ها را می
توان بر مبنای فراوانی آفت ، میزان خسارت آنها و یا ترکیبی از هردو تعیین
نمود . اهمیت اقتصادی یک آفت خاص ممکن است با رشد گیاه پنبه تغییر نماید .
بنابراین آستانه خسارت آفات بسته به مرحله رشد پنبه متفاوت می باشد .
اثر مفید آستانه ها به بازدید منظم مزرعه ، نمونه برداری دقیق و برآورد صحیح سطوح خسارت یا آفت بستگی دارد .
شتهها
بعلت وسعت دامنه میزبانهایشان حشرههای معروفی هستند. دو گونه اصلی آنها
جزو آفات مهم گیاهان زینتی در گلخانههای آلاسکا بحساب میآیند. یکی شته
سبز هلو (Myzus Persicae) و دیگری شته خربزه و سیاه (Aphids gossypii)
اختلافهای
منطقهای معمول هستند. در قسمتهای مختلف آلاسکا مقاومت شتهها در برابر
حشرهکشها، ترجیحات محصول و فعالیتهای فعصلی متفاوت است. استراتژیهایی که
در برخی مناطق آلاسکا انجام میگیرد ممکن است در سایر نقاط ایالت مؤثر
نباشد. شتهها توانایی تولید مثل بطریق Parthen ogenesis (کلونی ماده) را
دارند.
مادهها از مادهها بوجود میآیند و هر ماده جدید توانایی تولید
100ـ50 شته جدید را دارد که این شتههای جدید ظرف 10ـ7 روز قابلیت تولید
مثل را بدست میآیند. این تعداد حشره میتواند قبل از عکسالعمل ما همه جا
را فرا گیرد.
مقاومت به آفتکشها
IPM در آلاسکا در سرتاسر صنعت
گلخانه، مقاومت شتهها را به آفتکشها ثبت کرده است. شبتهها به راحتی
میتوانند مقاومت به آفتکشها را توسعه دهند. شتهها بصورت ژنتیکی به تعداد
مساوی حشره ماده تولید میکنند و به آنها مکانیسمهای مقاومت در برابر
آفتکشها را میدهند. و این بستهها بر روی دامنه وسیعی از میزبانها زندگی
مینمایند. مقاومت به آفتکشها تقریباً همیشه در گلخانههای آلاسکا وجود
دارد.
مقاومت شتهها به آفتکشها بعلت کاربرد غلط و یا بیش از حد بوجود
میآید. هرچه به میزان بیشتری از حشرهکش استفاده شود مقاومت بیشتری در
شتهها بوجود میآید. هرگز دوز را افزایش ندهید. برای مثال با از بین بردن
شتههای حساس مستعد، یک مقاومت غیر قابل مشاهدهای بوجود میآید که باعث
تشکیل جعمیت بزرگتری از شتهها میشود. در نتیجه حشرهکشهایی که در یک مقطع
زمانی جمعیت بزرگی از شتههای مستعد را از بین میبرد دیگر برای حشرات
باقیمانده اصلاح شده و اکثر نژادهای آن شته کاربردی ندارد.
صاحبان گلخانه اغلب مقاومت به شتهها را غیر عمدی و با کاربرد نادرست بیش از اندازه مسموم بوجود میآورند.
IP
در آلاسکا اغلب مورد نیاز کشاورزان ناامید قرار میگیرد زیرا که تلاش آنها
اغلب برای مقابله با شتهها کاربردی ندارد. ما متوجه میشویم که در این
طور شرایط مقاومت زیای در شتهها وجود دارد. روشهای سنتی کنترل شته بهیچ
وجه در چنین شرایطی مؤثر نیستند. بنابراین یک روش ترکیبی شامل مبارزه
شیمیایی انتخابی، مبارزه غیر شیمیایی و کنترل بیولوژیک بهترین روش برای
مدیریت شته میباشد.
اگرچه اقدامات پیشگیرانه میتواند در تأخیر حمله
مگس سفید تأثیر داشته باشد اما کشاورز باید فرض کند که گلخانه عاقبت به این
آفت مبتلا خواهد شد و باید آمادگی اقداماتی جهت کنترل در زمان مناسب را
داشته باشد.
کنترل بیولوژیک
گونههای پارازیت مختلفی در هاوایی
ظاهر میشود. معمولترین گونهها Prospaltella transuena Timberlake و
Encarsia Formosa Gahan. گونههای دیگر عبارتند از:
Aleurodophilus
Pergandiellus(Howard) و Eretmocerus nr.haldemani Howard گونههای
Encarsia Formosa و Encarsia Versicolor Giraut پارازیتهایی هستند که
مناسب با کنترل در شرایط گلخانهای میباشند.
حشرات ماده Encarsia در
بدن مگس سفید جوان یک عدد تخم میگذارد. در نتیجه لارو پارازیت محتویات
درونی میزبان را (مگس سفید) خراب و نابود میکند و تنها چیزی که از میزبان
باقی میماند فقط Exoskeleton (پوشش خارجی بدن) است. (یک نشانه مطمئن و
آشکار از اینکه پارازت در حال توسعه است تغییر رنگی است که دو هفته پس از
تخمگذاری زنبور پارازیت در بدن لارو اتفاق میافتد. بدین صورت که رنگ پوست
مسن آخر لاروی سیاه میشود). زمانی که زنبور کاملاً رشد یافت، سوراخی در
پوشش خارجی لارو و مگس سفید ایجاد میکند و بیرون میآید.
برای افزایش
احتمال موفقیت کنترل بیولوژیک مگس سفید گلخانه میبایست به چندین نکته مهم
توجه کرد. اکثر حشرهکشها (شامل حشرهکشهای Residues) زنبورهای Encarsia را
میکشد. استفاده از حشرهکشها میبایست حداقل 2ـ1 هفته قبل از بکارگیری
پارازیتها متوقف شود.
پیشآگاهی و ردیابی
بازدید و بازرسی بصری
الزامی است. بازرسیهای مکرر برای یافتن فعالیتهای اولیه شته در میان
گیاهان باید انجام شود. بازرسیهای تصادفی گیاهان در قسمتهای داخلی و یا
بیرونی متکانهای مشخص، جستجوی جوانههای گل، قسمتهای انتهایی رشد گیاه و
قسمتهای زیرین برگهای پایینی گیاهان.
فعالیت حشره را در نوع مرحله رشد
گیاه را یادداشت نمایید. شتهها در برخی از محصولات به مراحل مشخصی از رشد
حمله میکنند، بعنوان مثال در سوسن در مرحله بسته بودن جوانهها اتفاق
میافتد. اگر هجومی از طرف شتهها اتفاق افتاد حتماً به مرحله رشد محصول
توجه نمایید و در دفعات بعدی کاشت این محصول آمادگی لازم را جهت مبارزه در
همان مرحله از رشد گیاه داشته با شید.
اگر عسلک و باقیمانده پوسته بدن
حشرات مشاهده شد، مشخص میشود که هجوم بطور کامل صورت گرفته. در مراحل آخر
هجوم، شتهها پوسته خود را روی سطح برگ باقی میگذارند و همچنین عسلک سختی
را از خود ترشح و روی شاخ و برگ گیاه قرار میدهند که باعث بد منظره شدن
گیاهان میشود. پی بردن و یافتن اولیه هجوم آفت میتواند مشکل باشد. شتهها
از جوانهها، گلها و سطح زیرین برگهای پایینی گیاهان تغذیه میکنند. شته
سبز هلو دارای رنگ سبز کمرنگ هستند بهمین دلیل شناسایی و تشخیص آنها
زمانیکه در روی گیاه قرار دارند، مشکل است.
حشرههای بالغ بالدار غیر
منتظره ظهور مییابند. شتههای بالغ بالدار در گلخانه پرواز میکنند و از
علفهای هرز بیرونی خود را به صورت محصولات میرسانند. شتههای بالغ بالدار
را میتوان بوسیله کاتهای چسبنده زرد، منافذ و درها، شکار و Monitor رد.
در
گلخانه اکثر شتهها ماده بدون بال هستند. اکثر شتههای گلخانه بدون بال
هستند، بنابراین کاتهای چسبنده در زمانی که هجوم شروع شده است، ارزش کمی
دارند.
کنترل بیولوژیک شتهها
موجودات زنده مدتهاست که برای
کنترل موفق گلخانههای شته در آلاسکا مورد استفاده قرار گرفتهاند. نکته
کلیدی برای موفقیت مبارزه بیولوژیک عبارتند از تشخیص بموع و زودهنگام آفت،
پیشگیری از انتشار و ایجاد جمعیت حشرات مفید که اثر زیادی در روی کنترل
جمعیت شتهها دارد.
پارازیتهای شته
بسیاری از زنبورهای micro –
hymeroptera مثل Aphidus colemani، Aphidus matricariae، Aphidus ervi یا
Aphidus abdominalis برای مبارزه بیولوژیک در آلاسکا بسیار شناخته شده
هستند و بسیاری از گونههای شتهها را کنترل میکنند. زنبور پارازیت تخم
خود را در بدن شته بالغ میگذارد. شتهای که بوسیله Aphidus پارازیت شده
تبدیل به یک جسد مومیایی شده قهوهای رنگ میشود که پس از 10 روز یک زنبور
پارازیت جدید از آن خارج میشود. Aphidus برای مبارزه با گروههای کوچک شته و
یا حتی شتههای تکی جهت جلوگیری از افزایش جمعیت آنها بسیار مؤثر است.
حشرات
این خانواده که با خرطوم خود از شیره گیاهی تغذیه می کنند ، دارای تعداد
زیادی از گونه ها و از آفات مهم و درجه اول گیاهان صنعتی ، زینتی ، باغبانی
، سبزیکاری ، جنگلی و غیره بوده و از اهمیت اقتصادی زیادی برخوردار
میباشند .
شته ها علاوه بر تغذیه از شیره گیاهی در انتقال بیماریهای ویروسی نقش مهمی ایفا می کنند .
عده
ای از شته ها باعث پیچیدگی برگ و یا تغییر شکل شاخه ها گردیده و برخی بر
روی قسمتهای گیاهان میزبان تشکیل گالهای گوناگونی را می دهند .
شته ها
حشرات کوچک کُرَوی ، پهن و یا بیضی شکل هستند ، طول بدن آنها از نیم
میلیمتر تا هشت میلیمتر متغیر و اغلب اوقات بین 2 تا 4 میلیمتر می باشد .
رنگ آنها بسیار متنوع و اغلب دارای رنگهای زرد ، سبز ، قرمز ، سیاه و یا خاکستری هستند .
بدن آنها نرم و پوشیده از موهای ریز با اندازه های متفاوت میباشد .
در شته ها سر دارای یک جفت شاخک که طول آن متغیر است وجود دارد .
شته ها دارای سه جفت پا هستند و پاهای عقبی معمولا بلند تر از سایر پاها می باشد .
شته ها به دو شکل بدون بال و یا بالدار میباشند .
در نزد اغلب گونه ها شکم حشره به دم کوتاهی ختم می شود .
ضمنا در طرفین و پشت حلقه ششم شکم زائده ای با شکل و اندازه متفاوت وجود دارد .
شکل و اندازه این زائده ، شاخکها ، دُم و تزئینات آنها از نظر تشخیص گونه ها اهمیت زیادی دارند .
شته
ها معمولا دارای ترشحات شیرین و چسبناکی بنام ( عَسَلَک ) میباشند که باعث
جلب مورچه ها گَشته و حتی مورچه ها با شاخکهای خود آنها را تحریک به ترشح
شیره نموده و از آن تغذیه می کنند .
بعضی از مورچه ها برای یک کُلُنی
از شته ها لانه ساخته و آنها را محبوس می کنند و یا آنها را به مکانهای
دیگر مخصوصا روی ریشه گیاهان منتقل می کنند .
در حقیقت مورچه ها استثمارکننده شته ها هستند .
بدین جهت شته ها را گاو شیری مورچه ها نامیده اند .
در عوض مورچه ها اغلب اوقات شته ها را از حمله و گزند دشمنانشان مصون می دارند .
زندگی
شته ها بسیار پیچیده است در قسمتی از زندگی خود بطریق بِکرزائی تکثیر پیدا
کرده و سپس بعد از پیدایش افراد نر و ماده و آمیزش بین آنها نسل های
متعددو متوالی ایجاد کرده و در پائیز ماده های جنسی تخمهای زمستانه می
گذارند .
زادآوری در شته ها بسیار زیاد میباشد ، بطوریکه تعداد نسل آنها گاهی در سال در مناطق مناسب به 20 نسل می رسد .
چند تائی شته کافی است تا در اندک زمان باغ یا گلزاری را آلوده نماید .
عده
ای از شته ها زندگی خود را بر روی یک گیاه بپایان می رسانند ( یک میزبانه )
در حالیکه عده ای دیگر قسمتی از زندگی خود را روی یک گیاه و قسمت دیگر را
روی گیاه دیگری می ذرانند ( دومیزبانه ).
شرایط آبر و هوائی فصل بهار ، زادآوری این حشرات را بسیار تسریع می کند .
در
مورد شته های دو میزبانه اگر بتارانهای بهاری موقعی ببارد که حد اکثر
افراد بالدار باشند ، تعداد زیادی از آنها را نابود می کند .
