تنش یا استرس Stress ،
واژهای است که اولین بار توسط دانشمندان علوم بیولوژیک در مورد موجودات
زنده بکار برده شد. بعدها این واژه از علم فیزیک گرفته شده و آن را به
عنوان هر عاملی که امکان بالقوه وارد آوردن صدمه به موجودات زنده را دارد
تعریف نمودند. تنش، نتیجه روند غیرعادی فرآیندهای فیزیولوژیکی است که از
تأثیر یک یا ترکیبی از عوامل زیستی و محیطی حاصل میشود. همان طوری که در
تعریف آمده، تنش دارای توان آسیبرسانی میباشد که به صورت نتیجه یک
متابولیسم غیرعادی روی داده و ممکن است به صورت افت رشد، مرگ گیاه و یا مرگ
بخشی از گیاه بروز کند (حکمت شعار، 1372).
تنشهای محیطی را
معمولاً به دو دسته تقسیم کردهاند: تنشهای بیولوژیکی Biotic stress و
تنشهای فیزیکوشیمیایی Physiochemical stress.
تنشهای بیولوژیکی
شامل حمله آفات و امراض به گیاهان میباشد که در محدوده بحث ما نیست.
تنشهای فیزیکوشیمیایی به پنج گروه تقسیم میشوند که از بین آنها، خسارت
وارده به گیاهان زراعی در اثر تنشهای کمبود آب، شوری و دما در سطح جهان
گستردهتر بوده و به همین جهت بیشتر مورد مطالعه قرار گرفتهاند (Levitt,
1980).
خشکی و وضعیت جهانی آن
واژه خشکی یک اصطلاح هواشناسی
بوده و بیانگر دورهای است که در آن مقدار بارندگی کمتر از مقدار تبخیر و
تعرق بالقوه شود. چون کمبود باران باعث تنش کمبود آب خواهد شد، لذا واژه
تنش خشکی Drought stress برای مواردی که تنش در اثر عدم وقوع بارندگی مفید
ایجاد شده است بکار میرود و بعبارت دیگر، در این حالت تنش کمبود آب[1] به
طور طبیعی مد نظر است. اگر گیاه به طور مصنوعی تحت شرایط تنش رطوبتی قرار
گیرد در این صورت واژه تنش کمبود آب بکار برده میشود. چنانچه در اثر خشکی
هوا، رطوبت داخلی گیاه به کمتر از 50% مقدار عادی خود برسد در این صورت
گیاه دچار آبکشیدگی Water deficit stress شده و چنانچه رطوبت داخلی گیاه
کمتر از مقدار عادی ولی بالاتر از 50% باشد پسآبیدگی Evaporative
dehydration گویند (سرمدنیا، 1374).میزان خسارت وارده به گیاه در اثر تنش
خشکی، بسته به طول مدت خشکی، زمان وقوع تنش، فراوانی وقوع تنش، نوع گیاه و
خصوصیات ذاتی خاک متفاوت است.در حدود یک سوم اراضی جهان با کمبود بارندگی
مواجه ا ند و نیمی از این اراضی دارای بارندگی سالیانه کمتر از 250 میلیمتر
میباشند که یک چهارم تبخیر و تعرق بالقوه این مناطق است. به طور کلی
مناطق خشک و نیمه خشک جهان در محدودههای بین عرضهای جغرافیایی 15 تا 30
درجه شمالی و جنوبی قرار گرفتهاند و وسعتی در حدود 7/44 میلیون کیلومتر
مربع را شامل میشوند. حدود 39% از این مساحت جزء مناطق خشک محسوب میگردد
که قسمت عمده آن برای زراعت مساعد نیست (کوچکی و نصیری محلاتی، 1373).در
مناطق خشک و نیمه خشک علاوه بر میزان بارندگی کم، توزیع بارندگی از فصلی تا
فصل دیگر و از سالی به سال دیگر متغیر بوده و بنابراین پیشبینی میزان و
توزیع آن بسیار مشکل است (اهدایی، 1372).در کشور ما نیز به جز سواحل دریای
خزر و قسمتهای کوچکی از شمال غربی کشور بقیه مناطق تماماً جزء نقاط خشک و
نیمه خشک محسوب میگردند و این در حالی است که مناطق خشک کشورمان نسبت به
مناطق نیمه خشک آن، از وسعت بیشتری برخوردار است (اهدایی، 1372).
تنش خشکی
به
طور کلی به هر عامل خارجی که نتیجهاش نرخ رشد کمتر از حد معمول باشد، تنش
گرفته میشود یعنی هر عاملی که مراحل متابولیک طبیعی یک گیاه را به وقفه
میاندازد، محدود میکند یا به طور زیانآوری تسریع میکند (Guriu et al .,
1996) .تنش آبی هم به عدم وجود آب کافی هم به وجود آب اضافه در اطراف گیاه
گفته میشود. در حالت اول که در نتیجه خشکی و یا کمبود آب بوجود میآید
تحت عنوان تنش کمبود آب شناخته میشود که با تنش خشکی مترادف است (سرمدنیا ،
1372) .
کرامر (1983) خشکی را تحت عنوان نبود یا کمبود بارندگی
مراحل حساس رشد گیاه، تعریف نموده است، به عقیده وی طول دوره بدون بارندگی
که موجب صدمه به گیاه میشود، تابع نوع گیاه، ظرفیت نگهداری آب، خاک و
همچنین شرایط اتمسفری است که بر میزان تبخیر و تعرق تأثیر می گذارد .
وینز
( 1990 ) خشکی را دورهای که کمبود آب چه بصورت حاد و چه بصورت مزمن رشد
گیاه را تحت تاثیر قرار می دهد و مانع رشد نرمال آن میشود، تعریف
مینماید.
گیبس (1975) خشکی را معادل کمبود آب در نظر گرفته و آن را به مفهوم عدم توزان بین عرضه و تقاضا آب برای گیاه تلقی میکند.
رایجترین
تعریف خشکی در کشاورزی توسط آدمیدس و همکاران (1989) مطرح شده است. آنها
معتقدند که کمبود یا تنش رطوبت هنگامی افزایش مییابد که تقاضای تبخیر
اتمسفر بالای برگها (یعنی تبخیر و تعرق پتانسیل) ETP از ظرفیت و توانایی
ریشهها برای استخراج آب از خاک (یعنی تبخیر و تعرق واقعی) ETA تجاوز نموده
و فراتر میرود. در کشاورزی منظور از خشکی کمبود آب بصورت طبیعی است. اگر
گیاه بطور مصنوعی در معرض تنش آب قرار داده شود، واژه «تنش کمبود آب» ETA
بکار میرود. در نهایت در مورد گیاه زراعی خشکی را میتوان بعنوان عدم
تعادل بین عرضه و تقاضای آب تعریف کرد . چنانچه در اثر خشکی هوا رطوبت
داخلی گیاه کمتر از 50 درصد مقدار عادی خود شود، گویند گیاه دچار «کمبود
آب» Water Dessication یا از دست دادن آب شده است و چنانچه رطوبت گیاه کمتر
از مقدار عادی خود ولی بالاتر از 50 درصد مقدار عادی باشد «گیاه پسابیده»
Evaporative Dehidration شده است. تنش خشکی که موجب از دست دادن آب بصورت
مایع شود را تنش اسمزی گویند. بنابراین تنش خشکی به تنهایی مفهوم دقیقی
ندارد. (سرمدنیا ، 1372 ) .
انواع خشکی
نوع خشکی در مناطق مختلف در طول فصل زراعی متفاوت است و ممکن است :
1ـ پیوسته بوده و شدت آن دائماً زیاد شود.
2ـ فقط در اوایل فصل باشد .
3ـ فقط در اواخر فصل مصادف با دوره دانهبندی گندم باشد (ارزانی ، 1375 ) .
