سالانه ۲ میلیون طاقه پوست کروکودیل در دنیا تجارت میشود که هر طاقه آن ارزشی معادل ۱۰ هزار دلار دارد. ارزش هر کیلوگرم از گوشت این حیوان حرامگوشت نیز به ۱۷ دلار میرسد.
اما آنچه باعث شده تا شیلات ایران موافقت اصولی ایجاد اولین مزرعه پرورش تمساح را در ایران صادر کند، استفاده پزشکیای است که از خون، استخوان و حتی گوشت این حیوان دوزیست میشود؛ هرچند در این میان سود اقتصادی ناشی از صادرات پوست و گوشت کروکودیل بیتاثیر نبوده است.
دفعات تنفس در دقیقه 20 تا 30 بار.
-حرکات
شکمبه در هر دو دقیقه 5 بار.
-تعداد
ضربان قلب در دقیقه 60 تا 70 بار.
-تعداد
حرکات سینه در دقیقه مشابه حرکات تنفس.
-رنگ
پلکها طبیعی.
-پوزه
گرم و مرطوب، فاقد تاول.
- رنگ
و علائم پوست و مو شفاف و یکنواخت نرمو بدون پوسته.
-وضعیت
گوشها گرم و طبیعی.
-وضعیت
دم، پوشش یکنواخت و تمیز.
-درجه
حرارت 38 تا 39 درجه سانتیگراد
راسته
گنجشگ - تیره شهدخوار
نام
انگلیسی : Purple Sunbird
نام
فرانسوی :
Soui-manga asiatique
اندازه
شهد خور 9.5 سانتیمتر ، پرنده ای است بسیار کوچک و پرجنب و جوش ، با منقاری دراز
و خمیده به پایین که با هیچ پرنده دیگری اشتباه نمی شود . پرنده نر در تابستان تماما سیاه است ، با
جلای بنفش و سبز ، روی سینه اش نوار باریکی به رنگ قهوه ای مسی و در هر طرف سینه
لکه بزرگی از پرهای قرمز و زرد دارد .
پرنده
ماده در سطح پشتی قهواه ای مایل به سبز و سطح شکمی به رنگ زرد روشن است شاهپرهای
کناری دم قهوه ای در انتها سفید رنگ می باشد ، پرنده نر در زمستان شبیه پرنده ماده
است و در سطح شکمی نواری به رنگ بنفش براق از چانه تا وسط شکمش دیده می شود .
دمی
کوتاه و به مانند مرغ مگس دارد.
این
پرنده معمولا جفت جفت دیده می شود در حالیکه مرتب بال می زند از بوته ای به بوته
دیگر به دنبال حشرات و بهره گیری از شهد گلها پرواز می کند .
صدای
پرنده:
صدای
این پرنده تکرار شش نوبت "چی ی وت- چی ی وت، Cheewit-Cheewit"
است.
همچنین پرنده نر صدای شبیه "دزی ت- دزی ت،Dzit-Dzit
" و نیز "ته سوی ت، tsweet"
دارد.
زیستگاه :
بوتهزارهای
مناطق خشک ، بیشه ها و درختهای اطراف زمینهای زراعتی ، باغ ها و جنگل های تنک .
لانه
ای گلابی شکل می سازد که مدخل آن در کنار قرار دارد و به شاخه درخت یا بوته آویزان
است .
پراکندگی
و حفاظت:
شهد
خور پرندهای است بومی ایران و در گذشته نه چندان دور به صورت فراوان در استان
هرمزگان، بلوچستان و نواحی اطراف آن دیده می شده و اما در حال حاضر اطلاع دقیقی از
وضعیت این پرنده در دست نیست.
در
جزیره کیش می توانید تعداد بیشماری از این پرنده را در میان نخل های جزیره مشاهده
کنید.
این
پرنده در حال حاضر نیاز به برنامه حفاظتی ویژه ندارد.
کمبود شدید نمک می تواند سبب مرگ اسب شما شود .
نمک یک ماده بسیار ضروری می باشد که بدن به آن احتیاج دارد
ولی قادر به ساخت آن نیست و باید در جیره غذائی اضافه شود .