در حالیکه بر روی افراد بی بال و لاروها تاثیری ندارد .
جمعیت
شته های یک میزبانه در اوائل بهار بسیار زیاد می باشند ولی بتدریج در
هنگام تابستان تعداد آنها در نتیجه عوامل کنترل کننده مانند کفشدوزکها ،
مگسها ، رنبورهای شته خوار ، قارچهای شته کُش ، و همچنین بعلت کمی رطوبت از
بین رفته و سپس در اوائل پائیز شروع بازدیاد می کنند .
کثرت جمعیت و
در نتیجه زیان شته ها به عوامل بسیار زیاد از قبیل شرایط آب و هوائی ،
رطوبت ، حرارت ، مقدار و شدت نور ، عمل پارازیت ها و شکاری ها، بستگی دارد .
بعنوان مثال زندگی دو نوع شته در زیر شرح داده می شود :
1 - شته سبز هلو :
طول حشره بالغ بی بال 5/1 تا 2 میلیمتر و رنگ آن سبز ِزَرد و یا زرد می باشد .
بدن بیضی شکل و زائده آن نسبتا طویل است .
بیولوژی - تخمها در قاعده جوانه های هلو ، شلیل ، بندرت در زرد آلو گذاشته می شود .
در
اواسط فروردین بسته به شرایط آب و هوائی ، تخمها باز شده و حشرات بطرف
برگها می روند و سپس اواسط اردیبهشت حشرات هر کدام بطور متوسط 40 تا 50
نوزاد بدون بال تولید می کنند که بنوبه خود حشرات بی بال و یا بالدار می
زایند .
در نسل سوم ، تقریبا تمام حشرات بالدار می باشند و بتدریج در
اواسط خرداد تقریبا حشره ای بر روی درخت هلو باقی نمانده و تمام آنها بر
روی میزبان دوم که بسیار گوناگون و از خانواده های مختلف گیاهی میباشند
مانند: چغندر ، اسفناج ، تنباکو ، سیب زمینی ، کوکب ، کلم و غیره مهاجرت می
کنند و نوزادان خود را در روی آنها می گذارند و این نوزادان درطول فصل
تابستان نسلهای متوالی را تشکیل میدهند .
گزش شته ها برروی برگهای هلو وسپس برروی برگهای میزبان ثانوی باعث پیچیدگی برگها میشود.
شته ها در روی سطح زیرین برگها قرار گرفته و بدین طریق مبارزه با آنها بسیار مشکل می شود .
در
تابستان و در ماههای تیر، مرداد و شهریور شته ها در روی میزبانهای ثانوی
زادآوری کرده و فعالیت آنها باعث ایجاد زردی ، پژمردگی ، تغییر شکل برگها
می گردند .
و در بعضی از موارد باعث انتقال بیماریهای ویروسی می گردند .
درشهریورماه تا اواخرماه حشرات جنسی بالدار بسوی میزبان اولیه ( درخت هلو ) مهاجرت مینمایند.
هر شته به تعداد پنج تا ده تخم منفردا بر روی شاخه های جوان و جوانه ها می گذارند و تخمها تا بهار سال آینده باقی خواهند ماند .
2 - شته گل سُرخ :
طول حشره بالغ بی بال این شته در حدود 8/2 تا 4/3 میلیمتر و رنگ آن سبز مایل به قهوه ای با زائده و پاهای سیاه رنگ می باشد .
در
ابتدای بهار تخم این شته ها که از سال قبل بر روی درخت گذاشته شده بتدریج
شروع به باز شدن کرده و در نتیجه زادآوری شته ها سطح زیرین برگها و ساقه
های گل دهنده ( گل سُرخ و نسترن ) مملو از این شته ها میشود .در مکانهائی
که حمله این شته مقارن با سفیدک گل سُرخ باشد می توان با مخلوط کردن دو سم
قارچ کُش و حشره کُش فقط یکبار مبارزه نمود .
باید توجه داشت که دو سم مصرفی قابلیت اختلاط با یکدیگر را داشته باشند .
مبارزه :
مبارزه با شته ها زمانی موفقیت آمیز خواهد بود که بمحض ظهور اولین کُلُنی های شته آغاز گردد .
بعلاوه
در این زمان هنوز تعداد پارازیتها و شکاری ها زیاد نبوده و سمپاشی زیان
زیادی به آنها وارد نمی کند .مبارزه با شته در محیط های بسته آپارتمان
نسبتا ساده بوده و با چند بار استفاده از حشره کُش های معمولی که برای
مبارزه با مگس از آنها استفاده میشود از بین میرود .
اما در محیط باز دفع شته بسیار مشکل است .
سمومی
که در مبارزه علیه شته ها بکار برده می شود ، اغلب سموم فسفره میباشند که
خاصیت تماسی دارند مانند : مالاتیون ، گوزاتیون ، دیازینون و سوپر اسید ،
که بر حسب ماده موثر آنها از یک تا یک و نیم گرم در یک لیتر آب مصرف میشوند
.
سموم نفوذی موسوم به سیستمیک مانند : فسامیدون ، متاسیتوکس و سموم
مشابه که دارای خاصیت نفوذی میباشند برتری چشم گیری به سموم تماسی شته کُش
دارند .
زیرا علاوه بر اینکه شته ها در سطح زیرین برگها و مکانهای دیگری
از گیاه که سم مستقیما به آنها نمی رسد را از بین میبرد ، بلکه به پارازیت
ها و شکاری های مفید آنها نیز صدمه زیادی وارد نمی آورد .
و نیز علیه
کَنِه های گیاهی موثر می باشد و دوام آنها برحسب رشد گیاه و نوع سم بین 10
تا 20 روز طول می کشد . برای اینکه مقدار ماده موثر بیشتری داخل گیاه شود ،
لازم است که سمپاشی زمانی که برگها باندازه کافی رشد کرده باشند انجام
گیرد .
بنابراین باید این سموم را دیر تر از سموم شته کُش تماسی مصرف نمود .
مگس چغندر قند Pegomia betae
( Dip. Anthomyiidae)
میزبانان:
لارو از گیاهان زراعی به چغندر قند و از علف های هرز به سلمک- ترشک
( chenopodiaceae ) حمله می کند.
مرفولوژی:
مگسی کوچک،کپسول سر قهوه ای،قفس سینه ی خاکستری و پوشیده از موهای زیاد،شکم زرد و دارای موهای زیاد.
تخم ها شلجمی سفید با سطح مشبک و بصورت دسته ای پشت برگ گذاشته می شوند.لارو ورمی فرم (سر باریک و انتهای آن پهن) و بدون پا برنگ سفید مایل سبز یا زرد ، سه سن لاروی دارد وشفیره استوانه ای قرمز رنگ.
مناطق:
در تمام مناطق چغندر کاری ایران وجود دارد (اصفهان ، خراسان ، شیراز و غیره )
نحوه خسارت:
لارو داخل برگ شده و از بین دو اپیدرم تغذیه می کند ابتدا ایجاد مینوز ریزمی کند که کم کم
به هم پیوسته و لکه های سفید شبیه تاول ایجاد می کند و در ادامه برگها خشکیده و از بین می روند و سطح فتوسنتز کاهش می یابد.
بیولوژی:
این حشره زمستان را به صورت شفیره داخل خاک به سر می برد اوائل بهار که هوا گرم می شود و حشرات بالغ ظاهر میشوند ظهور حشرات به رطوبت و دما بستگی دارد که رطوبت زیاد و دمای کم باعث تشدید ظهور خسارت می شود.
بیشتر فعالیت در مواقع آفتابی می باشد و درمواقع بارانی زیر کلوخه ها مخفی می شوند و پس از جفت گیری تخم گذاری می کنند و لاروها پس از 3 الی 5 روز خارج شده و از زیر برگ آن را سوراخ کرده و وارد آن شده و به صورت مینوز تغذیه می کنند و ایجاد لکه های سفید تاولی می کنند.
لاروها پس از 12 الی 14 روز از برگ خارج شده و در سطح خاک به شفیره تبدیل می شوند که دوره شفیرگی 14 روز طول می کشد .
در کل طول یک نسل 27 الی 35 روز طول می کشد ودر سال 2 الی 4 نسل تولید می کند.
مهمترین خسارت در بهار (اردیبهشت) همزمان با نسل های اول و دوم و گاهی نسل سوم در پائیز است .
لارو در گرمای زیاد و رطوبت کم فعالیتی نداردو لذا در تابستان خسارت چندانی ندارد البته فعالیت دشمنان طبیعی نیز موثر است.
روشهای کنترل :
مبارزه باید در مرحله لاروی آفت صورت گیرد
الف): بیولوژیک سن شکارگر تخم Lygus rugulpennis
ب): زراعی
1- شخم عمیق بعد از برداشت محصول برای ازبین بردن شفیره های زمستان گذران
2- کنترل علف های هرز برای حذف میزبان واسط و عدم تداوم نسل آفت
ج):استفاده از سموم فسفره نظیر مالاتیون 57% ،دیازینون 60% به مقدار 2 لیتر در هکتار
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
ترکیبات معدنی (غیرآلی)
گوگرد
گوگرد
اولین قارچ کش موثر بوده که استفاده از ان به قرنها پیش بر میگردد. این
ماده به عنوان یک قارچ کش محافظتی است که روی جوانه زنی کنیدیوم اثر
بازدارندگی دارد. استفاده از ترکیب گوگرد و آهک ابتدا برای کنترل سفیدک
پودری میوه ها توصیه شد و ترکیبات و مخلوطهای دیگر گوگرد(بیش از 20نوع)
هنوز به طور وسیعی در سیب، انگور و دیگر محصولات زراعی به کار میرود.
گوگرد
علیه چند جایگاه بیوشیمیایی عمل می کند. ضمن بازداری از تنفس سلولی،تولید
سولفید هیدروژن را کاهش داده، پروتئینها را تخریب کرده و با فلزات سنگین در
درون سلول قارچی تشکیل کلات می دهد. فعالیت انتخابی گوگرد علیه سفیدکهای
پودری ممکن است به خصوصیت رشد بی حفاظ و منحصر به فردشان نسبت داده شود و
یا ممکن است ناشی از جذب به وسیله لایه های چربی کنیدیوم باشد.
گوگرد
دارای فعالیت کنه کشی نیز می باشد. به طور مثال علیه کنه های تار عنکبوتی
استفاده می شود ولی در شرایط مرطوب و گرم(بالاتر از35 درجه سانتیگراد) ممکن
است گیاهسوزی بدهد.
مس
مس،
درابتدا به شکل سولفات مس، برای کنترلTilletia grisea در گندم استفاده شد.
ولی استفاده از ان توسعه نیافت تا مشاهده میلاردت در فرانسه در سال1882.
او مشاهده نمود که تیمارهای سولفات مس و آهک که در اطراف جاده ها استفاده
شده بود تا دزدان انگور را بترساند، همراه شده بود با کنترل سفیدک
کرکی(Plasmopara viticola). این موضوع باعث قبول مخلوط بردو به عنوان یک
تیمار روزمره برای سفیدک کرکی انگور شد.
قارچ کشهای مسی از قبیل مخلوط
بردو و اکسی کلرید مس هنوز به تنهایی یا به صورت ترکیب با سموم سیستمیک از
قبیل سیموکسانیل(cymoxanil) به کار می روند،تا تعدادی از بیماری های
انگورP. viticola، سیب زمینی و گوجه فرنگیPhytophthora infestance ،رازک
Pseudomonas humuli، موزMycosphaerella musicola، قهوهColletotrichum
kahawae و چایExobasidium vexas را کنترل کنند. ساخت محصولات حاوی مس
افزایش و ادامه یافته و تالات مس(Copper tallate) اخیرا به عنوان تشدید
کننده فعالیت تعدادی از قارچ کشهای آلی توصیف شده است.
مس، به شکلcu++،
به راحتی درون قارچهای حساس تجمع یافته، با آنزیمهای دارای گروههای
سولفیدریل(sulphydryl)، هیدروکسیل(Hydroxyl)، آمینو(Amino) یا کربوکسیل
(Carboxyl) ترکیب شده، آنها را غیر فعال نموده و باعث به هم خوردن
متابولیسم عمومی و سلامت سلول می شود.
محصولات مس علاوه بر همراه بودن
با همه حفاظت کننده های غیر متحرک، به طور متناوب برای دستیابی به پوشش
مناسب و بالا بردن کنترل بیماری در مزرعه استفاده می شوند و با وجودیکه
ممکن است تاثیرات قارچ کشی آنها کاهش یابد، به صورت نسبتاً نامحلول در آب
ساخته می شوند تا از تا ثیرات گیاهسوزی یون مس اجتناب شود. همچنین از شسته
شدن قارچ کش بوسیله باران کاسته شده تا پس ار کاربرد اولیه برای مدت طولانی
سودمند باشد.