اثرات استرس خشکی در مراحل مختلف رشد گندم
اثرات
استرس خشکی در مراحل مختلف رشد روی کاهش عملکرد دانه گندم را نشان میدهد
فعالیت بذر بعد از جذب آب و خیس شدن شروع میشود میزان جذب آب بوسیله بذر
بستگی به مقدار آب در خاک و تفاوت بین گونههای گیاهی دارد. حداقل مقدار
رطوبت برای جوانهزنی 34 الی 45 درصد وزن خشک دانه میباشد. جوانهها در
مراحل اولیه رشد مقاوم به خشکی هستند ولی این مقاومت با تشکیل اولین برگ به
مقدار زیادی کاهش مییابد. جوانهزنی به عنوان یک معیار مناسب در عملکرد
دانه میتواند در پتانسیل آب پائینتر از 4- بار تحت تأثیر قرار گیرد. بذور
سبز شده یا جوانههای خیلی جوان توانایی زیادی برای تنظیم اسمزی دارند که
شاید دلیل مقاومت آنها در برابر استرس و خشکی باشد.معمولاً قبل از اینکه
فتوسنتز متأثر شود، توسعه و تقسیم سلولی میتواند بطور نسبی تحت تأثیر
استرس خشکی قرار گیرد. این مسئله اثر عمیقی روی توسعه برگها و ساقههای
گیاه رشد یافته میگذارد. خشکی بطور نسبی تا مرحله پنجهزنی اثرات شدیدی
ندارد. دلیل این تفاوت در زمان توسعه پنجهها در مزرعه و در توزیع مجدد آب
ذخیره شده در گیاه در زمان خشکی میباشد اما استرس خشکی اثر قابل ملاحظهای
روی رشد بعدی پنجهها دارد. تعداد پنجههای باقی مانده بستگی به فراهم
بودن آب دارد (Musick et al ., 1980).پس بطور کلی کمترین اثر استرس آبی و
حرارت در طی مرحله پنجهزنی و بیشترین اثر آن در طی مدت بین طویل شدن ساقه و
مرحله آنتزیز (ظهور پرچم) است ( Johanson et al , 1982 ). استرس در طی
مراحل اولیه ایجاد سنبله میتواند تعداد سنبلههای تشکیل شده را کاهش دهد.
اثر استرس آب در اغلب مراحل رشد بین شروع سنبلدهی و رسیدن، در کاهش
معنیدار عملکرد دانه مشابه میباشد (Musick et al ., 1980).
تنش
خشکی در طی 12 هفته آخر قبل از ظهور سنبله میتواند همچنین تعداد دانه در
هر سنبله را کاهش دهد که این حالت در نتیجه کاهش آسیمیلاتهای قابل دسترس
جهت توسعه گلدهی میباشد. در طی پر شدن دانه اگر خشکی وجود نداشته باشد
ممکن است بواسطه افزایش اندازه بذر چند درجه از کمبودها جبران شود. عملکرد
دانه براساس مقدار رشد و استفاده از آب قبل و بعد از مرحله ظهور پرچم
متفاوت است. در شرایطی که خشکی قبل از مرحله ظهور پرچم تقویت شود، ژنوتیپها
شاخص سطح برگ را کاهش میدهند، تا آب بیشتری برای استفاده مراحل بعد از
ظهور پرچم ذخیره شده تا شاخص برداشت و عملکرد دانه بالا رود، در خشکترین
شرایط بیش از 60% وزن خشک از ذخایر موجود در مرحله ظهور پرچم تأمین میشود
بعد از پریود ظهور پرچم حساسیت توسعه دانه گندم به کمبود آب کاهش مییابد
(Musick et al ., 1980). بعد از مرحله باروری زمانیکه ماکزیمم تعداد بذر
تثبیت شد، استرس آب در تعداد نهایی و اندازه بذر که عملکرد بذر را مشخص
میکند تأثیر میگذارد. بیشتر اثرات خشکی در طی این مدت باعث کاهش ذخائر
آسیمیلات به علت کاهش میزان فتوسنتز و کوتاه شدن دوره رشد بذر میباشد .
--------------------------------------------------------------------------------
انواع مکانیسمهای مقاومت به خشکی
بیشتر متخصصین اصلاح نباتات از پنج اصلاح در ارتباط با مقاومت بر خشکی استفاده میکنند :
1ـ
مقاومت به خشکی : (drought resistance )توانایی یک گیاه در زنده ماندن،
رشد و تولید عملکرد رضایتبخش با مقدار محدود عرضه آب و یا تحت شرایط کمبود
متناوب آب.
2ـ فرار از خشکی :توانایی گیاه در بالغ شدن پیش از آنکه تنش آبی تبدیل به یک عامل محدود کننده جدی شود.
3ـ اجتناب از خشکی:گیاه در طول دوره خشکی خود مقادیر بالای آب را حفظ میکند.
بنظر
لویت اجتناب کنندگان از خشکی خود به دو دسته ذخیرهکنندگان آب و مصرف
کنندگان آب تقسیم میشوند. گیاهانی که از خشکی اجتناب میکنند سازشهایی
نشان میدهند که منجر به حصول حداکثر مقدار آب میگردد یا اینکه فعالیتهای
خود را به دورههای در دسترس بودن آب محدود میکنند (فرار از خشکی )(Malik
et al , 1988).
4ـ تحمل خشکی :توانایی گیاه در تحمل کمبود آب که
بوسیله درجه و دوام پتانسیل پایین آب گیاه اندازهگیری میگردد. در واقع
مکانیسم تحمل به خشکی زمانی صورت میگیرد که از نظر ترمودینامیکی گیاه با
تنشی به حالت تعادل میرسد، بدون اینکه آسیبی را متحمل شود و یا در صورت
آسیبدیدگی قابلیت ترمیم را داراست (.,1997 et al Gavuzzi And .,1993
Ehdaie et al ). با این مکانیسم گیاه ممکن است با وجود رطوبت داخلی کم زنده
بماند. گیاهی که دارای این مکانیسم باشد قادر است تا با تأمین رطوبت،
مجدداً بهبود یافته و رشد کند. در مجموع لویت مکانیسم مقاومت به خشکی را
به مکانیسمهای گریز از خشکی، اجتناب از خشکی و تحمل به خشکی تقسیم نمود (,
1980. Musick et al ) .
5- بازیافت (بهبود ) : توانایی گیاه برای از سرگیری رشد و عملکرد بعد از استرس خشکی البته با یک min خسارت عملکرد است .
مکانیسمهای گریز از خشکی :
1 ـ زودرسی یا دوره رشد کوتاه
احتمالاً
زودرسی معمولترین و سادهترین صفت برای اصلاح مقاومت به خشکی است. زودرسی
این قابلیت را به گیاه میدهد که عملکرد خود را پیش از شروع خشکی ارائه
نماید (.,1989 et al Arraudeau Laing et Al ., 1983 And ). وقوع تنش خشکی
باعث زودرسی نسبی میگردد. بطور کلی ژنوتیپهای بومی دیررستر از ارقام
اصلاح شدهاند ولیکن با افزایش شدت تنش این اختلاف کاهش مییابد ( Fischer
And R. Maurer . 1978 ) . ژنوتیپهای زودرس که رشد سریعتری دارند، بیشتر
آبهای در دسترس را مصرف میکنند و لذا کمتر از ژنوتیپهای کند رشد و دیررس
در معرض تنشهای محیطی قرار میگیرند. و بخاطر این کمتر تحت تأثیر اثر
نامطلوب تنش خشکی قرار میگیرند که این موجب تولید زی توده بیشتری میگردد.
تولید ارقام زودرس آسان است، زیرا که عموماً وراثتپذیری بالایی دارد و
ارزیابی آن نیز آسان است.
2 - حساسیت به طول روز
حساسیت به طول
دوره نوری ویژگی دیگری است که به شدت وراثتپذیر است و انتخاب برای آن نیز
آسان است حساسیت به طول روز یک مکانیسم انطباقی برای تاریخهای کاشت است.
نامتحمل است که بتوان در یک برنامه اصلاحی حساسیت به طول روز را بطور
موفقیتآمیزی به یک گیاه زراعی وارد کرد. مسئله بسیار مهمتر این است که
سازش حساسیت به فتوپریود در گیاه، در طی برنامه اصلاحی از بین نرود (
Bidinger et al . 1978 ).