نمک از سدیم و کلر تشکیل شده است . سدیم یک الکترولیت می
باشد و الکترولیتها از ذراتی که دارای بار الکتریکی می باشند و یون نامیده می شوند
تشکیل شده اند . یونها برای متابولیسم سلولی ، تعادل سیستم سلولی و تولید انرژی
مورد نیاز می باشند . سدیم به نگهداری هیدراتاسیون کمک نموده و جهت انقباض عضلانی
و عصبی بسیار مهم می باشد . کلر نیز یک الکترولیت می باشد و زمانیکه سدیم بار مثبت
دارد دارای بار منفی است و تعادل این دو به نگهداری سلامت سلولهای خونی کمک می کند .
خون خود تنظیم(homeostatic) می باشد و برای نگهداری حالت
تعادل خود از ارگانهای دیگرهم مواد مورد نیاز خود را می گیرد .
اگر که نمک در رژیم غذایی موجود نباشد ، خون احتیاج خود را
از نمک موجود در ادرار و عرق جذب می کند ، اما تولید ادرار و عرق نمی تواند متوقف
شود و خون نمک را به کلیه و غدد عرق باز می گرداند . بدن سعی می کند با رقیق سازی
ادرار و عرق با آب بیشتر جبران این کمبود را متعادل کند که بافتهای بدن در این
هنگام دهیدراته می شوند .
یک اسب با سایز متوسط ۱۱۰۰ پوند در هنگام استراحت حدود ۲
اونس در روز به نمک احتیاج دارد . در روزهای گرم و هنگام فعالیت شدید و تعریق زیاد
، این نیاز به ۵ اونس میرسد ( تقریباً هر اونس معادل ۶ قاشق چایخوری می باشد) .
مقداری نمک در فراورده های تولیدی تجاری وجود دارد . در هر
روز به اندازه ۱ اونس نمک به این صورت تامین می شود ولی کافی نیست . نمک باید از
طرق دیگری مثل قالبهای نمک یا نمکهای نرم تامین شود . قالبهای نمک برای گاوها
طراحی شده اند که زبان سخت و خشنی دارند و به همین دلیل برخی اسبها این قالبها را
برای بدست آوردن نمک خراب می کنند . نمکهای دانه ای سفید بصورت نرم و پودری توصیه
می شود که از قالبهای نمک هم اقتصادی تر می باشند .
شروع تغذیه با نمک باید به تدریج باشد و در اختیار گذاشتن
بیش از اندازه آن سبب مسمومیت خواهد شد . علائم مسمومیت با نمک بصورت اختلال
دستگاه گوارش و قولنج می باشد .
ادامه مطلب ...
گیاه آزولا براى اولین بار توسط دانشمندى به نام لامارک
شناسایى شد. این گیاه به صورت شناور و به رنگهاى سبز و قرمز با منظره زیبایى در
مردابها، تالابها، استخرهاى پرورش ماهى، گودالهاى کمعمق و رودخانههاى داراى
آب کم و آبگیرها دیده مىشود. مقدمه
در دامدارىهاى ایران معمولا نیاز غذایى دام را کنسانتره و
دیگر علوفه تشکیل مىدهد. در استان گیلان با توجه به شرایط جغرافیایى منطقه، انواع
علوفهاى را که به دام شیرى یا گوشتى مىدهند، عبارتند از: کاه گندم، کاه جو،
سیلوى ذرت، ذرت علوفهاى، علف باغات، پَس چَر مزارع، برگ درختان، یونجه، شبدر و
کاه برنج مىباشد که دراین میان کاه برنج بیشترین مواد را در تغذیه دام تشکیل
مىدهد.
با این حال جمعیت دامى استان آنقدر زیاد است که انواع
علوفه گفته شده نمىتواند نیاز غذاى دامهاى منطقه گیلان را تامین کند. بنابراین
براى تامین خوراک دام مىتوان از سایر منابع موجود استفاده کرد. یکى از این منابع
مهم گیاه آزولا است. در این نشریه، ضمن معرفى آزولا، چگونگى و راههاى عملآورى و
استفاده از این گیاه براى شما روستاییان عزیز توضیح داده مىشود.
استفاده از آزولا در تغذیه دام
آزولا در مردابها ، تالابها ، استخرهای پرورش ماهی و ...