جیوه
قارچ
کش های وابسته به جیوه ابتدا به عنوان محصولات غیر آلی در دسترس قرار
گرفتند. لیکن در دهه 1930 شروع به تولید مواد آلی از این فلز شد و پذیرش
گسترده آن برای استفاده، بخصوص برای ضدعفونی کردن بذر بالا گرفت. استفاده
از جیوه به خاطر پتانسیل خسارت به محیط زیست و سمیت بالا به شدت کاهش یافته
است. با این حال هنوز تعداد بسیار اندکی از قارچ کش های جیوه ای در بعضی
کشورها روی درختان زینتی و چمن در فصل زمستان استفاده می شود.
مثالی از قارچ کش های جیوه ای:
کلرید جیوه یک ظرفیتی ،کلرید جیوه دو ظرفیتی، اکسید جیوه
قلع
فعالیت
زنده کشی عمومی قلع، استفاده از آن را در کشاورزی محدود کرده است،هر چند
ترکیباتی از قبیل: تری بوتیل قلع،خاصیت قارچ کشی دارند. بیشترین ارزشمندی
فراورده های قلع به عنوان زنده کش در رنگهای دریایی است، ولی نگرانیهای
پتانسیل آلوده سازی محیط ،استفاده از آن را به مخاطره انداخته است. فن تین
استات(Fentin acetate) و فن تین هیدروکساید(Fentin hydroxide) در طیف وسیعی
از محصولات برای کنترل تعدادی از بیماری ها به کار می روند
مینوزهای برگ (Leaf miners)
چرخه زندگی
مینوز
شمشاد: حشهر نر در بهار هنگام شکوفه کردن گیاهان ظاهر میشود و سپس حشره
ماده شروع به تخمگذاری در سطح زیرین برگها میکند. بطوریکه هر تخم را بطور
عمیق در بافت برگ قرار میدهد. بطور متوسط 29 عدد تخم میگذارد و ساعاتی پس
از گذاشتن اولین تخمها میمیرد. تخمها پس از حدو سه هفته باز میشوند و
لاروهای جوان شروع به تغذیه از قسمتهای نرم از بافت پارانشیم میکنند.
معدنها
یا تاولهای بزرگ از اواسط تابستان تا بهار بعدی قابل دیدن هستند. این
حشرات زمستان را بصورت لارو درون برگها میگذارنند. در بهار مجدداً فعالیت
خود را آغاز میکنند و بسرعت میرویند. جمعیتها در اواخر ماه آوریل دیده
میشوند. در هر سال هم یک نسل دارند.
مینوز کیالک: حشره بالغ در ماه
می (MAY) زمانیکه اولین برگها و شکوفهها شروع به باز شدن میکنند، ظاهر
میشوند. در هر برگ 5ـ1 تخم بصورت انفرادی و در لایه اپیدرم در سطح بالایی
برگها میگذارند. لاروها بمدت 2 هفته بین دو سطح برگ تغذیه میکند. آنها
بیشتر بسمت حاشیه برگها تونل میکنند. در اواسط جولای شاخ و برگ را ترک
میکنند و به زمین میافتند و شروع به ساختن خانههای گلی جهت زمستانگذارنی
میکنند. در هر سال یک نسل تولید میکنند.
مینوز بلوط: حشره ماده
مینوز بلوط تخمهایش را بر روی سطح برگ میگذارد و هر لارو جوان برگ را
سوراخ میکند و در درون آن اقدام به ایجاد تونلهایی در جهات مختلف
مینماید. اگر تونلها در برگها بسیار زیاد ب اشند مرگ برگ را در پی خواهد
داشت. عموماً بلوطهای سفید و قرمز مورد حمله قرا رمیگیرند. لاروها سپس
درون برگها تبدیل به شفیره میشوند و سپس بهمان صورت در برگهای خشک شده در
روی زمین زمستانگذرانی میکنند. بسته به منطقه و گونه مینوز از 5ـ2 نسل در
سال تولید میکنند.
مینوز فان: حشره بالغ تخمها را بصورت انفرادی و
در برگهای جوان میگذارد. فانهای خاکستری، کاغذی و سفید از میزبانهای مطلوب
آن بشمار میروند. این مینوز بندرت از فانهای سیاه، زرد، سفید اروپایی یا
رودخانهای تغذیه میکند. لاروها از بین دو سطح بالایی و زیرین برگ تغ ذیه
میکنند و یک تاول پوک را در آن ایجاد میکنند. دوره لاروی در 15ـ10 روز
بطول میانجامد. زماینه لارو بالغ میشود سوراخی را سرتاسر برگ ایجاد
میکند و به زمین میافتد. سپس خانهای میسازد و تبدیل به شفیره میشود.
سه هفته طول میکشد تا به حشره بالغ تبدیل شود. در هر سال 4ـ2 نسل تولید
میکند.
مینوز راج: حشرات بالغ در حدود ماده می (MAY) پس از اینکه
چندین برگ جدید تشکیل شدند ظاهر میگردند که ممکن است بیشتر از چند هفته
ادامه پیدا کند. حشرات ماده تخمهایشان را در شکافهای سطح زیرین برگها
میگذراند. لاروها بحض اینکه از تخم بیرون میآیند دالانهای بلند و باریکی
در برگها ایجاد میکنند. پس از تغذیه به شفیره تبدیل میشود و درون برگها
زمستانگذارانی میکنند یک نسل در سال تولید میکنند.
خسارت
مینوها
باعث ایجاد لکههای زرد در برگها و ریختن نابهنگام آنها میشوند. این
گیاهان ضعیف میشوند و شاخ و برگ کم پشتی دارند. ادامه هجوم این آفات باعث
خشکیدن سرشاخهها و ضعیفی بیش از حد گیاهان میشود و همچنین باعث مستعد شدن
آنها در مقابل بیماریها و از بین رفتن قسمتهای زرد گیاه در زمستان و سرما
میشود. یمنوز کیالک میتواند آفت بسیار مهمی علیه دیگر گیاهان گونه
Crataegus SP باشد. درختان مورد حمله شدید این آفت از دور به رنگ قهوهای
دیده میشوند و بنظر میرسند که بوسیله آتش سوزانده شدهاند. خ سارت این
درختان مدت زمان زیادی طول نمیکشد اما باعث کاهش زیبایی و بازار پسندی می
شود. مینوز بلوط معمولاً باعث خسارت جدی در گیاهان نمیشود. اگر طول دوره
خسارت زایی آفت بالا باشد باعث کاهش ارزش گیاهان زینتی میشود. مینوز فان
بوسیله درختان قوی جذب میشود و این گیاهان معمولاً چندین سال در برابر
هجوم این آفت مقاومت میکنند. خسارت عمده این گیاه باعث کاهش زیبایی و
بازارپسندی گیاهان میزبان است مینوز راج در دو مرحله حشره بالغ و لاروی
باعث خسارت درختان میشود. حشرات بالغ در اثر تغذیه باعث ایجاد زخهای گرد و
کوچک در روی برگ میشوند و همچنین در اثر تغذیه نامنظم باعث بد شکل شدن
برگها میشود. خسارت شدید میتواند ب اعث ریختن برگها میشود بخصوص اینکه
درخت تا بهار سال آینده بدون برگ باقی میماند. این خسارت میتواند مخرب
باشد بخصوص زمان فروش راجهای کریسمس.
در جاهایی که این آفت بمقدار
زیادی وجود دارد باعث کاهش قدرت رشد و نیرو و توان درختان میشود. در صورت
حمله شدید آفت گیاهان بهیچ وجه قابل استفاده نیست.
مبارزه غیر شیمیایی
کنترل اکثر مینوزها بوسیله سوختن برگها در پاییز امکانپذیر است زیرا که لاروها یا شفیرهها درون برگها زمستانگذارنی میکنند.
مبارزه شیمیایی
سموم
زیادی جهت مبارزه با مینوزهایی که در شاخ و برگهای ریخته شده روی زمین
زمستانگذرانی میکنند قابل دسترس است و میبایست در مرحله تخمگذاری آفت در
شاخ و برگها استفاده شود.
مینوز لکه گرد
Leucoptera scitella
(Lep: Lyontiidae)
این
حشره تاکنون در استانهای تهران، مرکزی، گرگان، منطقه شاهرود، خراسان،
آذربایجان و اصفهان دیده شده است ولی احتمال دارد در سایر نقاط مهم
میوهخیز کشور نیز فعالیتی داشته باشد. فعالیت این حشره تاکنون روی سیب،
گلابی، به، گیلاس، آلبالو، گوجه، آلو، ازگیل و تمشک دیده میشود.
زیستشناسی
این
آفت در نقاطی با ارتفاع حدود 2000 متر دارای سه نسل در ارتفاع 2200 متر
دارای دو نسل و در نواحی مانند کرج چهار نسل در سال دارد. زمستان را به
صورت شفیره داخل پله زرد پوستکهای تنه و شاخههای قطور درختان و داخل
شکافهای موجود روی آنها، محل انشعاب شاخهها، داخل علفها، روی برگهای خشک
ریخته شده درخت میزبان و داخل شکافهای موجود در خاک پای درختان به سر
میبرد. جفتگیری پروانهها تقریباً بلافاصله بعد از خروج آنها از پیلههای
شفیرگی آغاز و تخمریزی نیز به فاصله کوتاهی صورت میگیرد.
تخمها
به صورت انفرادی و در سطح زیرین برگها قرار داده میشوند. تعداد تخمها
حداقل 33 و حداکثر 84 و متوسط 58 عدد میباشد. دوره جنینی در نسلهای مختلف
متفاوت است. در نسلهای تابستانه این دوره در نقاط مرتفع (1950 متر) 12 تا
15 روز و در کرج 7 تا 10 روزم یباشد.
لاروها از محل اتصال تخم به
برگ اپیدرم تحتانی برگ را سوراخ کرده و دخل پارانشیم شده و خود را به زیر
اپیدرم فوقانی برگها میرسانند. دالانها گهگاه و مخصوصاً در گلابی رنگی
قهوهای و تیره دارند. فضولات لاروی در مسیر حرکت لارو درد اخل دالان دیده
میشوند. لاروها پس از رسیدن به نهایت رشد، پوسته دالان خود را در سطح روئی
برگ پاره کرده و در خارج از آن در جستجوی محل مناسب برای شفیره شدن
برمیآیند. در این زمان است که میتوان تعداد زیادی از آنها را در حالتی
آویزان از شاخ و برگ درختان دید که درصد رساند خود به قسمتهای پایینی
درختان و یا سطح خاک میباشند.
کنترل:
مینوزها دارای دشمنان طبیعی زیادی می باشند بنابراین باید از سمپاشی بی رویه خوداری کرد.
کنترل شیمیایی:
1-دیفلوبنزورون(دیمیلین) WP25% به نسبت 5/. در هزار به محض تفریخ تخمها
2-دلتامترین(دسیس) EC2.5% به نسبت 5/. در هزار
3-پرمترین(آمبوش) EC25% به نسبت 5/. در هزار
4-فن پروپاترین(دانتیل) EC10% به نسبت 6/. در هزار
5-استامی پراید(موسیپلان) SP20% به نسبت 5/. در هزار
مبارزه تلفیقی با مینوزها
این
آفت دارای دشمنان طبیعی متعددی است که در برنامه مبارزه تلفیقی باید به
آنها توجه داشت و با جلوگیری از سمپاشیهای بیرویه نسبت به حفظ و حمایت
آنها اقدام نمود.
تعداد نسل هر چهار گونه در نقاط مختلف مشابه
یکدیگر است به عبارت دیگر در نقاط بسیار مرتفع (2200 متری) همه آنها دو نسل
و در نقاط بینابینی (حدود 2000 متر) همه آنها سه نسل و در مناقی شبیه کرج
همه آنها چهار نسل در سال دارند. شروع و پایان نسلها در همه نقاط تحت بررسی
تقریباً مشابه میباشد.
با توجه به موارد فوق به این نتیجه میرسیم
که در زمینه مبارزه شیمیایی بر علیه این مینوزها میتوانیم مبارزه را بر
اساس مهمترین آنها در منطقه برنامهریزی نمود و همه را به عنوان یک گونه
تلقی نماییم. اصولاً در مورد مینوزها و بر اساس تجارب سالیان اخیر اگر
مبارزه خوب انجام شود حتی در نقاطی با چار نسل حداکثر دو سمپاشی کافی
خواهد بود. نکتهای که از اهمیت زیادی برخوردار نباشد بهتر است که در صورت
لزوم مبارزه را روی نسل دوم پیاده کرد و در آن صورت این سمپاشی را میتوان
با سمپاشی علیه نسل اول کرم سیب تلفیق نمود. در همین رابطه خوشبختانه
مبارزه با نسل سوم تفاوت چندانی از نظر زمانی با زمان مبارزه با نسل دوم
کرم سیب نخواهد داشت. یک چنین تلفیقی را در نقاط دو و چهار نسلی نیز
میتوان در مورد کرم سیب و این مینوزها انجام داد. ولی اگر در ارتفاعات
مبارزه علیه نسل اول مینوزها الزامی باشد در آن صورت میتوان سمپاشی علیه
آنها را با سمپاشی علیه لیسهها که در نقاط مرتفع تقریباً از جمعیتی قابل
توجه برخوردارند تلفیق نمود.
عملیات شخم پاییزه پس از ریختن برگها نیز میتواند از تراکم آفت بکاهد.