3ـ کنترل پنجهدهی
پنجهدهی تحت کنترل
ژنتیکی است و دیده شده که بیشتر ژنوتیپهای غلات تنوع زیادی برای این صفت
دارند. اگر با استفاده از فضای زیاد کشت و کنترل متغیرهای محیطی، مثل رطوبت
و حاصلخیزی که روی پنجهدهی اثر میگذارند، به این صفت اجازه دهیم تا خود
را بیان کند، در اینصورت منطقاً پنجهدهی وراثتپذیری بالایی دارد(
Bidinger et al . 1978 ). در گندم و جو میزان محصول بالاتر و ثابتتر از
ژنوتیپهای یا پنجهدهی بالا بدست آمده است. بنظر میرسد پنجهدهی از
حساسیت عملکرد نسبت به تراکم بوته میکاهد (سرمدنیا ، 1372). هارد (1971)
عقیده دارد که در نواحی خشک توان پنجهدهی را یک عاملی ناخواسته است. زیرا
باعث هدر رفتن رطوبتی میشود که ممکن است بعداً در مراحل بحرانی مورد نیاز
باشد. البته دو ویژگی دیگر یعنی مراحل نموی کوتاه (مانند دوره رشد دانه یا
سایر دورههای رشدی گیاه) و انعطافپذیری فنوتیپی هم از جمله مکانیسمهای
گریز از خشکی میباشد.
مکانیسمهای اجتناب
1ـ سیستم ریشهای توسعه یافته :
سیستم
ریشهای هر چقدر که فعالتر و توسعه یافتهتر باشد باعث میگردد که میزان
آبی که در کل در دسترس گیاه و اندامهای آن قرار میگیرد، افزایش یابد، و
بهمین خاطر است وقتی گیاهان در تحت شرایط تنش قرار میگیرد نسبت وزن خشک
ریشه به ساقه افزایش مییابد که علت این پدیده بخاطر تخصیص بیشتر ماده خشک
به ریشه، جهت دوری گیاه از خشکی میباشد. افلاطونی (1369) در طی انجام یک
تحقیق به منظور یافتن ارقام مقاوم به خشکی در مرحله گیاهچهای، مشاهده کرد
که ارقام مقاومتر به تنش خشکی طول و وزن خشک ریشه بیشتری داشتند ( افلاطونی
، 1369).گسترش ریشه بستگی به تأمین مواد جهت رشد آن، حفظ رطوبت به اندازه
کافی، تأمین اکسیژن کافی، درجه حرارت مناسب و کمی موانع مکانیکی دارد (راشد
و کوچکی ، 1373) .
2ـ هدایت روزنهای :
روزنهها از جمله
عوامل مهم در از دست دادن آب گیاه میباشند، بطوریکه در هنگامی که گیاه تحت
شرایط تنش قرار میگیرد گیاه با بستن روزنههایش تلفات کاهش آب از طریق
روزنهها را کاهش میدهد. عمل بسته شدن روزنهها بوسیله عوامل مختلف در
گیاه کنترل میگردد بنحویکه یکی از مهمترین این عوامل آبسیزیک اسید (ABA)
است. این هورمون تنظیم کننده رشد گیاهی در اثر تنش خشکی تحریک و میزان آن
افزایش مییابد. بعد از افزایش این هورمون در بافتها و سلولهای گیاهی یکی
از مسیرهایی که این هورمون جهت مقاومت گیاه یا تحمل گیاه به خشکی طی
میکند، مسیری است که موجب کنترل و بسته شدن روزنهها توسط ABA میگردد.باز
شدن روزنهها نتیجه افزایش پتانسیل فشاری سلولهای محافظ روزنهها نسبت به
سلولهای اطراف آن میباشد. تعرق هنگامی صورت میگیرد که بخار آب از طریق
روزنه به بیرون منتشر شود. تنش آب میتواند موجب کاهش اندازه شکاف روزنه
شود. برخی موارد شیمیایی مانند آترازین، سیمازین و دیدرون نیز باعث مسدود
شدن روزنه میگردند. این مواد موجب کاهش مصرف آب و رشد میگردند (راشد و
کوچکی ،1373 ).
از آنجا که وراثتپذیری میزان هدایت روزنهای معلوم
نیست، اندازهگیری آن مشکل است و حتی مقدار آن در طول روز تغییرات زیادی
دارد، بعید است در برنامههای اصلاحی کاربرد زیادی پیدا کند( Bidinger et
al . 1978 ).
3ـ اندازه و فراوانی روزنهها
بسیاری از گیاهان
زراعی که تحت شرایط نور مستقیم خورشید رشد میکنند در هر دو سطح برگ دارای
روزنه هستند، لیکن در بسیاری از گونههای سایهزی، روزنهها تنها در سطح
زیرین برگ وجود دارند. بعلت نفوذناپذیری نسبی کوتیکول نسبت به آب حدود 90
درصد تعرق از راه روزنهها صورت میگیرد. تعداد و اندازه روزنهها که متأثر
از ژنوتیپ و محیطاند، در مقایسه با باز و بسته شدنشان تأثیر کمتری بر
میزان کل تعرق میگذارند (سرمدنیا و کوچکی ، 1374). تراکم روزنهها در سطح
رویی برگ گندم 33 و برای سطح زیرین آن 14 روزنه بر میلیمتر مربع میباشد
(سرمدنیا و کوچکی ، 1374). اهدائی (1372) تراکم کم روزنهها را صفتی با
تنوع ژنتیکی و سهولت انتخاب متوسط میداند.
4ـ تجمع آبسیسیک اسید
اسید
آبسیسیک از طریق مسیر موالونیک اسید در برگها (کلروپلاست و سایر
پلاسیتدها) ساخته شده و این فرآیند با تنشهای محیطی بویژه تنش خشکی تحریک
میگردد. ABA مانند علامت دهنده عمل کرده و در فرآیند عادی فیزیولوژیکی نیز
دخالت میکند.فرآیندهایی که تحت تأثیر آبسیسیک اسید قرار میگیرد عبارتند
از:
الف ـ باعث بسته شدن روزنهها در تحت شرایط تنش میشود.
ب ـ بعنوان علامت دهنده تنش خشکی عمل می کند.
ج
ـ مقاومت در برابر تنشهای خشکی، شوری و سرما را موجب میگردد. موجب رکود،
ریزش، رشد و زمینگرایی میشود (Anders And Busk . 1996).افزایش میزان
آبسیسیک اسید، فرآیندی است که عموماً پس از تنشهای محیطی غیرزنده از جمله
تنش خشکی، شوری و سرما به چشم میخورد، بطوریکه این افزایش احتمالاً
رابطهای با تحمل به خشکی دارد و در جلوگیری از پسابیدگی سلولها در گیاهان
دخالت می کند (Kazuo And Yamaguehi . 1999 ).بسیاری از سازشهای مرفولوژیکی و
فیزیولوژیکی در مقابل تنش خشکی در تحت کنترل هورمون گیاهی ABA میباشد
(28). بیشتر ژنهایی که تا به امروز مطالعه و بررسی شدهاند، آنهایی که در
اثر تنش خشکی تحریک میگردند، اکثراً تحت تأثیر ABA قرار میگیرند که به
این ژنها، ژنهای وابسته به آبسیسیک اسید میگویند. بنظر میرسد که پسابیدگی
و کاهش تورژسانی سلولها سبب تولید ABA متعاقباً تأثیرABA در تجلی ژنهای
گوناگونی میشود (Anders And Busk . 1996). مطالعات نشان دادهاند که نحوه
توراث این صفت بصورت کمی است. اکسین و سیتوکینین تأثیری خلاف اثر ABA دارند
و موجب باز شدن روزنهها میشوند.
5ـ ضخامت کوتیکول و قشر مومی روی برگ
قشر
مومی روی برگ نفوذپذیری آنرا برای آب ودیاکسیدکربن کاهش میدهد. و نیز
میزان تابش جذب شده را کم میکند. بسیاری از گیاهان در نواحی خشک، از نظر
تشریحی برگهایی با بشره ضخیم دارند. کوتیکول ضخیم بصورت عایقی در برابر
تشعشع ورودی عمل میکند و در نتیجه تعرق را کاهش میدهد و بهمراه آن از
تبخیر کوتیکولی نیز میکاهد (راشد و کوچکی ، 1373). مومی بودن در گندم
بوسیله یک ژن بزرگ اثر کنترل میشود و ژنهای کوچک اثر روی شدت آن تأثیر
میگذارند . کلارک و همکاران (1991) گزارش کردند که مومی بودن سطح برگ بطور
مثبتی با عملکرد تنش خشکی همبسته بوده و کارائی مصرف آب را بالا می برد.
قاعدتاً وراثتپذیری صفت مومی بودن باید بالا باشد. موم برگ تحت تأثیر
عوامل بیرونی مانند تنش آب، دمای بالاو تشعشع زیاد نیز قرار میگیرد.