میروید
یکى از مهمترین مسائل یک دامدارى، چگونگى تامین خوراک
دامهاست. چون خوراک دام یک ماده حیاتى است که باید بهصورت دایمى (روزانه و
بهموقع) در اختیار دام باشد. بنابراین، تامین غذاى دام به عنوان یک اصل مهم اهمیت
زیادى دارد. یک دامدار باید براى تامین غذاى سالیانه دام و جلوگیرى از خطر کمبود
غذاى دام یا افزایش هزینه آن، در فصل تابستان با جمعآورى علوفه یا سیلوکردن، توشه
زمستانه را براى دامها مهیا کند.
گیاه آزولا براى اولین بار توسط دانشمندى به نام لامارک
شناسایى شد. این گیاه به صورت شناور و به رنگهاى سبز و قرمز با منظره زیبایى در
مردابها، تالابها، استخرهاى پرورش ماهى، گودالهاى کمعمق و رودخانههاى داراى
آب کم و آبگیرها دیده مىشود. دامداران ساکن اطراف مردابها یا افرادى که در حاشیه
رودخانهها زندگى مىکنند و ... به راحتى مىتوانند از این علوفه خوراک دامهاى
خود استفاده کنند.
رنگ آزولا در موقع رشد و نمو (فصل بهار و تابستان) سبز است
و در موقع پاییز و زمستان به علت پوسیدگى قرمز مىشود که در این موقع، براى غذاى
دام مناسب نیست. چرخه زندگى گیاه آزولا 15-30 روز طول مىکشد. با توجه به شرایط
جغرافیایى و اقلیمى منطقه و نوع جنس آزولا، میزان آن 30-80 تن در هر هکتار در ماه
مىباشد. از این رو با توجه به شرایط منطقه مىتوان از این گیاه استفاده کرد
ماهی با داشتن پروتئین با کیفیت بالا، چربیهای سهلالهضم
و غنی از ویتامین محلول در چربی و انواع مواد معدنی یکی از جایگاههای بسیار با
اهمیت را در میان فرآوردههایی حیوانی مانند گوشت قرمز گوشت طیور، تخممرغ و شیر به خود اختصاص داده
است از نظر تغذیهای پروتئینهای ماهی درجهی هضم بالایی داشته
و کیفیت آنها با توجه به اسیدهای آمینهی ضروری برابر با گوشت قرمز میباشد؛ در
نتیجه مهمترین نقش ماهی در تمام کشورهای ماهی خیز برطرف کردن نیازهای پروتئینی میباشد. هضم چربی ماهی، سریع و از نظر اسیدهای چرب غیر اشباع و به
خصوص اُمگا-3 غنی میباشد. از این رو پزشکان و متخصصین تغذیه، اهمیت مصرف ماهی را
در رژیم غذایی توصیه میکنند. اما مانند سایر چربیهای غیراشباع زود اکسیده شده و
طعم نامطبوعی پیدا میکنند. ماهیها غنی از ویتامینهای مختلف میباشند. چربی ماهی
منبع ویتامین
A و D
بوده و قبل از به وجود آمدن مولتی ویتامین به کودکان تجویز
میشد. میزان ویتامین B ماهی
نسبتاً زیاد است و گوشت ماهیهای دریا منبع خوب و مهمی از نظر مواد معدنی و ید
محسوب میشوند. کنسرو ماهیهای استخواندار مانند ساردین و کیلکا منابع
عالی کلسیم و فسفر هستند، زیرا این گونه ماهیها
همراه استخوان کنسرو شده صرف میشوند. ماهی کیلکا در طول روز به صورت گله متراکم یافت میشود و
با تاریک شدن هوا پراکنده میگردند. فرماندهی کشتی قبل از تاریک شدن هوا با
استفاده از دستگاه ماهی یاب عملیات تعقیب گلههای ماهی کیلکا را انجام میدهد. از
آن جایی که ماهی کیلکا در عمق معینی زندگی کرده و به ندرت از این عمق تجاوز میکند؛
در نتیجه برای صید آنها لامپ الکتریکی باید مستقیماً در عمقی قرار بگیرد که
ماهیان در آن عمق به سر میبرند. ماهیان به دنبال لامپ حرکت میکنند و توسط تورهای
قیفی مانند به دام میافتند. به طور معمول میزان صید در هر نوبت بین 200تا 300
کیلوگرم میباشد. ماهی کیلکا علیرغم جثهی کوچک خود، از نظر ارزش و ترکیب مواد
غذایی در ردیف مابقی ماهیها و حتی در بعضی از موارد نسبت به گوشت قرمز دارای مزیت
و برتری بیشتری میباشد. ترکیب ماهی کیلکا نیز همانند سایر ماهیها
از آب، پروتئین، چربی و مواد معدنی تشکیل شده که به صورت مختصر توضیح داده میشود: آب: در ترکیب کیلکا میزان آب حدود 75- 73 درصد وزن ماهی را
تشکیل میدهد. پروتئین: از نقطه نظر ارزش
غذایی، پروتئین عمدهترین قسمت بافتهای ماهی میباشد. ضریب
جذب پروتئین ماهی در بدن انسان بالا و برابر 96 درصد میباشد. چربی: نوسان چربی در گونه و
فصول مختلف سال به مراتب بیشتر از سایر مواد تشکیل دهندهی ماهیهای دیگر میباشد
و درصد آن در ماهی کیلکا 2/8 است. هضم چربی ماهی کیلکا سریع و از نظر اسیدهای چرب
غیراشباع غنی میباشد. ویتامینها: ماهی کیلکا منبع عمدهای از ویتامینهای مورد
نیاز انسان را در بردارد و سرشار از ویتامینهای A
، B ، E
، D و K
میباشد.