سرشاخه خوار هلو ((Peach twig borer
Anarsia lineatelia
(Lep: Gelechiidae)
در
اکثر استانهای کشور انتشار داشته و از آفات مهم درختان هلو، بادام،
زردآلو، آلو، سیب و خرمالو میباشد. همچنین به قیسی، زالزالک و ازگیل نیز
خسارت میزند. خسارت آن در درجه اول روی انواع زردآلو میباشد. لاروها این
حشره در اول بهار غالباً داخل سرشاخهها شده و باعث خشک شدن آنها و ایجاد
سرشاخههای فرعی میگردند. در نسل بعد وارد میوه هلو، بادام و آلو شده و
همراه با کرم سیب و کرم آلو موجب از بین رفتن آنها میگردند.
زیستشناسی:
این
حشره زمستان را به صورت لارو سن 2 در داخل جوانههای درختان میگذارند.
لاروها در مرحله Pink یا صورتی شدن غنچهها از محلهای زمستانی، خارج ابتدا
از غنچهها و سپس از گلها تغذیه مینمایند. بعد از ریزش گلبرگها وارد
سرشاخههای جوان شده و از بالا به سمت پایین شروع به تغذیه مینمایند.
لاروها هنگامی که به قسمتهای سخت و خشبی رسیدند آن را ترک نموده و سرشاخه
دیگری را مورد حمله قرار میدهند. لاروها سپس میوههای نارس را مورد حمله
قرار میدهند. سوراخ ورودی لاروهای مزبور اکثراً در محل اتصال دم به میوه
قرار دارد که این امر موجب ریزش میوهها میگردد. لاروها پس از رشد کامل از
میوه خارج میشوند و در شکاف کلوخههای سطح خاک، برگهای پوسیده و لابهلای
علفهای هرز زیرد رختان پس از تنیدن پیله فوقالعاده ظریف تبدیل به شفیره
میشوند. گاهی شفیره در شکاف تنه و شاخههای قطور درختان تشکیل میگردد. در
شرایط دماوند ظهور حشرات کامل نسل زمستانی از اواخر خردادماه شروع
میگردد. پروانهها پس از جفتگیری تخمهای خود را به صورت انفرادی و بندرت
در دستههای چندتایی میگذراند. پروانههای این نسل تقریباً کلیه تخمهای
خود را بر روی میوهها و بندرت روی قسمتهای انتهایی سرشاخههای جوان و
سلولزی میگذراند. حشرات کاملی که از این نسل ایجاد میگردند مجدداً روی
سرشاخهها تخمریزی میکنند و لاروهای حاصله زمستان گذرانی مینمایند. این
حشره در شرایط متفاوت 2 تا 3 نسل دارد.
کنترل:
1. مبارزه
مکانیکی: جمعآوری میوههای آلوده ریخته شده و معدوم کردن آنها چه در نسل
زمستانی و چه در نسل اول تابستانی، همچنین هرس بهاره درختان قبل از کامل
شدن دوران تغذیه لاروهای داخل شاخه در کاهش جمعیت آفت بسیار مهم است.
2.
پیش آگاهی: استفاده از فرمون جنسی (با نام تجارتی Anamone) برای تعیین
تاریخ دقیق سمپاشی بسیار مفید است. بهترین زمان سمپاشی برای نسل اول در
مرحله Pink و مرحله ریزش گلبرگها(همراه با هرس) و در نسل دوم در اواسط
تیرماه است که در این موقع میوههای قیسی تازه شروع به تغییر رنگ
نمودهاند.
3. کنترل شیمیایی: ازسموم نفوذی مانند دیازینون استفاده می کنیم
Lyonetia clerkella
(Lep: Lyonetiidae)
این
حشره در استانهای تهران، مرکزی، خراسان، آذربایجان، کردستان، باختران و
اصفهان روی سیب، گلابی، به، گیلاس، آلبالو، گوجه، آلو، زالزالک و ازگیل
دیده شده است.
زیستشناسی
تعداد نسل آن مانند گونه قبل میباشد.
زمستان را به صورت حشره کامل در پناهگاههای مختلف از جمله زیر پوستکهای
تنه و شاخهها، لابهلای برگهای ریخته، زیر بقایای گیاهی و داخل دالانهای
خالی حشرات چوبخوار و پناهگاههای مختلف موجود در خاک میگذراند. خروج حشرات
کامل در بهار با باز شدن جوانههای برگ هم زمان میباشد. در این زمان گلها
هنوز نشکفتهاند. به نظر میرسد که حشرات کامل به محض خروج بدون اینکه
تغذیهای بنمایند، جفتگیری میکنند.
تخمها به صورت انفرادی در سطح
زیرین برگ گذاشته میشوند. حشره ماده تخم خود ار زیر اپیدرم میگذارد.
اولین دالانهای لاروی را میتوان بلافاصله پس از گل دید. دالان لاروی
باریک و بلند و مارپیچ است. طول این دالانها گهگاه از ده سانتیمتر نیز
تجاوز مینماید. خسارت ناشی از لاروهای این نسل ناچیز است که علت اصلی آن
را باید تلفات شدید حشرات کامل در طول زمستان دانست.
شفیره خارج از
دالان لاروی و داخل پیله سفید رنگی به شکل گهواره که در چهار گونه خود
بوسیله تار به سطح برگ چسبیده است، تشکیل میشود. لارو برای شفیره شدن
معمولاً برگهایی را انتخاب میکند که عاری از دالان لاروی باشند. لاروها
معمولاً به صورت گروهی در یک مکان شفیره میشوند. شفیرهها در هر دو سطح
برگ دیده میشوند. ولی در کل تعداد آنها در سطح زیرین برگها بیشتراز سطح
روئی است.
کنترل:
مینوزها دارای دشمنان طبیعی زیادی می باشند بنابراین باید از سمپاشی بی رویه خوداری کرد.
کنترل شیمیایی:
1-دیفلوبنزورون(دیمیلین) WP25% به نسبت 5/. در هزار به محض تفریخ تخمها
2-دلتامترین(دسیس) EC2.5% به نسبت 5/. در هزار
3-پرمترین(آمبوش) EC25% به نسبت 5/. در هزار
4-فن پروپاترین(دانتیل) EC10% به نسبت 6/. در هزار
5-استامی پراید(موسیپلان) SP20% به نسبت 5/. در هزار
مبارزه تلفیقی با مینوزها
این
آفت دارای دشمنان طبیعی متعددی است که در برنامه مبارزه تلفیقی باید به
آنها توجه داشت و با جلوگیری از سمپاشیهای بیرویه نسبت به حفظ و حمایت
آنها اقدام نمود.
تعداد نسل هر چهار گونه در نقاط مختلف مشابه
یکدیگر است به عبارت دیگر در نقاط بسیار مرتفع (2200 متری) همه آنها دو نسل
و در نقاط بینابینی (حدود 2000 متر) همه آنها سه نسل و در مناقی شبیه کرج
همه آنها چهار نسل در سال دارند. شروع و پایان نسلها در همه نقاط تحت بررسی
تقریباً مشابه میباشد.
با توجه به موارد فوق به این نتیجه میرسیم
که در زمینه مبارزه شیمیایی بر علیه این مینوزها میتوانیم مبارزه را بر
اساس مهمترین آنها در منطقه برنامهریزی نمود و همه را به عنوان یک گونه
تلقی نماییم. اصولاً در مورد مینوزها و بر اساس تجارب سالیان اخیر اگر
مبارزه خوب انجام شود حتی در نقاطی با چار نسل حداکثر دو سمپاشی کافی
خواهد بود. نکتهای که از اهمیت زیادی برخوردار نباشد بهتر است که در صورت
لزوم مبارزه را روی نسل دوم پیاده کرد و در آن صورت این سمپاشی را میتوان
با سمپاشی علیه نسل اول کرم سیب تلفیق نمود. در همین رابطه خوشبختانه
مبارزه با نسل سوم تفاوت چندانی از نظر زمانی با زمان مبارزه با نسل دوم
کرم سیب نخواهد داشت. یک چنین تلفیقی را در نقاط دو و چهار نسلی نیز
میتوان در مورد کرم سیب و این مینوزها انجام داد. ولی اگر در ارتفاعات
مبارزه علیه نسل اول مینوزها الزامی باشد در آن صورت میتوان سمپاشی علیه
آنها را با سمپاشی علیه لیسهها که در نقاط مرتفع تقریباً از جمعیتی قابل
توجه برخوردارند تلفیق نمود.
عملیات شخم پاییزه پس از ریختن برگها نیز میتواند از تراکم آفت بکاهد
مینوز لکه تاولی زیر برگ
Phyllonorycter blancardella
(Lep: Gracillariidae)
این
حشره تاکنون در استانهای تهران، مرکزی، خراسان، آذربایجان، اصفهان، لرستان
و همدان دیده شده است. گیاه میزبان آن در درجه اول سیب بوده و بعد از آن
گوجه، آلو، ازگیل، گیلاس، آلبالو، گلابی، به و زالزالک قرار دارند.
زیستشناسی
تعداد
نسل آن مانند گونه اول و زسمتان را به صورت شفیره داخل دالانهای لاروی در
برگهای ریخته شده درختان میزبان میگذارند. اوج پرواز پروانههای حاصل از
شفیرههای زمستان گذران در جریان شکوفایی گلها میباشد. تخمگذاری تقریباً
بلافاصله پس از خروج حشرات کامل و جفتگیری آنها صورت میگیرد.
تخمها
روی سطح زیرین برگها به طور انفرادی گذاشته میشوند. دوره جنینی تخم در
نسل اول از 11 تا 22 روز در نقاط مختلف متفاوت است. لاروها در موقع خروج
پوسته تخم را در محل اتصال آن به اپیدرم تحتای برگ سوراخ کرده و از همانجا
داخل نسج برگ میشوند. محل تغذیه لارو در تمام سنین بین دو اپیدرم میباشد.
دالان لاروی بسیار مشخص است بدین معنی که در کل بیضوی بوده و طول آن 10 تا
12.5 و عرض آن 5 تا 7 میلیمتر میباشد. رنگ دالان در سطح زیرین برگ سبز
است. دور تا دور دالان رنگی روشنتر از خود دالان دارد. اپیدرم تحتانی برگ
در محل دالان قدری متورم شده در حالیکه در اپیدرم فوقانی چنین حالتی وجود
ندارد و در عوض محل دالان که سبز کم رنگ است به علت تغذیه مخصوص لارو دارای
نقاط تیره و روشن میباشد. بدین معنی که لاروها در ضخامت برگ تغذیه نقطه
به نقطه کرده و در نتیجه اپیدرم فوقانی چنین حالتی را به خود میگیرد. لارو
برای شفیره شدن از دالان خارج نمیشود ولی مقداری از آن از دهانه سوراخ
خروجی بیرون میماند به طوریکه پروانه بتواند به راحتی خارج گردد. در این
حالت پوسته شفیرگی تا مدتها در دهانه سوراخ خروجی به چشم میخورد.
کنترل:
مینوزها دارای دشمنان طبیعی زیادی می باشند بنابراین باید از سمپاشی بی رویه خوداری کرد.
کنترل شیمیایی:
1-دیفلوبنزورون(دیمیلین) WP25% به نسبت 5/. در هزار به محض تفریخ تخمها
2-دلتامترین(دسیس) EC2.5% به نسبت 5/. در هزار
3-پرمترین(آمبوش) EC25% به نسبت 5/. در هزار
4-فن پروپاترین(دانتیل) EC10% به نسبت 6/. در هزار
5-استامی پراید(موسیپلان) SP20% به نسبت 5/. در هزار
مبارزه تلفیقی با مینوزها
این
آفت دارای دشمنان طبیعی متعددی است که در برنامه مبارزه تلفیقی باید به
آنها توجه داشت و با جلوگیری از سمپاشیهای بیرویه نسبت به حفظ و حمایت
آنها اقدام نمود.
تعداد نسل هر چهار گونه در نقاط مختلف مشابه
یکدیگر است به عبارت دیگر در نقاط بسیار مرتفع (2200 متری) همه آنها دو نسل
و در نقاط بینابینی (حدود 2000 متر) همه آنها سه نسل و در مناقی شبیه کرج
همه آنها چهار نسل در سال دارند. شروع و پایان نسلها در همه نقاط تحت بررسی
تقریباً مشابه میباشد.
با توجه به موارد فوق به این نتیجه میرسیم
که در زمینه مبارزه شیمیایی بر علیه این مینوزها میتوانیم مبارزه را بر
اساس مهمترین آنها در منطقه برنامهریزی نمود و همه را به عنوان یک گونه
تلقی نماییم. اصولاً در مورد مینوزها و بر اساس تجارب سالیان اخیر اگر
مبارزه خوب انجام شود حتی در نقاطی با چار نسل حداکثر دو سمپاشی کافی
خواهد بود. نکتهای که از اهمیت زیادی برخوردار نباشد بهتر است که در صورت
لزوم مبارزه را روی نسل دوم پیاده کرد و در آن صورت این سمپاشی را میتوان
با سمپاشی علیه نسل اول کرم سیب تلفیق نمود. در همین رابطه خوشبختانه
مبارزه با نسل سوم تفاوت چندانی از نظر زمانی با زمان مبارزه با نسل دوم
کرم سیب نخواهد داشت. یک چنین تلفیقی را در نقاط دو و چهار نسلی نیز
میتوان در مورد کرم سیب و این مینوزها انجام داد. ولی اگر در ارتفاعات
مبارزه علیه نسل اول مینوزها الزامی باشد در آن صورت میتوان سمپاشی علیه
آنها را با سمپاشی علیه لیسهها که در نقاط مرتفع تقریباً از جمعیتی قابل
توجه برخوردارند تلفیق نمود.