مکانیسمهای تحمل به خشکی
1ـ تنظیم فشار اسمزی :
تنطیم
اسمزی متضمن افزایش تعداد مولکولهای محلول درون سلولها در پاسخ به کاهش
پتانسیل آب خارجی است. اثر این عمل، کاهش جریان خروجی آب از سلول و از این
طریق باعث کاهش تلفات تورژسانسی میشود( Bidinger et al . 1978 ). تنظیم
فشار اسمزی یکی از خصوصیات مهم تحمل گیاهان به خشکی است که در طی 15 سال
اخیر به آن توجه زیادی شده است و مفهوم آن عبارتست از پائین رفتن پتانسیل
اسمزی در پاسخ به تنش آب است که این امر ممکن است به دو طریق ذیل صورت
گیرد:
الف ـ تنظیم غیر فعال: که در نتیجه تحمل مقدار آب نسبی بافت است.
ب
ـ تنظیم فعال: که بوسیله تجمع املاح یا متابولیتها یا بوسیله کاهش گسترش
حجم سلول صورت میگیرد. بطور کلی، تحت شرایط تنش آب، فتوسنتز نسبت به مصرف
آسمیلاتها در طول رشد کمتر تحت تأثیر قرار میگیرد و بنابراین قندها (اغلب
به جزء نشاسته) و بقیه محصولات متابولیکی انباشته میشوند، هر چند که
اهمیت نسبی آنها در تنظیم اسمزی بستگی به گونه، بافت و سرعت خشکی دارد.
شواهد غیرمستقیمی در زمینه نقش تنظیم اسمزی در مقاومت به خشکی و تولید
محصولات گیاهی از منابع متعدد در دست است. مورگان (1983) دست به انتخاب
گندمهائی زد که در شرایط تنش، تنظیم اسمزی بالا و یا پایینی داشتند. طبق
بررسیهای عملکرد ژنوتیپهای واحد تنظیم اسمزی بالا در شرایط خشکی بهتر از
ژنوتیپهای کم پتانسیل بود (عبد میشانی و بوشهری ، 1374) . گزینش برای حفظ
آماس و یا تعرق بوسیله تنظیم اسمزی و یا سایر عوامل گیاهی قابل انجام است و
در حال حاضر توسط چند روش سریع و غیرمستقیم عملی میشود.
2ـ تجمع پرولین
تجمع
پرولین آزاد در واکنش به تنش آبی در سلولهای بسیاری از گیاهان زراعی صورت
میگیرد. ساربی و همکاران (1995) گزارش کردند که تحت تنش خشکی بوتههای
گندم به تجمع گلیسین، سوکروز، بتائین، والین، پرولین، آسپارژین و گلوتامین
پرداختند که در این میان میزان تجمع پرولین بیشتر از بقیه بود. تجمع پرولین
صفتی است که کارهای زیادی روی آن برای انتخاب این صفت بعنوان یک معیاری
برای مقاومت صورت گرفته است که متأسفانه جواب مطلوبی در مجموع بدست نیامده
است.اندریو و همکاران (1977) در آزمایش بر روی دو رقم، یکی مقاوم و دیگری
حساس به خشکی، نتیجه گرفتند که احتمال دارد در گزارشات مبتنی بر وجود
همبستگی مثبت بین پتانسیل تجمع پرولین و مقاومت به خشکی در جو نادرست باشد.
در مطالعه دیگری بر روی گندم نیز همبستگی معنیداری بین مقاومت به خشکی و
غلظت پرولین برگ در زمان پر شدن دانه وجود نداشت ( Guiru et al . 1996).
3ـ جابجایی مواد پرورده
قبل
از گلدهی گندم مقدار زیادی کربوهیدراتهای غیرساختمانی در ساقه آن بویژه در
دو میانگره انتهایی (پدانکل) و میانگره ماقبل پدانکل ذخیره میشود که پس
از اینکه گیاه وارد مرحله رشد زایشی و تشکیل دانه میگردد، این مخازن نقش
زیادی در پر شدن دانه ایفا میکنند. چگونگی ظرفیت ذخیرهای ساقه و بازدهی
انتقال کربوهیدراتهای ذخیره شده قبل از گلدهی به دانه، هنوز در گندم مطالعه
نشده است.سه مکانیسم، گریز، اجتناب و تحمل به خشکی باعث ایجاد مقاومت
گیاهان به تنش خشکی میگردند که این مقاومت، ممکن است حاصل مجموع این سه
مکانیسم یا یکی یا دو تا از آنها باشد.
انتخاب برای مقاومت به خشکی:
صفاتی
مانند ممانعت در از دست دهی آب و تحمل به از دستدهی آب بطور مثبت با
عملکرد تحت استرس ژنوتیپهای گندم و جو ارتباط دارند (Acevedo et al ,
1989). ممانعت در از دستدهی آب به عنوان توانایی ژنوتیپها برای نگهداری
بالای پتانسیل آبی برگ موقعی که تحت کمبود آب خاک رشد میکنند تعبیر
میشود. تعدادی از صفات که در این فرآیند دخالت دارند عبارتند از: لولهای
شدن برگ، بهترین سیستم ریشه سازگار، افزایش کرک اندامهای هوایی، افزایش
انعکاس تشعشع ورودی خورشید، افزایش پراکندگی گرما به واسطه کاهش مقاومت
لایه مرزی در سطح اندام (برگهای باریک و ریشکها) و غیره.شکل مهم تحمل به
استرس خشکی تحمل به استرس بعد از گلدهی است. در گندم و همانطور در غلات
دیگر پرشدن دانه قسمتی به طول مدت فتوسنتز واقعی و قسمتی به کربوهیدراتهای
ذخیره شده در طول دوره قبل از گلدهی که از اندامهای رویشی گیاه جابجا
میشوند بستگی دارد. تحت شرایط استرس خشکی انتهائی فتوسنتز خالص بطور
معنیداری کاهش مییابد و سهم انتقال کربوهیدراتهای قابل حل ذخیره شده به
عنوان منبع برای پر کردن دانه در گندم بیشتر میشود (Austin , 1977).مقدار
60-40% از وزن نهایی دانه از کربوهیدراتهای ذخیره شده قبل از گلدهی منشأ
میگیرند که بوسیله محققان گزارش شده است . تنوع ژنتیکی در داخل گونههای
گیاهی غلات در توانایی برای نگهداری رشد دانه بوسیله تحرک مجدد منابع
کربوهیدراتی وجود دارد (Acevedo et al , 1989 And Austin , 1977). بلام و
همکاران (1983) یک تکنیک اسکرین را برای این صفت در گندم توسعه دادند، آنها
به طور کامل گیاهان آبداده را با منیزیم کلرات در آغاز مرحله فاز خطی رشد
دانه (تقریباً 14 روز بعد از گلدهی) موقعیکه تعداد سلول نهایی دانه مشخص
شده بود اسپری کردند. این ماده خشک کننده همه بافتهای فتوسنتز کننده شامل
برگها و غلافهای برگ، گلوم و ریشک را از کار انداخت. وزن دانه در پلاتهای
تیمار شده با پلاتهای تیمار نشده مقایسه شد.
شاخصهای انتخاب برای مقاومت به خشکی
1ـ بررسی شاخصهای پیشنهاد شده
معیارهای
انتخاب زیادی که برای افزایش مقاومت به خشکی گیاهان زراعی پیشنهاد شدهاند
اگرچه به طریقی با پیشبرد عملکرد این گیاهان در نواحی خشک ارتباط دارند
ولی اکثراً ناموفق بودهاند. دلایل این عدم موفقیت عبارتند از:
الف ـ معیارهای پیشنهاد شده بیشتر با مکانیسمهای زنده ماندن گیاه تحت شرایط تنش خشکی رابطه دارند تا با تولید محصول.
ب ـ معیارها مناسب محیط هدف نیستند.