در برخی از مواقع تنها راه کنترل تولیدمثل در ماهیهای پرورشی استفاده از هورمون برای القاء تخم ریزی می باشد
متاسفانه بسیاری از ماهیها، در زمان پرورش، در روند تولیدمثلی خود دچار نقصان می شوند. در مولدین ماده، تحت شرایط پرورشی، رسیدگی نهایی ائوسیت(FOM) و به تبع آنتخمک گذاری(ائولاسیون) و تخم ریزی دیده نمی شود(Zohar, ۱۹۸۸, ۱۹۸۹,) در مولدین نر نیز تحت این شرایط حجم اسپرم (مایع منی و اسپرماتوزوآ) کاهش یافته و کیفیت نازلی پیدا می کند(Billard, ۱۹۸۶, ۱۹۸۹..). دستکاری عوامل محیطی مختلف از قبیل دما، دوره ی نوری، حوضچه ی پرورشی از لحاظ عمق و حجم، وجود مواد تحریک کننده مانند پوشش گیاهی و ... در بیشتر اوقات سبب بهبود و تسریع در تخم ریزی می گردد(ابراهیم زاده، ۱۳۸۶).بهر حال، در برخی از مواقع تنها راه کنترل تولیدمثل در ماهیهای پرورشی استفاده از هورمون برای القاء تخم ریزی می باشد. روش های مختلفی برای استفاده ازهورمون در ماهیها، تحت شرایط پرورشی مورد استفاده قرار گرفته است. نخستین روش بکار گرفته شده استفاده از هیپوفیز ماهی رسیده حاوی گنادوتروپین ، بوده است. امروزه از هورمون هایی که بطور مصنوعی تولید می گردند و توان بالایی در آزاد سازی هورمون آزادکننده ی گنادوتروپین(GnRH) دارند، استفاده می شود...
●مقدمه
متاسفانه بسیاری از ماهیها، در زمان پرورش، در روند تولیدمثلی خود دچار نقصان می شوند. در مولدین ماده، تحت شرایط پرورشی، رسیدگی نهایی ائوسیت(FOM) و به تبع آنتخمک گذاری(ائولاسیون) و تخم ریزی دیده نمی شود(Zohar, ۱۹۸۸, ۱۹۸۹,) در مولدین نر نیز تحت این شرایط حجم اسپرم (مایع منی و اسپرماتوزوآ) کاهش یافته و کیفیت نازلی پیدا می کند(Billard, ۱۹۸۶, ۱۹۸۹..). دستکاری عوامل محیطی مختلف از قبیل دما، دوره ی نوری، حوضچه ی پرورشی از لحاظ عمق و حجم، وجود مواد تحریک کننده مانند پوشش گیاهی و ... در بیشتر اوقات سبب بهبود و تسریع در تخم ریزی می گردد(ابراهیم زاده، ۱۳۸۶).بهر حال، در برخی از مواقع تنها راه کنترل تولیدمثل در ماهیهای پرورشی استفاده از هورمون برای القاء تخم ریزی می باشد. روش های مختلفی برای استفاده ازهورمون در ماهیها، تحت شرایط پرورشی مورد استفاده قرار گرفته است. نخستین روش بکار گرفته شده استفاده از هیپوفیز ماهی رسیده حاوی گنادوتروپین ، بوده است. امروزه از هورمون هایی که بطور مصنوعی تولید می گردند و توان بالایی در آزاد سازی هورمون آزادکننده ی گنادوتروپین(GnRH) دارند، استفاده می شود.