عملیات شخم پاییزه پس از ریختن برگها نیز میتواند از تراکم آفت بکاهد
مینوز لکه تاولی روی برگ
Phyllonorycter corylifoliella
(Lep: Gracillariidae)
این
حشره در استان تهران، مرکزی، خراسان، آذربایجان، اصفهان و فارس روی سیب،
به و گلابی دیده شده است و خسارت خفیف آن روی زالزالک و ازگیل در برخی
نواحی کوهستانی شمال تهران نیز مشاهده شده است.
زیست شناسی
تعداد
نسل آن مانند گونه اول میباشد. زمستان را به صورت لاروهای سن آخر داخل
دالانهای لاروی در برگها ریخته شده پای درختان میگذارند. به محض مساعد
شدن هوا این لاروها تبدیل به شفیره شده و پروانهها خارج میگردند. در موقع
خروج پروانه از پوسته شفیردگی حدود دو سوم از پوسته شفیرگی بیرون از سوراخ
ایجاد شده روی دالان قرار میگیرد. اولین پروانهها زمانی ظاهر میگردند
که درختان سیب در گل هستند. جفتگیری و تخمریزی تقریباً بلافاصله انجام
میشود. تعداد تخمی که یک ماده میگذراد حدود 54 عدد میباشد.
تخمها
انفرادی و در سطح رویی برگها قرارداده میشوند. محل تغذیه لاروی به شکل
تاولی در سطح فوقان برگ جلب نظر مینماید که گهگاه این تاولها باعث تا شدن
برگ و دوخته شدن دوپهنه آن بهممیگردند. این تاولها را در نقاط مختلف برگ
میتوان مشاهده نمود، اندازه آنها متغیر، به طول 17 تا 26 و عرض 12 تا 18
میلیمتر است. پوسته تاولها نازک بوده و فضولات لاروی داخل آنها دیده
میشود. شفیرگی داخل دالانهای لاروی انجام میشود.
کنترل:
مینوزها دارای دشمنان طبیعی زیادی می باشند بنابراین باید از سمپاشی بی رویه خوداری کرد.
کنترل شیمیایی:
1-دیفلوبنزورون(دیمیلین) WP25% به نسبت 5/. در هزار به محض تفریخ تخمها
2-دلتامترین(دسیس) EC2.5% به نسبت 5/. در هزار
3-پرمترین(آمبوش) EC25% به نسبت 5/. در هزار
4-فن پروپاترین(دانتیل) EC10% به نسبت 6/. در هزار
5-استامی پراید(موسیپلان) SP20% به نسبت 5/. در هزار
مبارزه تلفیقی با مینوزها
این
آفت دارای دشمنان طبیعی متعددی است که در برنامه مبارزه تلفیقی باید به
آنها توجه داشت و با جلوگیری از سمپاشیهای بیرویه نسبت به حفظ و حمایت
آنها اقدام نمود.
تعداد نسل هر چهار گونه در نقاط مختلف مشابه
یکدیگر است به عبارت دیگر در نقاط بسیار مرتفع (2200 متری) همه آنها دو نسل
و در نقاط بینابینی (حدود 2000 متر) همه آنها سه نسل و در مناقی شبیه کرج
همه آنها چهار نسل در سال دارند. شروع و پایان نسلها در همه نقاط تحت بررسی
تقریباً مشابه میباشد.
با توجه به موارد فوق به این نتیجه میرسیم
که در زمینه مبارزه شیمیایی بر علیه این مینوزها میتوانیم مبارزه را بر
اساس مهمترین آنها در منطقه برنامهریزی نمود و همه را به عنوان یک گونه
تلقی نماییم. اصولاً در مورد مینوزها و بر اساس تجارب سالیان اخیر اگر
مبارزه خوب انجام شود حتی در نقاطی با چار نسل حداکثر دو سمپاشی کافی
خواهد بود. نکتهای که از اهمیت زیادی برخوردار نباشد بهتر است که در صورت
لزوم مبارزه را روی نسل دوم پیاده کرد و در آن صورت این سمپاشی را میتوان
با سمپاشی علیه نسل اول کرم سیب تلفیق نمود. در همین رابطه خوشبختانه
مبارزه با نسل سوم تفاوت چندانی از نظر زمانی با زمان مبارزه با نسل دوم
کرم سیب نخواهد داشت. یک چنین تلفیقی را در نقاط دو و چهار نسلی نیز
میتوان در مورد کرم سیب و این مینوزها انجام داد. ولی اگر در ارتفاعات
مبارزه علیه نسل اول مینوزها الزامی باشد در آن صورت میتوان سمپاشی علیه
آنها را با سمپاشی علیه لیسهها که در نقاط مرتفع تقریباً از جمعیتی قابل
توجه برخوردارند تلفیق نمود.
عملیات شخم پاییزه پس از ریختن برگها نیز میتواند از تراکم آفت بکاهد
کنترل بیولوژیک
- طبیعی؛
- کاربردی.
کنترل
بیولوژیک پدیدهای طبیعی است که هدف آن تنظیم جمعیت موجودات میباشد.
کنترل بیولوژیک ممکن است به صورت طبیعی یا با دخالت انسان اتفاق بیافتد، که
به این نوع کنترل، کنترل بیولوژیک کاربردی اطلاق میشود.
کنترل بیولوژیک یا (Biological Control) شامل سه موضوع اصلی است:
1– انواع موجودات آفت هدف؛
2– انواع دشمنان طبیعی؛
3– روشهای بکارگیری دشمنان طبیعی
1- انواع موجودات آفت هدف
الف)
بطور کلی حشرات مهمترین گروه از موجوداتی هستند که در برنامههای کنترل
بیولوژیک به عنوان هدف مطرح بودهاند. آفات (حشرات) به دلیل ازدیاد، تنوع
گونه و مهاجرت به نقاط جدید موجبات ورود حشرات شکارگر از مناطق دیگر را
برای کنترلشان ایجاد کردهاند.
اما مهمترین راستهای که تعدادی از گونههای آن تحت کنترل بیولوژیک قرار گرفتهاند راسته (Hemiptera) میباشد.
در
جلسات قبل گفته شده که راسته (Homoptera) در بر گیرنده شتهها، شپشکها،
سفیدبالکها و پسیلها میباشند. همین حشرات هستند که در روی گیاهان زینتی
جزء مهمترین آفات محسوب میشوند لذا امکان کنترل بیولوژیک آفات گیاهان
زینتی بسیار زیاد است.
چرا بیشترین برنامه کنترل بیولوژیک برعلیه حشرات راسته (Homoptera) صورت می گیرد؟
بدلیل
اینکه تعداد زیادی از گونههای راسته (Homoptera) به همراه گیاهان زینتی و
محصولات کشاورزی از منطقه پراکنش بومی خود وارد منطقه جدیدی شدند که فاقد
دشمنان طبیعی بودند. لذا برای مبارزه با این آفات، دشمنان طبیعی این حشرات
نیز از منطقه پراکنش آنها به منطقه جدید وارد شدند تا تحت کنترل در آیند.
در ضمن بسیاری از حشرات این راسته مانند شپشکها غیر متمرکز بوده بنابراین
امکان کنترل بیولوژیک آنها فراهم است.
ب) گروه دیگری از حشرات مورد نظر
در برنامههای کنترل بیولوژیک کنهها هستند. مخصوصاً سه خانواده
(Eriophidae)، (Tarsonemidae) ،(Tetranychidae) جزء مهمترین کنههای
گیاهخوار هستند که بر علیه آنها کنترل بیولوژیک انجام شده است.
ج) دسته
دیگر این حشرات، حلزونها و رابها هستند که به آنها لیسَک نیز گفته
میشود. برای کنترل بیولوژیک حلزونها و رابها کوششهایی انجام شده است
ولی نتیجه بخش نبوده است.
د) گروه دیگری از موجودات مورد بحث، علفهای
هرز هستند، بطور کلی ۱۱۶ گونه از علفهای هرز در ۳۲ خانواده با عنوان هدف
برنامههای کنترل بیولوژیک تاکنون مطرح بودهاند که ۵۰ درصد آنها متعلق به
سه خانواده Cactacea ، Mimosacea ، Asteraceae هستند.
ذ) علاوه بر
اینها، بیماریهای گیاهی و مهرهداران هم میتوانند از اهداف برنامههای
کنترل بیولوژیک باشند، حتی انسان میتواند در برنامههای کنترل بیولوژیک به
عنوان یک هدف قلمداد شود.
2- انواع دشمنان طبیعی
مبحث دوم انواع موجوداتی هستند که برای کنترل بیولوژیک آفاتی که ذکر کردیم مورد استفاده قرار میگیرند.
الف)
حشرات پارازیتوئید از عمومیترین دشمنان طبیعی آفات به شمار میآیند که در
برنامههای کنترل بیولوژیک به روشهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرند.
برنامههای کنترل بیولوژیک در مورد حشرات پارازیتوئید بیشتر دربارهی دو
راسته (Hymenoptera) یا بالغشائیان و زنبورها یا (Diptera) میباشد.
در
راسته (Hymenoptera)، زنبورهای بالا خانواده (Ichneumonoidae) و بخصوص دو
خانواده (Braconidae) و(Ichneumonidae) دارای اهمیت بیشتری هستند.
در
خانواده (Braconidae)، تمام گونههای زیر خانوادهی (Aphidiinae) بدون
استثنا پارازیتوئید، شپشکها هستند و در برنامههای کنترل بیولوژیک آفات
گلخانهای مورد استفاده قرار میگیرند.
از خانواده زنبورها، بالا
خانواده (Chalcidoidea) از اهمیت فوقالعادهای برخوردارند. در این بالا
خانواده، خانوادههای (Encyrtidae), (Pteromalidae), (Aphelinidae) و
(Eulophidae) از مهمترین دشمنان طبیعی آفات گیاهان زینتی هستند.
گروه دیگری از پارازیتوئیدها، متعلق به راسته (Diptera) یا دو بالان خانواده (Tachinidae) فوقالعاده حائز اهمیت هستند.
ب)
گروه دیگر از دشمنان طبیعی، حشرات شکارگر هستند که از انوع گونههای
گیاهخوار تغذیه میکنند. مهمترین شکارگرها در راسته (Hemiptera) مثل
خانواده(Anthocoridae) خانواده (Nabidae)در راسته (Coleoptera)خانواده
(Coccinellidae) که به آنها کفشدوزکها اطلاق میشود و تعدادی دیگر از
خانوادهها مثل خانواده (Carabidae) و در راسته بالتوریها خانواده
(Chrysopidae) بخصوص بالتوری (Chrysoperla carnea) و در راسته (Diptera)
خانوادههای(Syrphidae) و (Cecidomyiidae) از اهمیت ویژهای برخوردارند.
ج)
گروه دیگر از عوامل بیماریزا، بندپایان هستند. مهمترین عوامل بیماریزای
بندپایان مربوط به ویروسها، نماتدها، تک سلولیها، قارچها و باکتریها
هستند.
در بین باکتریها، باکتریهای گونه(Bacillus) مانند (Bacillus
Thuringiensis) (Bacillus anisopliae), sphaerieus) (Bacillus، از جمله
باکتریهایی هستند که برای کنترل گروههای مختلفی از حشرات مورد استفاده
قرار میگیرند.
در گروه ویروسها، شانزده خانواده از ویروسها با حشرات ارتباط دارند ولی خانواده (Baculoviridae)
دارای اهمیت بیشتری است و برای کنترل حشرات مورد استفاده قرار میگیرد.
اما دلیل اینکه ویروسها مانند باکتریها براحتی تولید نمیشوند چیست؟
ویروسها
برای تولید مثل نیاز به جسم موجود زنده دارند، یعنی آنها در داخل موجود
زنده تکثیر پیدا میکنند در حالیکه باکتریها براحتی بر روی مخمرها تکثیر
میشوند. به همین دلیل استفاده از باکتریها در کنترل بیولوژیک حشرات توسعه
یافته و کاربرد بیشتری دارد.
د) گروه دیگر از دشمنان طبیعی قارچها
هستند بخصوص قارچهای خانواده (Entomophthoraceae) و زیر گروههای
(Zygomycotina) و (Deutromycotina)که برای کنترل حشرات و گیاهان زینتی
مخصوصاً گونهای به نام (Verticillium lecanii) مورد استفاده قرار میگیرد.
ذ)
دسته دیگر از عوامل کنترل حشرات، تک سلولیها هستند، شاخههای
(Apicomplexa) و (Microspora) از مهمترین تک سلولیها هستند که بر روی
حشرات ایجاد بیماری میکنند. مخصوصاً تک سلولیهای جنس (Nosema) از اهمیت
بیشتری برخوردارند. تعدادی از گونههای این جنس بصورت تجارتی تولید شدهاند
و برای کنترل ملخها و آبدزدکها مورد استفاده قرار گرفتهاند.