ج
ـ معیارهای خاصی مراحل رشدی معین بوده و بنابراین کمتر با رشد و تولید
عملکرد در طول سیکل کامل زندگی گیاه ارتباط دارند. از طرفی برخی از آنها به
خوبی تعریف نشده و اندازهگیری آنها مشکل میباشد (ریچارد 96). بلوم
(1988) بیان میکند که ژنوتیپهایی که عملکرد بالا دارند ممکن است مقاوم به
تنش خشکی نباشند و بالا بردن عملکرد آنها ممکن است صرفاً به دلیل پتانسیل
بالای عملکرد آنها باشد نه دارا بودن مکانیسمهای تحمل. ولی ریچارد (1989)
عقیده دارد که انتخاب برای عملکرد در غیاب خشکی راه بسیار مؤثری برای اصلاح
و پیشبرد عملکرد در نواحی خشک میباشد. دلیل آن این است که پتانسیل عملکرد
بالا که در مناطق مطلوب بروز میکند، میتواند عملکرد خوب در مناطق
نامطلوب را باعث شود. همچنین انتخاب برای عملکرد در محیطهای مطلوب بصورت
مشخصی مؤثرتر از نواحی نامطلوب است چرا که تنوع ژنتیکی به دلیل کوچک شدن
خطاها ماکزیمم بوده و اثرات متقابل ژنوتیپ و محیط نیز به دلیل تکرار پذیری
بیشتر محیطها کوچکتر است. علاوه بر این ریچارد عقیده دارد که انتخاب برای
عملکرد بصورت اتوماتیک تمامی فاکتورهای ناشناختهای را که برای افزایش
مقاومت به خشکی مهم هستند در گیاه جمع میکند. 2ـ شاخصهای نشان دهنده
مقاومت به خشکی براساس عملکرد ژنوتیپهاخصوصیات مهم یک شاخص جهت اینکه
معیار خوبی برای بررسی و بیان مقاومت به خشکی باشد عبارتست از:
الف ـ بین شاخص مورد نظر و عملکرد همبستگی بالایی وجود داشته باشد.
ب ـ وجود تنوع ژنتیکی زیادی برای صفت مورد نظر در جمعیت مورد مطالعه یا بعبارت دیگر صفت دارای توارث پذیری بالایی باشد.
ج
ـ صفت مورد نظر مشخص و تعریف شده و اندازه گیری آن راحت، دقیق و سریع
باشد، بطوریکه عمل جداسازی مقدار زیادی ژنوتیپ بر اساس آن با سرعت و به
راحتی صورت بگیرد.فرناندز (1992) در بررسی عملکرد ژنوتیپها در دو محیط تنش
و بدون تنش تظاهر گیاهان نسبت به دو محیط را به 4 گروه تقسیم نمود:
1ـ ژنوتیپهایی که تظاهر یکسانی در محیط تنش و غیر تنش دارند (گروه A).
2ـ ژنوتیپهایی که فقط تظاهر خوبی در محیط بدون تنش دارا هستند (گروه B).
3ـ ژنوتیپهایی که در محیط تنش عملکرد بالایی دارند (گروه C).
4ـ ژنوتیپهایی که تظاهر ضعیفی در هر دو محیط دارند (گروه D).
به
عقیده فرناندز مناسبترین معیار انتخاب برای تنش معیاری است که بتواند گروه
A را از سایر گروهها تشخیص دهد. اصطلاحات مربوط به شاخصهای مقاومت به
خشکی عبارتند از:
بر اساس این اصطلاحات شاخصهای متفاوت را بدین صورت تجزیه و تحلیل مینمائیم:
اولین شاخص مورد نظر، «شاخص حساسیت به تنش
Susceptibility Index) Stress= SSI) است که در سال 1978 توسط فیشر و مورو محاسبه و پیشنهاد گردید و بصورت رابطه زیر است:
در
فرمول فوق SI معادل شدت تنش Stress Index میباشد. که هر چقدر SI مقدار
کمتری داشته باشد SSI مقدار بیشتری خواهد داشت. بطورکلی هرچه میزان این
شاخص کمتر باشد یعنی حساسیت ژنوتیپ به تنش کمتر است و مقاومت آن بیشتر
میباشد. انتخاب بر اساس شاخص SSI باعث گزینش ژنوتیپهایی با عملکرد پایین
در شرایط عادی ولی عملکرد بالا در شرایط محیط تنش میگردد. پس عیب عمدهای
که این شاخص دارد قادر به شناسایی گروه A از گروه C نیست.
رزبل و هامبلین در سال ( 1981 ) شاخص تحمل
هرچه
اختلاف بین YPو YS بیشتر باشد مقدار TOL افزایش مییابد و این نمایانگر
حساسیت بیشتر به خشکی بوده و هر قدر مقادیر این شاخص پایینتر باشد،
مطلوبتر خواهد بود. گزینش براساس این شاخص سبب انتخاب ژنوتیپهایی با
عملکرد بالقوه پایین تحت شرایط بدون تنش و عملکرد بالا تحت شرایط تنش
میگردد. پس این شاخص هم قادر به جداسازی گروه A از C نمیباشد. شاخص محصول
دهی متوسط (MP) نیز باعث گزینش ژنوتیپهایی میشود که عملکرد بالایی در
شرایط مطلوب دارند ولی از عملکرد کمی در شرایط نامطلوب برخوردارند.
در
سال ( 1992 ) فرناندز شاخص STI = Stress Tolerance Index) را تحت عنوان
شاخص تحمل به تنش را پیشنهاد کرد تا جهت شناسایی ژنوتیپهایی با عملکرد
بالا تحت هر دو محیط تنش و بدون تنش مورد استفاده قرار گیرد این شاخص بصورت
زیر محاسبه میگردد:
هر
چقدر مقدار STI بالاتر باشد، نشان دهنده تحمل به خشکی بالاتر آن ژنوتیپ
ویژه است که این امر موجب بالا رفتن عملکرد بالقوه بیشتر آن ژنوتیپ
میگردد. در این شاخص ژنوتیپهای گروه A از گروه B و C تفکیک میشود.
میانگین هندسی محصول دهی نیز بعنوان شاخص
( GMP = Geometric Mean Productivity )
در سال ( 1992 ) توسط فرناندز معرفی گردید که عبارتست از:
GMP
حساسیت کمتری به مقادیر بسیار متفاوت YS و YP دارد در حالیکه شاخص MP که
بر اساس میانگین حسابی میباشد، هنگامیکه اختلاف نسبی زیادی بین YS و YP
باشد دارای اریبی به طرف بالا خواهد بود. بنابراین شاخص GMP در مقایسه با
شاخص MP قدرت بالاتری در تفکیک گروه A از سایر گروهها دارد و بر همین اساس
بود که فرناندز شاخص STI خود را بر اساس GMP بنا گذاشت.
بدینگر و همکاران (1978)، شاخص پاسخ به خشکی
(DRI= Drought Response Index )
را پیشنهاد نمودند که بر اساس رابطه زیر میباشد.
YA= تخمین عملکرد از طریق رگرسیون تحت شرایط تنش
YES= عملکرد حقیقی تحت شرایط تنش
SES= اشتباه استاندارد رگرسیون چند متغیره
DRI= ( YA- YES) / SES
در
این روش یک رگرسیون چند متغیره از عملکرد دانه تحت شرایط تنش روی عملکرد
دانه تحت شرایط بدون تنش و همچنین تعداد روز تا گلدهی برای تمامی
کولیتوارها بسته میشود و سپس DRI برای هر رقم با استفاده از رابط فوق
محاسبه میشود. ارزشهای مثبت DRI نشانگر تحمل به خشکی بوده که مستقل از
اثرات عملکرد بالقوه و تاریخ گلدهی است. DRI متناسب با 1ـSI در فرمول فیشر و
مورو میباشد.
فیشر و همکاران ( 1983)، مفهوم شاخص خشکی یا
(DI = Dorought Index )
را
به عنوان معیاری برای غربال ژنوتیپهای ذرت معرفی کرد. DI نسبت وزن بذر
لاینهای تحت تنش به شرایط بدون تنش میباشد. به منظور تعیین وجود
ژنوتیپهای متحمل در داخل گروهی از لاینها شاخص خشکی نسبی( = Relative
Dorought Index (RDI بر اساس رابطه زیر قابل محاسبه است که DI شاخص خشکی
میباشد.