چرخه ی تولیدمثلی در ماهیان استخوانی
سیستم کنترل غدد درون ریز تولیدمثل در ماهیان استخوانی بر اساس محور هیپوتالاموس – هیپوفیز- غدد جنسی، مشابه ی پستانداران، می باشد. هیپوتالاموس عامل آزاد کننده ی گنادوتروپین (GnRH) را تولید می نماید.هورمون آزاد کننده ی گنادوتروپین بر غده ی هیپوفیز تاثیر گذاشته و سبب سنتز و رهاسازی هورمون های گنادوتروپین (GtHs) که نقش آن سوق دادن غدد جنسی(تخمدان و بیضه) به سمت تولید سلول های جنسی می باشد، می شود تحت شرایط طبیعی ، ساز و کار بازخوردی در ماهی وجود دارد که ترشح گنادوتروپین را محدود می کند. این ساز و کار ماده ی شیمیایی به نام دوپامین می باشد که مانع فعالیت هورمون آزاد کننده ی گنادوتروپین می شود.
دو نوع GtH که دارای ساختار و نقش شیمیایی متفاوت می باشند، در ماهیان استخوانی تشخیص داده شده است: GtH I (یا FSH)، در مراحل آغازین گامتوژنز (ویتلوژنز و اسپرماتوژنز) نقش دارد و GtH II (یا LH ) رسیدگی نهایی ائوسیت(FOM)، اسپرمیوژنز و اسپرمیشن را تنظیم می نماید. GtH II پلاسما درست قبل از مرحله ی اسپرمیشن و رسیدگی نهایی ائوسیت افزایش یافته و باعث تعویض تولیدات استروئیدوژنیک و آندروژنیک (تستوسترون(T ) و ۱۱- کتو- تستوسترون (۱۱-KT ) در ماهیان نر و ۱۷- بتا استرادیول و استرون در ماهیان ماده) با تولیدات پروژستونیک (مانند ۱۷- آلفا- ۲۰- بتا- دی هیدروکسی – ۴ پروژن -۳- وان و ۱۷- هیدروکسی پروژسترون) به ترتیب در سلول های درون شبکه ای بیضه و سلول های لایه ی تک تخمدان می گردد(ابراهیم زاده،۱۳۸۷). هورمون های پروژستونی سبب رسیدگی نهایی ائوسیت در ماهی ماده و تنظیم اسپرمیشن در ماهی نر (تحریک تولید مایع منی و رسیدگی اسپرماتوزوآ) شده و بر روی رفتار جنسی تاثیر می گذارد.
بخش اعظم فرآیند جذب آب اسپرم وابسته به گنادوتروپین ها می باشد .این هورمون ها باعث اسپرمیشن شده و حجم اسپرم را افزایش می دهند. بسیاری از مشکلاتی که در زمینه ی تکثیر ماهیان استخوانی مشاهده می شود(عدم انجام رسیدگی نهایی ائوسیت، ائولاسیون، اسپرمیشن و یا رهاسازی خودانگیز سلول های جنسی) در نتیجه ی نقص در انتشار GtH II بوسیله ی هیپوفیز می باشد (ابراهیم زاده، ۱۳۸۶).