ر) گروه
دیگر از حشرات مورد استفاده در کنترل بیولوژیک، حشراتی هستند که از
علفهای هرز تغذیه میکنند. در این بین خانوادههای (Chrysomelidae) و
(Curcurlionidae)از راسته (Coleoptera) و (Pyralidae) از راسته
(Lepidoptera)از اهمیت زیادی برخوردارند.
کنترل بیولوژیک شپشکها
کنترل بیولوژیک شپشکهای نرم تن
شپشکهای
نرم تن متعلق به خانواده(Coccidae) میباشند. تعدادی از مهمترین گونههای
این خانواده که در روی محصولات گلخانهای و گیاهان زینتی ایجاد خسارت می
کنند عبارتند از :
۱ - hesperidum Coccus
۲ – Saissetia oleae
۳ - Saissetia coffeae
مهمترین پارازیتوئیدهای شپشکهای نرم تن متعلق به خانواده(Aphelinidae) و(Encyrtidae) هستند.
از
خانواده (Encyrtidae) مهمترین گونه متعلق به جنس (Metaphycus) و
(Encyrtus) هستند. جنس helvolus) (Metaphycus در کشور ایران وجود دارد و به
عنوان یکی از عوامل کنترل بیولوژیک تکثیر و در گلخانهها و در روی گیاهان
زینتی رهاسازی میشود که میتواند شپشکهای نرم تن را تحت کنترل در بیاورد.
گونه
دیگری که در کنترل بیولوژیک مورد استفاده هستند زنبورهایی به طول ۲
میلیمتر میباشند که مراحل مختلف پورگی شپشکهای نرم تن را پارازیته
میکنند. در این گونه، حشرات ماده زرد رنگ و حشرات نر تا حدودی تیره تر
هستند.
هر حشره ماده در طول روز ۵ شپشک ماده را پارازیته میکند و چندین
برابر این تعداد را از طریق تغذیه از بین میبرد. در حقیقت زنبورها هم
شکارگر هستند و هم پارازیتوئید.
رشد کامل حشرات در ۳۰ درجه سانتیگراد حدود 11 روز و 18 درجه سانتیگراد حدود 33 روز به طول میانجامد.
از
خانواده (Encyrtus) به گونهای بنام (Encyrtus lecaniorum) وجود دارد که
نوعی زنبور پارازیتوئید است و برای کنترل شپشکهای نرم تن در گلخانهها
رهاسازی میشود. در خانواده (Aphelinidae) مهمترین شپشکهای نرم تن
پارازیتوئید متعلق به گونه (Coccophogus) هستند. از این گونه(Coccophagus
lycimnia) گونهای است که در ایران نیز وجود دارد. این گونه تقریباً در
تمام نقاط دنیا پراکنده میباشد، و برای کنترل بیولوژیک بعضی شپشکهای نرم
تن مورد استفاده قرار میگیرد.
آیا هر یک از این زنبورهای ذکر شده بر علیه نوع خاصی از شپشکها کاربرد دارد؟
خیر،
از آنجا که هیچکدام از این زنبورها مونوفاژ (Monophage) نیستند، و صرفاً
از گونهای خاص از شپشکها تغذیه میکنند در محیطهای گلخانهای که تعداد
آفات مشخص است تمرکز پیدا میکنند.
گروه دیگر از شپشکهایی که بر روی
گیاهان زینتی و گلخانهای فعال هستند، شپشکهای آردآلود میباشند. این گروه
متعلق به خانواده (Pseudococcidae) هستند. تعدادی از مهمترین شپشکهای
این خانواده بر روی گیاهان زینتی عبارتند از :
۱ – Pseudococcus citri
۲ – adonidum Pseudococcus
۳ – Pseudococcus obscorus
مهمترین
دشمنان طبیعی این شپشکها، کفشدوزکهای خانواده (Coccinellidae) مخصوصاً
گونهای بنام (Cryptolaemus montrouzieri) است که این گونه درایران بصورت
تجارتی تولید میشود و برای کنترل شپشکهای نرم تن، بخصوص در شمال کشور
کاربرد دارد. طول این کفشدوزک در حدود چهار تا پنج میلی متر استو بدنی
قهوهای و سری نارنجی رنگ دارد. این حشرات بعد از پنج روز از آغاز
جفتگیری، شروع به تخمگذاری میکنند. کفشدوزکهای ماده تخم خود را در داخل
جوانه های گیاهان مخصوصا در داخل توده های تخم شپشک های آرد آلود قرار می
دهند و در مدت عمر خود قادر هستند حدود ۵۰۰ تخم شپشک های آرد آلود را مورد
تغذیه قرار بدهند. لارو و حشرات کامل کفشدوزکها از مراحل مختلف شپشک های
آرد آلود تغذیه می کنند. اما حشرات کامل برای تغذیه ترجیحا از تخم و
لاروهای سنین اولیه و لاروهایی که به رشد کامل رسیده اند و همچنین مراحل
مختلف رشدی شپشک های آرد آلود تغذیه می کنند.
کفشدوزکهای (Cryptolaemus
montrouzieri) گونهای پلیفاژ(Polyphage) هستند، علاوه بر شپشکهای
آردآلود از شپشکهای نرم تن (Coccidae) نیز تغذیه میکنند.
در دمای ۲۱
درجه سانتیگراد هر لارو این حشرات حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ پوره سنی 3-2 شپشکهای
آردآلود را مورد تغذیه قرار میدهند تا به رشد کامل برسند.
درجه حرارت
تاثیر فوقالعاده زیادی بر سیکل زندگی و دوره رشدی این کفشدوزکها دارد. به
عنوان مثال در ۳۰ درجه سانتیگراد، مدت زمان لازم برای رشد کامل این حشرات
حدود ۲۵ روز میباشد اما در 18 درجه سانتیگراد این مدت به ۷۲ روز افزایش
مییابد.
حداکثر کارآیی این کفشدوزکها در چه شرایطی میباشد؟ در دمای
بالای ۳۲ درجه سانتیگراد و زیر ۱۶ درجه سانتیگراد این حشرات فاقد توانایی
تولید مثل (غیرفعال) هستند. بهترین دما برای فعالیت این کفشدوزکها ۲۸
درجه سانتیگراد میباشد.
گروه دیگر از دشمنان طبیعی شپشکهای آردآلود زنبورهای پارازیتوئید، مخصوصاًً خانواده (Encyrtidae) میباشند.
گونهای
از این خانواده زنبورهایی با نام (Leptomastix dactylopii) هستند که طول
بدن آنها 2 میلیمتر است و تخمشان را در داخل بدن پورههای سنین مختلف
شپشکها قرار میدهند. این زنبورها در واقع یک پارازیتوئید داخلی
یا(Endoparasitoid) هستند. تخم این حشرات پس از قرار گرفتن در داخل بدن
شپشکهای آردآلود تفریغ میشوند و لارو آنها محتویات بدن شپشک آردآلود را
مورد تغذیه قرار میدهد و نهایتا ًً در داخل بدن شپشک تبدیل به شفیره
میگردند. شفیره این حشرات پس از مدتی تبدیل به حشره کامل گشته و حشره کامل
از طریق سوراخی که در پوسته شپشک آردآلود ایجاد میکند از آن خارج
میگردد.
زنبور دیگری که برای کنترل بیولوژیک شپشکها مورد استفاده قرار
میگیرد، زنبوری بنام (Anagyrus pseudcocci) از خانواده (Leptomastix
dactylopii) است. طول دورهی زندگی این زنبور کوتاه است.
زنبورهای ماده
این گونه به رنگ قهوهای و شاخک آنها سفید است. این زنبورها به طور انبوه
تکثیر میشوند و در محیطهای گلخانهای رهاسازی میشوند و بخوبی میتوانند
آفات را تحت کنترل درآورند.
کنترل بیولوژیک آفات در گلخانه، نسبت به
کنترل بیولوژیک آنها در محیطهای طبیعی کاملاًً قابل دسترسی میباشد.
بنابراین استفاده از سموم در محیطهای گلخانهای و بر روی گیاهان زینتی
لازم نیست، بلکه با استفاده از دشمنان طبیعی در محیطهای گلخانهای مبارزه
با آفات انجام میگیرد.
کنترل بیولوژیک شته ها
شته ها
شته
ها متعلق به خانواده آفیدیده (Aphididae) هستند و تعدادی از آنها از
مهمترین آفات محصولات گلخانهای محسوب میشوند. مهمترین دشمنان طبیعی
شتهها زنبورهای پارازیتوئید خانواده آفی دیئیده(Aphidiidae) هستند که در
برخی از منابع بعنوان زیر خانوادهها آفیدئینه (Aphidiinae) از خانواده
براکونیده (Braconidae) ذکر میشود. در این خانوادهها تعدادی از گونهها از
جنسهای مختلف مانند زنبورهای جنس پروان(Proan) ، لایزیفلبوس(Lysiphlebus) ،
افدروس (Ephedrus) و تریاکسیس (Trioxys) وجود دارند که صرفاً پارازیتوئید
گونههای مختلف شتهها هستند.
بطور کلی زنبورهای پارازیتوئید
خانواده آفیدیده به طول حدود 2 تا 3 میلیمتر و عموماً به رنگ سیاه هستند.
این زنبورها بعد از جفت گیری تخمشان را در داخل بدن شتهها قرار میدهند و
بصورت ایندو پارازیتوئید یا پارازیتوئید داخلی لاروهایشان در داخل بدن
شتهها رشد و نمو میکنند تا اینکه به مرحله حشره کامل برسند. بعد از رشد و
نمو کامل لارو در داخل بدن شتهو تبدیل به شفیره، بدن شته بصورت مومیایی و
به رنگ زرد تا قهوهای بنظر میرسد. درحالیکه بدن شتههای دیگر پارازیته شده
توسط برخی از زنبورهای پارازیتوئید به رنگ سیاه درمیآید. همچنین زنبور
کامل همانند زنبورهای پارازیتوئید شپشکها بعد از رشد و نمو کامل لارو با
ایجاد یک سوراخ در پوست بدن شته، از آن خارج میشود. بطور کلی در شرایط
معمولی و دمای حدود 25 تا 30 درجه سانتیگراد، مرحله زندگی این زنبورها
حدود 15 تا 20 روز به طول میانجامد.
خانواده آفلینیده
(Aphelinidae) از دیگر زنبورهای پارازیتوئید شتهها هستند که از نظر اندازه
کوچکتر از زنبورهای خانواده آفیدئیده هستند و طول بدنشان عموماً حدود یک
میلیمتر است. در این خانواده گونههای آفلینوس (Aphelinus) و آفلینوس
آسیکیس (Aphelinus asychis) از پارازیتوئیدهای شتهها محسوب میشوند و از نظر
بیولوژیک بسیار شبیه به زنبورهای خانواده آفیدئیده میباشند. با این تفاوت
که بعضی از گونههای زنبورهای خانواده آفیلینیده (Aphelinidae)
اِکتوپارازیتوئید هستند یعنی تخمشان را روی بدن شتهها قرار میدهند تا
لاروشان بصورت خارجی از بدن شتهها تغذیه کنند.
گروه دیگری از
دشمنان طبیعی شتهها، شکارگرها هستند. در بین آنها پشهای از
خانوادهسسیدومیئیده (Cecidomyiidae) به نام
آفیدولتسآفیدومیزال(Aphidoletes aphidomyzal) از مهمترین شکارگرهای شتهها
است که در شرایط گلخانهای برروی گیاهان زینتی بعنوان عامل کنترل بیولوژیک
تکثیر و رهاسازی میشود. طول بدن این پشه حدود 2 میلیمتر است و در جنس
ماده شاخکها کوتاه است. نرها دارای شاخکهای بلند و نخی بوده و پاهای نسبتاً
بلند و بدن بسیار ظریفی دارند. طول عمر حشرات کامل حدود یک هفته است.
حشرات کامل عموماً از عَسَلکی که از شتهها ترشح میشود که در واقع شیره
گیاهی تغذیه میکنند و تخمهایشان را روی برگ گیاهان در داخل جمعیت شتهها
قرار میدهند و بعد از خارج شدن از لارو شروع به تغذیه از مراحل مختلف
شتهها میکنند.
گروه دیگری از دشمنان طبیعی شتهها، شکارگرها هستند.
در بین آنها پشهای از خانوادهسسیدومیئیده (Cecidomyiidae) به نام
آفیدولتسآفیدومیزال(Aphidoletes aphidomyzal) از مهمترین شکارگرهای شتهها
است که در شرایط گلخانهای برروی گیاهان زینتی بعنوان عامل کنترل بیولوژیک
تکثیر و رهاسازی میشود. طول بدن این پشه حدود 2 میلیمتر است و در جنس
ماده شاخکها کوتاه است. نرها دارای شاخکهای بلند و نخی بوده و پاهای نسبتاً
بلند و بدن بسیار ظریفی دارند. طول عمر حشرات کامل حدود یک هفته است.