پس ژنوتیپهایی که دارای RDI بزرگتر از یک میباشند، دارای مقاومت نسبی به خشکی بوده و
اگر ارزش فوق کوچکتر از یک باشد، ژنوتیپ مربوطه دارای حساسیت نسبی به خشکی میباشد
گیاه کودی انتخاب شده باید در زمان گلدهی یا خوشه بستن به
زیر خاک برده شود. زیرا که قبل از این زمان، رشد و نمو
قسمت های سبزینه ای گیاه کافی نبوده و از برگرداندن آن
ماده آلی زیادی به خاک اضافه نخواهد شد. کود سبز به منظور
تقویت زمین از لحاظ مواد آلی غذایی مورد استفاده قرار می
گیرد که بدین منظور گیاهان، برای مدت زمانی معین در مزرعه
کاشته شده و بعد از رشد کافی به زمین برگردانده می شوند.
از گیاهان زراعی گوناگون اعم از علوفه ای و بقولات مانند
انواع شبدر، عدس، باقلا و ... و همچنین گیاهان خودروی
مانند ختمی، گل بنفشه، مرغ و حتی بعضی از اجزای گیاهی
مانند ساقه و برگ سیب زمینی و شلغم می توان به عنوان کود
سبز استفاده کرد.
گیاهانی برای تهیه کود سبز مناسب هستند که:
1- دارای رشد سریعی بوده ومدت کوتاهی زمین زراعی را اشغال
کنند.
2- پرشاخ و برگ، شاداب و سرشار از مواد غذایی باشد تا هم
با سایه خود مانع سبز شدن بذر علف های هرز شوند و هم زیر
خاک بردن آنها به سادگی انجام گیرد.
3- کم توقع بوده و برای حداکثر رشد خود به کود حیوانی یا
شیمیایی کمتری احتیاج داشته باشند.
4- نیاز آبی آنها بسیار کم باشد که این ویژگی در مناطق
گرمسیری و خشک اهمیت بیشتری دارد.
- مزایای استفاده از کودهای سبز
1- تأمین ماده آلی: یکی از اثرات استفاده از کودهای سبز
تأمین ماده آلی خاک است، به خصوص زمانی که کود حیوانی کافی
در دسترس نبوده و یا بقایای گیاهی به جا مانده در زمین به
حدی نباشد که بتواند مقدار هوموس خاک را در حد مطلوبی نگاه
دارد. پس از برگرداندن کود سبز در خاک، هم قسمت های هوایی
و هم ریشه های آن پوسیده شده و ماده آلی خاک را افزایش می
دهد. کود سبز در زمین های سبک (شنی) ایجاد چسبندگی می کند
و در زمین های سنگین (رسی) خاک را پوک و سبک می کند.
2- افزایش ازت: کود سبز علاوه بر کربن آلی، مقداری ازت آلی
به خاک اضافه می کند. این مقدار ازت بر حسب شرایط، ممکن
است ناچیز یا قابل توجه باشد. برای مثال چنانچه یک گیاه
لگومینه (گیاهان خانواده بقولات) به خاک برگردانده شود، با
توجه به این که بیشتر این گیاهان در شرایط مساعد، آمادگی و
قدرت جذب و تثبیت ازت آزاد هوا را دارند. احتمال افزایش
ذخیره ازت خاک زیاد است، حال آن که با برگرداندن گیاهی غیر
لگومینه به خاک فقط در شکل ازت اولیه اک تغییر حاصل شده
(ازت معدنی به آلی تبدیل می شود) و در مقدار آن افزایشی به
وجود نخواهد آمد.
3- حفاظت خاک: در ماه هایی از سال که خطر فرسایش خاک وجود
دارد، برای آن که خاک بی حفاظ نباشد، ازیک گیاه پوششی
استفاده می شود. این گیاهان در مناطقی که باران های
زمستانه زیاد است از نشست خاک های سنگین و همچنین از
فرسایش خاک های سبک جلوگیری می کند. این گیاهان در مناطق
بادخیز با پوشاندن خاک،سرعت باد را در سطح کم کرده و خاک
را در مقابل کنده شدن حفظ و در جای خود نگه می دارد.
بهترین نمونه از گیاهان پوششی، چاودار زمستانه و یولاف
بهاره است.
4- تأمین مواد بیوشیمیایی خاک: کود سبز به عنوان ماده
غذایی مورد استفاده میکروارگانیسم های خاک قرار می گیرد و
گاز کربنیک، گاز آمونیاک، ترکیبات نیتراته و بسیاری از
ترکیبات ساده و پیچیده دیگر را تولید کرده و مورد استفاده
نباتات زراعی قرار می دهد.
- روش های کشت کودهای سبز
کودهای سبز را بر حسب شرایط مختلف می توان به طور کلی به
دو صورت اصلی و فی مابین کشت کرد. از جمله مزایای انتخاب
روش صحیح کشت این است که هم از فاصله زمانی موجود عد از
برداشت و کاشت نباتات زراعی استفاده بیشتر شده و هم از خاک
و از رطوبتموجود در آن به طور کامل استفاده می برند و
ادوات و ماشین آلات کمتری هم به کار گرفته می شد.
منظور از کشت اصلی آن است که، مانند گیاهان زراعی، کود سبز
هم در فصل معین و به صورت یک زراعت اصلی یا تنها کاشته
شود. زمان کشت اصلی می تواند پاییز و یا در بهار باشد. جز
در مورد گیاهانی مثل ذرت، ذرت خوشه ای و یا یونجه که در
بهار کشت می شوند، کشت دیگر کودهای سبز در پاییز انجام می
گیرد.
قابل ذکر استدر مواردی کهاز کشت یک کود سبز نتیجه مطلوبی
به دست نمی آید، توصیه می شود که دو گیاه را به صورت مخلوط
با هم به عنوان کود سبز کشت کرد. لازم است که این دو گیاه
از نظر خصوصیات زراعی مثل رشد و نمو شاخه، برگ و ریشه و
همچنین خصوصیات آب و هوایی و نیازهای غذایی هماهنگی خاصی
با یکدیگر داشته باشند. بهترین مثال از کشت مخلوط یولاف و
نخودفرنگی و یا چاودار و ماشک است. کشت فی مابین در فاصله
زمانی بین برداشت و کشت دو گیاه زراعی متوالی انجام می
گیرد. اگر این کود سبز بعد از یک گیاه صیعی در اواخر
تابستان یا اوایل پاییز کشت شده و دوران رشد آن تا زمستان
یا حتی بهار سال آینده که زمین برای زراعت گیاه اصلی بعدی
آماده می شود، ادامه یابد به آنها کشت فی مابین زمستانه می
گویند. مانند انواع غلات به خصوص جو، چاودار، ماشک گل خوشه
ای، چچم ریشک دار، شبدر گل میخکی و...
اگر کود سبز در فاصله بین برداشت زراعت اصلی پاییزه سال
قبل و کاشت زراعت اصلی پاییزه سال بعد کشت شود، به آن کشت
فی مابین تابستانه می گویند. (کاشت در اواخر بهار و برداشت
در اواخر تابستان یا اوایل پاییز) مانند انواع شبدر، شلغم،
چغندر علوفه ای، ذرت خوشه ای و...
- شرایط برگردندن کود سبز به زمین
بهتر است کود سبز را پیش از برگرداندن، غلطک زده و اگر طول
ساقه ها بلند است، آنها را درو کرد. در نتیجه ی این عمل
ساقه های بلند، روی زمین خوابیدهو زیر خاک کردن آنها به
وسیله گاوآهن آسانتر صورت می گیرد. شخم باید در جهت خط
غلطک انجام گیرد زیرا در غیر این صورت گیاه کاملاً دفن
نشده و مقدار زیادی از آن در مجاورت هوا خشک شده و از بین
می رود.
پس از شخم و دفن کود سبز باید زمین را نیز غلطک زد تا با
مساعد شدن شرایط تهویه زمین، پوسیدن کود تسریع شود. برای
بهبود وضع تهویه در مناطق پرآب هم لازم است که زمین زهکشی
شود.
در بعضی مواقع در صورت امکان می توان کود سبز را در جایی
کاشته و پس از برداشت آن را در جای دیگری به زیر خاک برد.
شوری و سدیمی بودن خاک
شوری و سدیمی بودن خاک یکی از مشکلات مهم خاکهای مناطق خشک و نیمه خشک است. در این مناطق بدلیل کمبود بارندگی و اقلیم خشک، املاح در خاک تجمع پیدا میکنند و در نتیجه خاکهای شور حاصل میشود. این خاک محیط نامناسبی برای رشد و تولید بوده که هم کمیت محصول را پائین میآورد و هم کیفیت محصول را کاهش میدهد.