●نارسایی های تولیدمثلی در ماهیان پرورشی
مانند بسیاری از حیوانات که در شرایط اسارت نگهداری می شوند، ماهیها پرورشی نیز در روند تولیدمثلی خود دچار مشکل می شوند. این نقص تولیدمثلی به احتمال زیاد ناشی از استرس شرایط پرورشی و نبود شرایط محیطی مناسب می باشد. اگرچه، در بسیاری از مواقع بعد از گذشت چندین سال و ایجاد نسل جدید و پرورش در محیط اسارت، مشکلات تولیدمثلی کاهش می یابد. نمونه خوب از اهلی شدن ماهیها را می توان در سیم دریایی (Sparus auratus ) مشاهده نمود. زمانیکه پرورش این گونه ی مدیترانه ایی در سال ۱۹۷۰ آغاز گردید، تنها از طریق تزریق هورمون مقداری تخم از آن استحصال می گردید. این ماهی حتی پس از تزریق نیز قادر به تخم ریزی طبیعی نبود و تخم ها از طریق دستی از بدن ماهی مولد خارج می گردید( ( Gordin and Zohar, ۱۹۷۸ با گذشت زمان و ایجاد نسل های جدید ، اتکا پرورش این ماهی به تزریق هورمون بطور چشمگیر کاهش پیدا نمود. امروزه این ماهی را از طریق دستکاری دوره های نوری بدون استفاده از هورمون تکثیر می کنندومشکلات تولیدمثلی ماهیان پرورشی بیشتر مربوط به جنس ماده می باشد.
●این مشکلات را می توان در سه گروه طبقه بندی نمود:
۱-مهمترین مشکلی که مارماهی آب شیرین(جنس Anguilla ) مثال خوبی از آن است، انجام نشدن عمل زرده سازی(ویتلوژنز) و اسپرم سازی(اسپرماتوژنز) در ماهیها، تحت شرایط پرورشی می باشد. در طبیعت غدد جنسی مارماهی اروپایی(anguilla Anguilla) در زمان مهاجرتِ ۱۸ ماهه از رودخانه ی محل زیست این ماهی تا اعماق دریای سارگاسو، رسیده شده و در آنجا تخم ریزی انجام می گیرد. اعتقاد بر این است که مارماهی در شرایط پرورشی قادر به طی این مسیر و مهاجرت نیست و این باعث عدم رشد غدد جنسی در این ماهی می گردد. ماهی آمبرجک(Seriola dumerili ) و کفال خاکستری (Mugil cephalus ) نیز جز این گروه قرار دارند(Fontaine, M., ۱۹۷۵. (
۲- مشکل دومی که در روند تولیدمثل ماهیان پرورشی بروز می کند، انجام نشدن رسیدگی نهایی ائوسیت(FOM ) می باشد. در برخی از این ماهیها شاهد زرده سازی تخمک هستیم ولی در فصل تولیدمثل تخمک های زرده دار به رسیدگی نهایی و تخمک گذاری (ائولاسیون) نمی رسند و در ادامه ازبین رفته و جذب بدن می گردند. این نارسایی رایج ترین مشکل تولیدمثلی در صنعت آبزی پروری می باشد و تحقیق های زیادی در زمینه ی دستکاری هورمونی این ماهیها برای القاء رسیدگی نهایی، تخمک گذاری و تخم ریزی انجام گرفته است .
۳-سومین مشکل، انجام نگرفتن تخم ریزی در انتهای چرخه ی تولید مثلی می باشد. در گونه هایی که این مشکل بروز می کند، تحت تاثیر محرک های محیطی و فیزیولوژیکی رسیدگی نهایی ائوسیت و تخمک گذاری انجام می گیرد اما این تخمک ها قادر به خروج از بدن نیستند. در آزاد ماهیان این تخمک ها در حفره ی شکمی باقی مانده و طی چند ماه جذب بدن می گردند. در این نوع ماهیها استحصال تخمک به روش دستی و لقاح نیزبصورت مصنوعی انجام می شود. در این حالت دانستن زمان دقیق تخم کشی بسیار ضروری است، چون تخمک های ائولاسیون یافته(خارج شده از فولیکول) بعد از مدتی ،که با توجه به نوع گونه و دمای محیط از چند دقیقه تا چند هفته متغیر است، فوق رسیده شده و قادر به انجام عمل لقاح نخواهند بود. از آنجایی که مولدین در یک زمان خاص تخمک گذاری نمی کنند، ممکن است بررسی تخمک گذاری مولدین برای چند هفته بطول بیانجامد که این امر، به نیروی انسانی زیادی نیاز داشته و در اثر دستکاری زیاد، مولدین آسیب می بینند. این صدمات اثر منفی بر روی فرآیند رسیدگی جنسی و کیفیت تخمک دارد. در مولدین نر تحت شرایط پرورشی فقط کاهش اسپرم و تنزل کیفیت آن دیده می شود. بطوریکه در چندین آزمایش بر روی برخی از ماهیها این نتیجه حاصل گردید که زمانیکه مولدین وحشی در فصل تخم ریزی به محیط پرورشی انتقال داده شدند، مولدین نر اسپرم های غیر فعال یا اسپرم هایی با لزوجت بالا تولید نمودند .(لزوجت بالای اسپرم مانع عمل لقاح می شود)مشکل دیگری که در مولدین نر در شرایط پرورشی دیده می شود اینست که میزان اسپرم تولید شده توسط این ماهیها برای انجام عمل لقاح در مراکز تکثیر کافی نیست Mylonas, C.C., Zohar, Y.,۲۰۰۱)).