حشرات کامل عموماً از عَسَلکی که از شتهها ترشح میشود که در واقع شیره
گیاهی تغذیه میکنند و تخمهایشان را روی برگ گیاهان در داخل جمعیت شتهها
قرار میدهند و بعد از خارج شدن از لارو شروع به تغذیه از مراحل مختلف
شتهها میکنند.
طول بدن لارو سن اول در حدود 3/0 میلیمتر و
لاروهای کامل حدود دو تا سه میلیمتر هستند. لاروهای اولیه از پورهسنین اول
شتهها و لاروهای کامل از کلیه مراحل مختلف شتهها تغذیه میکنند. مرحله
جنینی آنها حدود 2 تا 3 روز طول میکشد و بطور کلی این پشهها حدود 60 گونه
از شتهها را مورد تغذیه قرار میدهند، به عبارت دیگر
پلیفاژ(Polyphage)هستند.
از دیگر شکارگرها که برای کنترل شتهها
مورد استفاده قرار میگیرند بالتوریهای خانواده کرایزوپیده (Chrysopidae)
مخصوصاً گونهای بنام کرایزوپرلاکارنئا(Chrysoperla carnea) است. این گونه
تخمهایش را که دارای ساقهای بوده، در زیر یا روی سطح برگ گیاهان قرار میدهد
و بعد از آنکه لاروها خارج شدند با قطعات دهانی مکنده خودشان به تغذیه از
شتهها میپردازند. (بر خلاف کفشدوزکها که تمام بدن شته را مورد تغذیه قرار
میدهند این بالتوریها با قطعات دهانی مکنده خودشان محتویات بدن شته ها را
مورد تغذیه قرار میدهند و پوست یا جسد آنها را استفاده نمیکنند.)
سپس
در زیر برگ گیاهان در داخل یک پیله ابریشمی تبدیل به شفیره میشوند که بعد
از سپری شدن مرحله شفیرگی که ممکن است حدود یک تا دو هفته طول بکشد حشرات
کامل ظاهر میشوند.
از دیگر دشمنان طبیعی شته ها، سنهای خانواده
آنتوکوریده (Anthocoridae)هستند. سنها از راسته همیپترا مخصوصاً گونههایی
از جنس اوریوس (Orius) مانند اوریوس ایندیسیوس(Orius indisiosus) از
شتهها در گلخانهها و روی گیاهان زینتی تغذیه میکنند.
این سنها هم
مانند بالتوریها دارای قطعات دهانی زننده مکنده هستند و خرطوم و
استایلِتهای مربوط به آروارههای بالا و پایین خود را داخل بدن شتهها فرو
میکنند و محتویات و مایع بدن شتهها را مورد تغذیه قرار میدهند.
از
دیگر دشمنان طبیعی شته ها که احتمالاً اکثر مردم آنها را در طبیعت مشاهده
کردهاند کفشدوزکها هستند. گونههایی از کفشدوزکها مانند کفشدوزک هفت نقطهای
ککسینلا سپتمپونکتاتا (Coccinella septempunctata) و هیپودامیا وریهگاتا
(Hyppodamia variegata) هم در مرحله لاروی و هم در مرحله حشره کامل از
شتهها تغذیه میکنند و از عوامل مهم کنترل بیولوژیک شتهها هستند.
عموماً
کفشدوزکها طیف وسیعی از شتهها را مورد تغذیه قرار میدهند و از یک گونه خاص
از شتهها تغذیه نمیکنند. اگر در محیط گلخانهای فقط 2 یا 3 نوع کفشدوزک
رها شود تمام شتهها را از بین میبرند. بطوریکه کفشدوزک 7 نقطهای حدود 50
نوع شته را تغذیه میکند یا به عبارت دیگر پلیفاژ است.
گروه دیگری
از دشمنان طبیعی شتهها، قارچها هستند. قارچ ورتیسیلیوم
لیکانی(Verticilium lecanii) به عنوان یکی از عوامل مهم کنترل بیولوژیک شته
ها بصورت تجارتی تکثیر میشود و مورد استفاده قرار میگیرد. اسپورهای این
قارچ در محیطهای گلخانهای میباشند و بعد از اینکه اسپورها در محیط مرطوب
جوانه میزنند مسیلیومهایشان وارد بدن شته ها شده که باعث از بین رفتن آنها
میشود.
کنترل بیولوژیک سفید با لکها و کنه ها
سفید
بالکها متعلق به خانواده آلیرودیده (Aleyrodidae) میباشند که حداقل سه
گونه از آنها در کشور ما از اهمیت فوقالعاده زیادی برخوردارند و عبارتند
از:
1. سفید بالک گلخانه (Trialeurodes vaporariorum)
2. بِمیسیا تاباسی (Bemisia tabaci)
3. بِمیسیا اورجنتیفولی (Bemisia orgentifolii)
دو
گونه اخیر عمدتاً در شرایط مزرعهای و صحرایی از آفات مهم گیاهان بویژه
پنبه هستند ولی بدلیل وسیع بودن طیف میزبانی آنها در روی گیاهان زینتی و
محصولات گلخانهای نیز فعالیت میکنند. سفید بالک گلخانه با شرایط گلخانهای
تکامل و سازش پیدا کرده و یکی از آفات مهم و کلیدی محصولات گلخانهای است.
این
آفات تخمهایشان را از طریق ساقه بسیار کوتاهی داخل بافت گیاهان قرار
میدهند. بعد از اینکه تخم تفریغ شد و لاروها خارج شدند، با قطعات دهانی
زننده مکنده خود شروع به تغذیه از شیره گیاهی میکنند و باعث زرد شدن و در
جمعیتهای بالا باعث ریزش و خشک شدن برگ گیاهان میشوند.
از مهمترین
پارازیتوئید آفات محصولات گلخانهای، میتوان به زنبورهای خانواده آفلینیده
(Aphelinidae) اشاره کرد. در این خانواده گونههای مختلف جنس اِنکارسیا
(Encarsia) از دشمنان طبیعی و مهم این آفات هستند. در بین گونههای جنس
اِنکارسیا گونهای به نام انکارسیا فورمازا (Encarsia formosa)انتشار جهانی
دارد و به عنوان یک فرآورده بیولوژیک و دشمن طبیعی تکثیر شده، و برای کنترل
سفیدبالکها در شرایط گلخانهای رها سازی میشود.
طول بدن این زنبور حدود
یک میلیمتر بوده و قسمت قفسه سینه آن سیاه رنگ و شکمش زرد رنگ است، تخم خود
را در داخل بدن پورههای سنین مختلف (Trialeurodes) قرار میدهد و بجز حشره
کامل بقیه مراحل رشدی آن در داخل بدن میزبان سپری میشود. بعد از کامل شده
حشره، زنبور بالغ از طریق جویدن پوسته بدن میزبان از آن خارج میشود.
زنبور
انکارسیا فورمازا را بر روی میزبان طبیعی یعنی سفید بالک گلخانهای و بر
روی گیاه توتون بصورت انبوه تکثیر کردهاند. گاهی بر روی یک برگ توتون
میتوان هزار عدد از این زنبور را تکثیر و در گلخانهرها سازی کرد، تولید
نتاج نر در این زنبور بسیار نادر و کم است.
در تعدادی از زنبورهای
پارازیتوئید خانواده آفلینیده (Aphelinidae) مخصوصاً گونههای جنس انکارسیا
(Encarsia) مانند انکارسیا فورموزا و انکارسیا لوتهآ (Encarsia lutea)
تولید نتایج نر از طریق هیپر پارازیتیسم (Hyper parasitism) یا اتو
پارازیتسم (Auto parasitism) است . هیپر پارازیتیسم به پدیدهای گفته میشود
که یک پارازیتوئید، پارازیتوئید دیگر را پارازیته میکند، در اتو
پارازیتیسم یک پارازیتوئید نتاج خودش را پارازیته میکند.
در تعدادی از
زنبورهای خانواده آفلینیده، پدیده اتو پارازیتیسم دیده میشود یعنی تولید
نتاج نر از طریق پارازیته کردن نتایج مادهی گونه خودش بوجود میآید.
در
شرایط گلخانهای طول عمر زنبورهای ماده در دمای 18 تا 30 درجه سانتیگراد
حدود 27 الی 30 روز است، بنابراین طول عمر زنبورهای کامل بشدت تحت تأثیر
دما است.
تعداد تخمهایی که هر حشره ماده میگذارد. بین 50 تا 350 عدد
متغیر است و عوامل مختلفی از جمله ساختمان سطح برگ گیاهان در میزان کارآیی
این زنبورها فوقالعاده مؤثر است. این زنبورها بر روی گیاهانی که سطح
برگهایشان کرکدار است از کارآیی خوبی برخوردار نیستند. در کشورهای اروپایی و
آمریکایی این زنبورها به فراوانی تکثیر میشوند و برای کنترل بیولوژیک
مگسهای سفید یا سفید بالکها مورد استفاده قرار میگیرند. در سال 1994 در
سطحی حدود چهار هزار هکتار در کشورهای آمریکایی و اروپایی از این زنبورها
برای کنترل بیولوژیک سفید بالکها استفاده شد.
از دیگر عوامل کنترل سفید
بالکها قارچهای ورتیسیلیوم لکانئی (Verticilium lecanii) و آشرسونیا
آلیرودیس (Aschersonia aleyrodis) هستند. بعضی از فرآوردههای قارچ
ورتیسیلیوم لکانئی مثل ورتالک (Vertalec) برای کنترل شتهها مورد استفاده
قرار میگیرد و فرآوردههای دیگر آن مانند مایکوتال (Mycotal) برای کنترل
سفید بالکها بکار میرود.
قارچ آشرسونیا آلیرودیس در روی حشرات کامل و
تخمهای بمیسیا تاباسی (Bemisia tabaci) و تریالئورودیس وپاراریوروم
(Trialeurodes vaporariorum) عموماً ایجاد خسارت نمیکند بلکه فقط مراحل
پورگی این آفات را مورد حمله قرار میدهد. و در محیطهایی که تخم این قارچ
پاشیده نشده است، نمیتواند گسترش پیدا کند. برخلاف قارچ ورتیسیلیوم لکانئی
که میتواند در سطح برگ گیاهان گسترش یابد این گونه نمیتواند پراکنش خودش
را افزایش بدهد.
از دیگر دشمنان طبیعی سفید بالکها میتوان به کفشدوزکها
اشاره نمود که بعضی از گونههای آنها برای کنترل این آفات مورد استفاده
قرار گرفتهاند . از جمله گونه این کفشدوزکها دلفاستوس پوسیلوس (Delphastus
pusilus) است که از دشمنان طبیعی مهم این آفات بشمار میرود.
مبحث کنترل بیولوژیک کنههای تارتن
از
کنههای تارتن متعلق به خانواده تترانیکیده (Tetranychidae) گونه تترانیکوس
اورتیکه (Tetranychus urticae) از مهمترین آفات محصولات گلخانهای است که
تخمهایش را در سطح گیاهان قرار میدهد و بعد از اینکه تخمها تفریغ و پورهها
خارج میشوند با کلیسرهایشان شروع به تغذیه از شیره گیاهی میکنند و در
نتیجه به گیاه خسارت وارد میکنند.
یکی از مهمترین دشمنان طبیعی این
کنهها فیتوزئولوس پرسیمیلیس (Phytoseiulus persimilis) است که پرداتور
(Predator) یا شکارگر بوده و برای کنترل بیولوژیک کنههای تارتن در بسیاری
از نقاط دنیا مورد استفاده قرار گرفته است. در سال 1960 این کنه را از روی
یک محموله گل ارکیده که از شیلی به آلمان وارد شده بود شناسایی کردند. سپس
به روشهای تکثیر انبوه آن مبادرت ورزیدند و سرانجام در سال 1994 در سطحی
معادل حدود هشت هزار هکتار از این کنه پرداتور برای کنترل کنههای تارتن
استفاده کردند. این شکارگرها را میتوان براحتی بر روی کنه تارتن و روی
لوبیا پرورش داد.
کنترل بیولوژیک مگس های مینور و پروانهها
مگسهای مینوز
مگسهای مینوز از جمله آفات مهم محصولات گلخانهای و گیاهای زینتی هستند. مگسها متعلق به خانواده آگرومایزید (Agromyzidae) هستند.
تعدادی از مهمترین گونههای (Agromyzidae) عبارتند از :
1)Liriomyza trifolii
2)Liriomyza sativae
3)Liriomyza bryoniae
در
ایران این گونهها جزء آفات مهم محصولات گلخانهای و گیاهان زینتی هستند.
این مگس به طول حدود 2 تا 3 میلی متر به رنگ سیاه و دارای لکههای زرد رنگ
در روی بدنشان هستند. حشرات کامل با فرو کردن تخمریز خود به داخل بافت
گیاه از ترشحات گیاهی تغذیه می کنند. محل فرو کردن تخمریز عموماً بصورت
لکههای زرد رنگی در سطح برگ گیاهان دیده میشود.
بعد از قرار گرفتن تخم
در بافت گیاهی، لارو خارج شده از بافت ایجاد گالریها یا تونلهایی مارپیچ
در سطح برگ گیاهان میکند. ضخامت این گالریها با افزایش اندازه لارو
افزایش پیدا میکند.