طبق آمار %۱۵ سطح کل کشور ما را خاکهای شور و چیزی حدود %۵۰ خاکها قابل بهرهبرداری و آبیاری میباشند.
بطور کلی خاکهای شور دارای مقدار زیادی املاح محلول هستند که این نمک زیاد مشکلاتی را برای گیاه بوجود میآورد.
شوری خاک چگونه تعیین میشود؟
شوری خاک را براساس پارامتری بنام E.C. یا قابلیت هدایت الکتریکی مشخص میکنند. هدایتسنج الکتریکی، دستگاهی است که قابلیت هدایت الکتریکی محلول خاک یا E.C. را اندازهگیری میکند. خاکهایی که E.C. آنها بیشتر از Ds/m ۴ باشد جزء خاکهای شور طبقهبندی میشوند.
2.تحمل درختچهها و درختان زینتی نسبت به شوری
نام گیاه |
حداکثر مجاز E.C. (Ds/m) |
نام گیاه |
حداکثر مجاز E.C. (Ds/m) |
یاسمن |
2-1 |
کاج سیاه |
6-4 |
گل رز |
3-2 |
نعلب درختی |
6-4 |
لاله درختی |
3-2 |
اوکالیپتوس |
8-6 |
عَشَقه |
4-3 |
خرزهره |
8-6 |
بداغ |
4-3 |
نخل بادبزنی |
8-6 |
توری |
4-3 |
دراسیتا |
8-6 |
ماگنولیا |
6-4 |
گل کاغذی |
8> |
شمشاد |
6-4 |
گل یخ |
8> |
حساسیت گیاهان به شوری خاک
گیاهان نسبت به شوری خاک حساسیت متفاوتی دارند و بعضی میتوانند شوری را تحمل کنند که به آنها اصطلاحاً گیاهان متحمل به شوری گفته میشود. بعضی دیگر نسبت به شوری خاک حساس هستند که جزء گیاهان حساس محسوب میشوند. گلها و گیاهان زینتی جزء گیاهان حساس به شوری قلمداد میشوند.
3.اثرات شوری روی رشد گیاه
شوری خاک از چند طریق رشد گیاه را دچار محدودیت میکند:
1- آب قابل استفاده گیاه را کاهش میدهد؛ به عبارت دیگر در خاکهای شور، گیاهان زودتر دچار پژمردگی میشوند که این پدیده را اصطلاحاً خشکی فیزیولوژیکی میگویند. زیرا بدلیل شور بودن خاک، گیاهان نمیتوانند آب درون خاک را جذب کنند.
2- مسمومیت؛ بعضی از یونها به مقدار زیاد در خاکهای شور وجود دارند و بر اثر جذب زیادشان توسط گیاه، برای آن ایجاد مسمومیت میکنند که از مهمترین آنها می توان کلر،سدیم و بر را نام برد.
3- عدم تعادل تغذیهای؛ در خاکهای شور بدلیل وجود زیاد بعضی از یونها تغذیه گیاه، دچار مشکل میشود. بعنوان مثال در یک خاک شور، بدلیل غلظت زیاد کلر در محلول خاک و جذب آن بوسیلهی گیاه، جذب نیترات و سولفات توسط گیاه کم میشود. در صورتیکه نیترات و سولفات از یونهای بسیار ضروری در تغذیه گیاه هستند. یا بعنوان مثال، جذب زیاد سدیم توسط گیاه، باعث کاهش جذب پتاسیم میشود.
نوع دیگری از خاکهای دارای املاح زیاد اصطلاحاً خاکهای سدیمی گفته میشوند یعنی خاکهایی که درصد سدیم تبادلی آنها زیاد است.
بطور کلی، ما خاکها را بر اساس سه پارامتر E.C.،PH ،ESP و یا درصد سدیم تبادلی طبقهبندی میکنیم.
4. طبقهبندی خاکهای متاثر از املاح براساس Eph, Esp, Ec
نوع خاک |
ph |
Esp |
Ec(Dsm-1) |
شور |
4 > 8/5 |
15< |
< |
سدیمی |
4< |
15> |
8/5> |
شور و سدیمی |
4> |
15> |
8/5< |
مصنوعی |
4< |
15< |
8/5> |
خاکهای شور، خاکهایی هستند که E.C. آنها بزرگتر از ۴ و ESP یا درصد سدیم تبادلی شان بیشتر از ۱۵ و PH کمتر از ۵/ 8 دارند.
خاکهای سدیمی E.C. کمتر از ۴ و ESP بیشتر از ۱۵ و PH بیشتر از ۸/۵ دارند.
5.اصلاح خاکهای شور
راههای متفاوتی برای اصلاح خاکهای شور و سدیمی وجود دارد که به شرح ذیل است :
1- اساس اصلاح خاکهای شور، آبشویی است. یعنی از طریق مصرف آب اضافی، نمکهای محلول را از خاک شست و شو میدهیم؛
2- اما روشهای دیگری هست که اثرات سوء شوری را کاهش می دهند که مدیریت بهره برداری از خاکهای شور گفته میشود. بعنوان مثال، در خاکهای شور باید دور آبیاری را کوتاهتر بگیریم به عبارت دیگر آبیاری زود به زود انجام شود تا غلظت املاح در خاک افزایش پیدا نکند؛
3- همچنین در خاکهای شور، باید از کودهایی استفاده بکنیم که اصطلاحاً ضریب شوری پائینتری داشته باشند یعنی کود خاک را شورتر نکند؛
4- استفاده از مواد آلی در خاکهای شور؛
5- استفاده از سیستم مناسب کشت و کار که اثرات شوری را کم کند؛
6- تغییر روش آبیاری.
اصلاح خاکهای سدیمی که ESPبالایی دارند با اصلاح خاکهای شور متفاوت است، در این خاک ها باید یکسری مواد شیمیایی اصلاح کننده به خاک اضافه بکنیم. مهمترین و بهترین موادی را که می توان در خاکهای کشور ایران استفاده کرد گچ یا گوگرد میباشد. گچ همان سولفات کلسیم است. به عبارت دیگر دارای عنصر کلسیم است. این کلسیم روی سطح ذرات خاک، جانشین سدیم میشود و سدیم را از سطح ذرات خارج کرده و وارد محلول خاک میکند و بعداً از طریق آبشویی، سدیم اضافی خارج میشود.
اما زمانی که گوگرد استفاده میکنیم گوگرد توسط یک باکتری بنام تیوباسیلوس دبو اکسیدانس در خاک اکسید میشود و تولید اسید سولفوریک میکند. اسید سولفوریک بر روی آهک خاک اثر کرده و تولید گچ میکند و گچی که بدین ترتیب تولید میشود کار اصلاح را انجام میدهد.
6.مقاومت گیاهان مختلف به درصد سدیم تبادلی خاک ESP
مقاومت |
مقدار Esp |
بسیار حساس |
10-2 |
حساس |
20-10 |
نیمه مقاوم |
40-20 |
مقاوم |
60-40 |
شوری در ایران و بسیاری از مناطق خشک و نیمه خشک جهان عامل محدود کنندة رشد و نمو گیاهان زراعی است. براساس آمار موجود، سطح کلی خاکهای شور در اراضی ایران 33/7 میلیون هکتار برآورد شده است (مؤمنی، 1380). شوری خاک به روشهای متعدد در عملکرد محصول اثر میگذارد. از مهمترین آثار شوری میتوان به کاهش آب قابل استفاده گیاه، ایجاد مسمومیت توسط برخی یونهای سمی، فعالیت اندک در گیاه، ناهنجاریهای تغذیهای، کاهش رشد و کیفیت محصول اشاره نمود. در شرایط شور، غلظت سدیم ) معمولاً بیش از غلظت عناصر غذایی پر مصرف و کم مصرف بوده و این امر موجب میشود در گیاهان تحت تنش شوری، عدم تعادل تغذیهای از جهات گوناگون بروز کند. مطالعات انجام شده بیانگر این است که بخش عمدة مشکلات تغذیهای گیاهان در شرایط شور، از طریق تغییر در قابلیت استفاده عناصر غذایی به صورت زیر ایجاد میشود (همایی، 1381).