●کاهش سطح هورمونی ماهیهای پرورشی
انجام نشدن عمل رسیدگی نهایی ائوسیت، تخمک گذاری و تخم ریزی در ماهیهای پرورشی گویای این حقیقت است که مولدین در استخر های پرورشی، شرایط محیطی موجود در در مکان های تولیدمثلی خود را تجربه نمی کنند. بسیاری از ماهیهای پرورشی صدها تا هزاران کیلومتر را برای رسیدن به محیط های مناسب برای بقا نوزادان خود، طی می کنند. در طول این مهاجرت ها ماهی تغییرات محیطی مختلفی از قیبل شوری، پارامترهای شیمیایی آب ، دما ، عمق آب و مواد مختلف موجود در محیط ها متفاوت را تجربه می کند. مجموعه این تغییرات باعث تنظیم عملکرد غدد درون ریز و رسیدگی نهایی ائوسیت ، تخمک گذاری و تخم ریزی در این ماهیها می گردد. در غیاب چنین محرک های طبیعی، ماهیهای پرورشی در مرحله ی زرده سازی باقی مانده و به دنبال آن ائوسیت ها از بین رفته و جذب بدن می گردند. در گونه های اب شیرین قرار دادن ماهی در مکان هایی که محرک های طبیعی وجود دارد باعث تخم ریزی شده است. بهرحال، برقراری چنین شرایط پیچیده ی محیطی در مراکز تکثیر برای بسیاری از گونه ها امکان پذیر نیست. اولین تجربه ی موفق دخالت در سیستم غدد درون ریز ماهی، تزریق عصاره ی هیپوفیز ماهی رسیده، به مولدین پرورشی بود. به دنبال این آزمایش پیشنهاد شد که غده ی هیپوفیز مولدین تحت شرایط پرورشی دارای هورمون مورد نیاز برای تحریک تخم ریزی می باشد. سؤال اینجاست که با وجود هورمون موجود در هیپوفیز چرا ماهی مولد قادر به تخم ریزی نیست؟ مطالعه های بیشتر نشان داد که ماهیهایی که در شرایط پرورشی تخمک گذاری نمی کنند، هورمون های تحریک کننده ی رسیدگی نهایی ائوسیت و تخمک گذاری –یعنی GtH IIیا LH – در هیپوفیز تولید و ذخیره می گردد ولی به داخل خون آزاد نمی گردد. به دنبال آن، هورمون LH به اندام هدف که تخمدان ها می باشند نمی رسد تا رسیدگی نهایی ائوسیت اتفاق بیافتد. در آزمایش های مختلف مشاهده شده که در ماهیان مولد، در محیط طبیعی، طغیان LH پلاسما باعث اتمام مراحل رسیدگی جنسی می گردد اما در مولدین پرورشی سطح LH پلاسما پایین و بدون تغییر باقی می ماند و این امر باعث ازبین رفتن تخمک های دارای زرده می شود. این در شرایطی است که سطح LH و mRNA ، در هیپوفیز ماهی پرورشی و ماهی وحشی تفاوتی دیده نمی شود Mylonas, C.C., Zohar, Y.,۲۰۰۱)). خلاصه ی مطالب بیان شده اینست که انجام نشدن رسیدگی نهایی ائوسیت، تخمک گذاری و تخم ریزی در بسیاری از ماهیهای پرورشی به خاطر آزاد نشدن LH از هیپوفیز به داخل خون می باشد. این نتیجه، با بکار بردن هورمون آزاد کننده ی گنادوتروپین(GnRH ) برای تحریک آزاد سازی LH از هیپوفیز مورد تایید قرار گرفته است.