از مهمترین دشمنان طبیعی این آفات، زنبورهای
پارازیتوئید هستند که بصورت پارازیتوئید داخلی یا ایندوپارازیتوئید و
پارازیتوئید خارجی یا اِگزوپارازیتوئید از لاروهای این آفات تغذیه میکنند.
از
مهمترین پارازیتوئیدها میتوان به گونههایی مثل اپیوس پالیدوسOpius
pallidus) ) و داکنوزا سیبریکا (Dacnusa sibrica) که پارازیتوئید داخلی
هستند و گونه دیگری بنام دیگلیفوس ایسئا (Diglyphus isaea) که پارازیتوئید
خارجی است اشاره کرد.
پارازیتوئیدهای داخلی تخمشان را در داخل بدن لارو
میزبان قرار میدهند و حشرات کامل از داخل شفیره میزبان خارج می شوند.
بدین صورت که مراحل رشد و نمو لارو پارازیتوئید در داخل بدن لارو میزبان طی
میشود و وقتی که آفت به مرحله شفیرگی رسید میزبان را میکشد و از داخل
شفیره میزبان خارج میشود.
پارازیتوئیدهای خارجی تخمشان را در مجاورت
لارو میزبان در داخل بافت گیاه قرار میدهند. ولی قبل از تخمگذاری
تخمریزشان را به داخل بدن لارو میزبان فرو میکنند و باعث فلج شدن او
میشوند، سپس تخمشان را در کنار بدن لارو میزبان در داخل بافت گیاه قرار
میدهند. بعد از مدت حدود 2 روز لارو خارج میشود و چون لارو میزبان فلج
است، نمیتواند از محل تخم میزبان دور شود و لارو پارازیتوئید بعد از خروج
از تخم شروع به تغذیه از لارو آفت میکند.
زنبورهای واکتورایسبریکا
وOpius pallidus) ) از خانواده براکونیده پارازیتوئید خارجی هستند. این
زنبورها تخمهایشان را در داخل بدن لارو میزبان که در داخل بافت گیاهی است
قرار میدهند.
با توجه با اینکه این لاروها در داخل برگ هستند زنبورها چطور آنها را پیدا می کنند؟
زنبورهای
پارازیتوئید بوسیلهی اندامهای حسی (شاخکها و تخمریز) میزبان را پیدا
میکنند. تعدادی از طریق تخمریز، و تعدادی از پارازیتوئیدها از طریق شاخک
میزبان را پیدا میکنند. این زنبورها از طریق شاخک که همانند رادار عمل
میکند در سطح برگ گیاهان جستجو میکنند و بافتی را که دارای لارو است را
مشخص کرده و سپس لارو میزبانشان را پارازیته میکنند.
طول عمر حشرات کامل حدود دو هفته است و حدود 90 تخم را در طی این مدت در داخل بدن لاروهای میزبان قرار میدهند.
نبور
دیگری که بعنوان دشمن طبیعی مهم این گروه از آفات مطرح است دیگلیفوس ایسئا
(Diglyphus isaea) است که یک پارازیتوئید خارجی میباشد که تخم خودش را در
مجاورت لارو میزبان قرار میدهد. بعد از حدود دو روز تخم تفریغ میشود و
در مدت حدود 6 روز مراحل لاروی این زنبور کامل میشود و دوره شفیرگی آن
حدود 9 روز طول میکشد، سپس برگ گیاه را سوراخ کرده و از آن خارج میشود.
بطور
کلی در سالهای اخیر توجه زیادی به کنترل بیولوژیک مگسهای مینوز
خانوادههای آگرومایزیده Agromyzidae)) شده است. مخصوصاً در کشورهای
اروپایی که آفات محصولات گلخانهای را با فرآوردههای بیولوژیک کنترل
میکنند. این آفات را در سالهای اخیر بوسیله دشمنان طبیعی تحت کنترل در
آوردهاند. البته تولید دشمنان طبیعی این گروه از آفات نسبتاً مشکل است و
هزینه بیشتری در مقایسه با تولید دشمنان طبیعی، آفاتی مثل کنه دو نقطهای و
سفید بالکها دارد.
پروانهها
گروه
دیگری از آفاتی که گاهی بعنوان آفات مهم در گلخانهها و بر روی محصولات
زینتی جلوهگر میشوند پروانهها هستند. مخصوصاً تعدادی از گونههای
پروانههای خانواده نوکتوئیده (Noctuidae). از گونههای مهم این خانواده
میتوان به گونههایی مثل مامسترا براسیکه (Mamestra braccicae)، اوتوگرافا
گاما (Autographa gamma)، نوکتوا پرونوبا (Noctua pronuba) و گونههای
دیگری مثل اسپودوپترا لیترالیس Spodoptera lituralis)) و هلییونتیس آرمیژرا
(Helionthis armigera) اشاره کرد. این پروانهها مثل بسیاری دیگر از
پروانهها، تخمشان را روی برگ گیاهان قرار میدهند، و بعد از اینکه لارو
خارج میشود بوسیله قطعات دهانی سائیده شروع به تغذیه از برگ و سایر
قسمتهای گیاه میکنند. بعد از تکمیل دوره لاروی در داخل خاک تبدیل به
شفیره میشوند.
برای کنترل بیولوژیک پروانهها عموماً از باکتریها
استفاده میشود. در این بین باکتری باسیلوس تورنژنسیس (Bacillus
thuringiensis) مهمترین نقش را در کنترل بیولوژیک پروانهها دارد.
فرآوردههای
مختلفی از این باکتری تولید شده که هر یک بر روی گروههای مختلفی از حشرات
مؤثر واقع شدهاند. حشرات و از جمله لارو پروانهها وقتی که توکسینهای
این باکتری را مورد تغذیه قرار میدهند قطعات دهانی و نیز دستگاه گوارش
آنها را فلج میکنند و باکتری در مدت حدود 48 ساعت میزبانش (پروانه) را
از بین میبرد.
همچنین گروههای دیگری از این باکتری وجود دارند که برای کنترل گروههای دیگری از حشرات مورد استفاده قرار میگیرند.
تولید این باکتریها به چه صورت انجام میشود؟
باکتریها
عموماً براحتی در محیطهای کشت تخمیری پرورش داده میشوند و در جمعیتهای
انبوه برای کنترل آفات مختلف مورد استفاده قرار میگیرند.
اگر خود
باکتری برای کنترل بیولوژیک مورد استفاده قرار گیرد بعنوان یک خطر بالقوه
محسوب میشود زیرا میتواند انواع حشرات اعم از حشرات مضر یا مفید را از
بین ببرد.
مراحل تکثیر و رهاسازی دشمنان طبیعی در مواردی انجام میشود که
- دشمن طبیعی وجود نداشته باشد؛
- جمعیت آنها کم باشد؛
- ظهور آنها با تاخیر صورت گیرد.
تکثیر
و رها سازی دشمنان طبیعی در شرایطی انجام میشود که استقرار دائمی دشمن
طبیعی امکانپذیر نیست و بهترین شاخص این موضوع شرایط گلخانهای است. در
گلخانهها بعد از برداشت محصول، گیاه به همراه آفت و دشمنان طبیعی خود، از
گلخانه خارج می شود. در فصل بعد که گیاه دیگری کشت میشود نیازمند رهاسازی
دوباره دشمنان طبیعی است.
پرورش و تکثیر دشمنان طبیعی
پرورش و تکثیر دشمنان طبیعی شامل مراحل مختلفی است:
انتخاب
دشمن طبیعی؛ دشمنان طبیعی از نظر توانایی کنترل با هم متفاوتند که این
تفاوت به دلیل اختلاف در خصوصیات زیستی آنها است. از جمله این خصوصیات
میتوان به قدرت باروری، قدرت جستجو و فاکتورهای دیگر نیز اشاره کرد.
1)
کیفیت دشمنان طبیعی؛ دشمنان طبیعی مورد استفاده برای تکثیر و رهاسازی باید
عاری از بیماری و هیپرپارازیتوئیدها باشند. دشمن طبیعی انتخاب شده برای
تکثیر باید دارای کیفیت مناسب باشد. جمعیت موسس انتخاب شده، برای برنامه
تکثیر باید یک جمعیت سالم و قوی باشد همچنین حفظ کیفیت دشمنان طبیعی در طی
سالیان متمادی نیز از اهمیت فوقالعاده زیادی برخوردار است. زیرا ورود
دشمنان طبیعی به محیط بسته در واقع جمعیت آنها را از یک جمعیت باز به یک
جمعیت بسته تبدیل میکند که با گذشت چند سال احتمال کاهش تنوع ژنتیکی و هم
چنین زوال ژنتیکی وجود دارد. به همین دلیل القا ژن به داخل جمعیت بصورت
مرتب ضروری مینماید.
چگونگی القا ژن: معمولاً در برنامههای تکثیر بطور
مرتب از جمعیتهای وحشی گونه، به جمعیتهای پرورشی اضافه میشود تا از
کاهش تنوع ژنتیکی جلوگیری شود.
2) هزینه پرورش دشمنان طبیعی؛ برای
موفقیت و توسعه کنترل بیولوژیک باید دشمنان طبیعی پرورش داده شده قدرت
رقابت اقتصادی با سایر روشهای کنترل آفات بویژه مبارزه شیمیایی را داشته
باشند.
تعدادی از دشمنان طبیعی براحتی بر روی میزبان طبیعی خود پرورش
داده میشوند. برای مثال کنه فیتوزیولوس پرسیمیلس (Phytoseiulus
persimilis) براحتی بر روی تترا نیکوسلتیکه و گیاه لوبیا پرورش داده
میشود. نمونه دیگر انکارسیا فورموزا (Encarsia formosa) است که بر روی
(Trialearodes vaporariorum) به سادگی تکثیر مییابد.
ولی در مورد بعضی
از دشمنان طبیعی سیستمهای طبیعی خیلی پر هزینه هستند. در سالهای اخیر
توجه زیادی به پرورش دشمنان طبیعی آفات گلخانهای بر روی میزبانهای مصنوعی
انجام گرفته است. البته زمانی خواهد رسید که مبارزه بیولوژیک با مبارزه
شیمیایی رقابت کند. کنترل بیولوژیک سه نوع مختلف دارد. در کنترل بیولوژیک
کلاسیک یک دشمن طبیعی را در منطقهای رهاسازی میکنند که برای همیشه مستقر
میشود و جمعیت آفت را تحت کنترل در میآورد .در این مورد هزینه خیلی ناچیز
است اما سود بالایی دارد. به این صورت که هزینه روشهای کنترل بیولوژیک
حدود یک پنجاهم مبارزه شیمیایی درمیآید.
3) ذخیره سازی و حمل و نقل
دشمنان طبیعی؛ دشمنان طبیعی فقط در چند ماه از سال خریدار دارند. در حالیکه
در طول سال باید جریان تولید دشمنان طبیعی حفظ شود. زمانی که تقاضا برای
دشمن طبیعی وجود ندارد باید دشمن طبیعی را ذخیره نمود.
در مورد بعضی از
دشمنان طبیعی بررسیهایی تاکنون انجام شده. مثلاً در مورد پشه آفیدولتوس
آفیدومیزا (Aphidoletes aphidomyza) ثابت شده است که در دمای حدود یک درجه
سانتیگراد تا مدت دو ماه حفظ میشود. همچنین بال توری معمولی کریزوپرلا
کارنئا (Chrysoperla carnea)، که برای کنترل بیولوژیک شتهها مورد استفاده
قرار می گیرد، را میتوان حدود 31 هفته ذخیره سازی کرد.
4) روشهای کاربرد دشمنان طبیعی؛ زمان و نحوهی رهاسازی دشمنان طبیعی در کارآیی و موفقیت آنها بسیار موثر است.
روشهای
کاربرد در مورد گونههای مختلف دشمنان طبیعی بسیار متفاوت است. بعنوان
مثال زنبور انکار سیافورموزا را بر روی کارتهایی میچسبانند. بر روی هر
کارت تعداد زیادی از شفیرههای آفت وجود دارد که پارازتیه است و داخل
گلخانهها به نهالها و گیاهان زینتی آویزان میکنند. زنبورهای پارازیتوئید
که خارج میشوند شروع به پارازتیه کردن میزبان خودشان میکنند. در صورتیکه
بعضی از دشمنان طبیعی بوسیله هواپیما رهاسازی میشوند.
5) ارزیابی
فرآورده بیولوژیک یا دشمنان طبیعی؛ برای اطمینان از کاهش جمعیت آفت به
پایینتر از سطح زیان اقتصادی ارزیابی دشمنان طبیعی ضروری است. این ارزیابی
میتواند از طریق مقایسه میزان پارازیتیسم در شرایطی که دشمن طبیعی را
رهاسازی کردیم، با شرایطی که دشمن طبیعی وجود ندارد، انجام شود. از طریق
مقایسه میزان پارازیتیسم میتوان میزان کارآیی دشمن طبیعی را سنجید.
همچنین از طریق شمارش تعداد آفات در یک واحد سطح معین، در محلی که دشمن
طبیعی استفاده شده و در محلی که دشمن طبیعی وجود ندارد نیز این کار میسر
میشود.
بیخطر بودن دشمنان طبیعی، دشمنان طبیعی رهاسازی شده باید سایر موجودات مفید را مورد حمله قرار ندهند