از طریق ایجاد اختلال در جذب و توزیع عناصر غذایی توسط ریشهها و یا کاهش رشد آنها از طریق ایجاد اختلال در جذب توزیع عناصر غذایی توسط ریشهها و یا کاهش رشد آنها از طریق مختل کردن متابولیسم عناصر غذایی در درون گیاه که به طور عمده مربوط به کاهش جذب آب توسط گیاه است. بدین ترتیب شوری میتواند با تأثیر بر شکلهای شیمیایی عنصر غذایی در خاک، انتقال، یا توزیع عناصر غذایی درون گیاه و یا غیر فعال نمودن تأثیرات فیزیولوژیکی عنصر غذایی مصرف شده، منجر به افزایش ذاتی نیاز غذایی گیاه گردد.
قدم اول در بررسی وضعیت حاصلخیزی خاکها، تخمین صحیح میزان عنصر قابل جذب گیاه است. از آن جایی که روی (Zn) یکی از عناصر ضروری گیاه بوده و کمبود آن معمولاً در اوایل فصل رشد گیاه مشاهده میشود، وضعیت عنصر روی قبل از کشت و تعیین مقدار روی مورد نیاز گیاه بسیار مهم است. بدین منظور از روشهای عصارهگیری متفاوتی برای استخراج روی استفاده میشود. این روشها براساس استفاده از اسیدهای آلی و معدنی یا کمپلکسهای گوناگون برای عصارهگیری و سپس اندازهگیری عنصر روی در عصاره استوار است. تعیین این که کدام یک از روشهای عصارهگیری بهترین همبستگی را با عکسالعمل گیاه (غلظت جذب عنصر، عملکرد مطلق و عملکرد نسبی) خواهد داشت، بیشترین به ویژگیهای خاک و همچنین گیاه مربوط است؛ در نتیجه سبب خواهد شد که در شرایط خاکی متفاوت، روشهای مختلفی مورد استفاده قرار گیرد (کشاورز، 1375). در بین عوامل مؤثر بر روی (Zn)
قابل استفادة گیاه، اثر شوری به درستی شناخته نشده است و احتمال دارد تفسیر نتایج تجزیه خاک برای روی قابل جذب گیاه در خاکهای شور و غیر شور، یکسان نباشد (حسینی و کریمیان، 1378). از این رو میبایست مرزهای جداگانهای برای تفسیر نتایج تجزیه خاک، مخصوص خاکهای شور پایه گذاری کرد (ملکوتی و نفیسی، 1373). قبلاً در برخی مطالعات نشان داده شده است که در خاکهای شور، مصرف مقادیر بالاتر عنصر روی موجب افزایش تحمل گیاه به شوری و عملکرد آن میشود. در این ارتباط سؤالات اساسی زیر مطرح است:
آیا شوری موجب تغییردر نگهداری وتثبیت روی درخاکخواهد شد؟ و آیا این موضوع موجب تفاوت در روش استخراج روی از خاک در شرایط شور نسبت به شرایط غیر شور خواهد گردید؟
آیا شوری موجب اختلال در جذب و یا توزیع روی توسط ریشهها شده و در مورد قابلیت استفاده روی تأثیر میگذارد؟
تا چه اندازهای نقش تغذیهای روی در بهبود شرایط رشد گیاهان در خاکهای شور مؤثر است؟
قابلیت استفاده روی در شرایط شور
روی از جمله عناصر ضروری و کم مصرف برای گیاهان است که به صورت کاتیون دو ظرفیتی (Zn) جذب میشود. این عنصر یا به عنوان بخشی از ساختمان آنزیمهای به کار میرود و یا به صورت کوفاکتورهای تنظیم کننده در تعداد زیادی از آنزیمها عمل میکند. روی در گیاهان حداقل در ساختمان چهار آنزیم کربنیک آنهیدراز، الکل دهیدروناژ، سوپراکسید دیسموتاز و پلیمزار به کار رفته است. این عنصر برای ساخته شدن ایندول استیک اسید از ترپتوفان ضروری میباشد. کمبود ) مانع از سنتز پروتئین و متابولیسم کربوهیدراتها نیز میشود. همچنین تراوایی غشائ پلاسمایی در گیاهان مبتلا به کمبود روی، افزایش یافته و منجر به خروج پتاسیم، نیترات و ترکیبات آلی از سلول ریشه میگیرد.
مطالعه شکلهای شیمیایی روی در خاک به منظور ارزیابی قابلیت استفاده آن برای گیاه در کشاورزی و برای تغیین میزان تحرک در خاک حائز اهمیت فراوان است. بر این اساس. مقدار عنصر روی کل خاک به اجزاء متمایز زیر تقسیم میشود. این جزءها عبارتند از:
1 ـ یونهای آزاد Zn ) ) و کمپلکسهای آلی آن در محلول خاک
2 ـ روی جذب سطحی شده و تبادلی در فاز کلوئیدی خاک
3 ـ کانیهای ثانویه و کمپلکسهای نامحلول در فاز جامد خاک
با توجه به خواص فیزیکی و شیمیایی خاک، قابلیت استفاده از روی متفاوت است. در بین عوامل مؤثر بر روی قابل استفاده گیاه، به طور عمده عواملی چون میزان کل روی، ، مواد آلی، کربنات کلسیم، محلهای جذب، فعالیت میکروبی و رژیم رطوبتی خاک نقش مهمی را ایفا میکنند، ولی سایر عوامل نظیر شرایط اقلیمی، شوری و اثرات متقابل روی و سایر عناصر کم مصرف و پر مصرف نیز مهم هستند. با این وجود، مطالعات اندکی در رابطه با اثر شوری خاک بر تغذیه گیاهان از جهت عنصر کم مصرف روی انجام شده است. در این ارتباط اثر سمی بور عموماً شناخته شده است ولی رفتار آهن )، منگنز ) و روی Zn) ) در خاکهای شور کاملاً شناخته نشده است. در شرایط شور قابلیت استفاده عناصر غذایی به غلظت و ترکیب نمک بستگی دارد. علاوه بر این، با توجه به واکنش نمک PH) )، قدرت یونی و ضریب فعالیت نمک، اثر شوری بر حلّالیت عناصر غذایی متفاوت است. نمکهایی که هیدورلیز شده و سبب تغییر میشوند، میتوانند تغییرات بیشتری را در این شرایط سبب گردند. فعالیت یونی نمک نیز بر حلّالیت کربناتهای خاک و گچ تأثیر میگذارد. این موضوع سبب خواهد شد که تغییراتی در اشکال عناصر غذایی در خاک و قابلیت استفادة آن به وجودآید.
برخی مطالعات نشان داده است که میزان روی قابل استفاده با افزایش شوری (نمک ) زیاد میشود. دلیل این موضوع جایگزینی روی Zn) ) قابل تبادل با سدیم Na) ) اعلام شده است. از سوی دیگر طی دو آزمایش جداگانه در خاکهای شور و سدیک، مشاهده شد که حلّالیت عناصر کم مصرف Mn, Cu,Fe,Zn) ) فوقالعاده کم بوده و کاهش در حلّالیت این عناصر، موجب کمبود آن در گیاهان میشود. در این ارتباط، حسینی و کریمیان (1378) طی بررسی خود بر روی اثر شوری در عصارهپذیری روی قابل استفاده گیاهی با چهار سطح روی (0 , 10 و 15 میلیگرم در کیلوگرم خاک به صورت Zn- EDTA) ) و پنج سطح شوری (0 , 3/4 6 و 9/7 میلیگرم کلرید سدیم در هر کیلوگرم خاک) به سه روش عصارهگیری به این نتیجه رسیدند که افزایش میزان شوری خاک موجب عصارهپذیری بیشتر روی بومی خاک میگردد. ولی عصارهپذیری روی مصرفی با افزایش شوری خاک کاهش مییابد. این موضوع به ویژه در عصارهگیر محسوستر بود. با این وجود، در شرایط شور جذب عناصر غذایی به دلیل کاهش حجم ریشه و خاصیت آنتاگونیسمی بین عناصر غذایی و یونهای سمی کاهش مییابد. در این رابطه و همکاران (2001) اعلام نمودند که با افزایش شوری، نسبت اندام هوایی به ریشه افزایش یافته و حجم ریشه کاهش مییابد. علاوه بر این، آنها کاهش جذب عناصر کم مصرف را در شرایط شور، ناشی از جذب بیشتر عناصری چون Ca,Na,Mg دانستهاند. شوری موجب تغییرات ساختمانی در ساقه، ریشه و برگ و گیاهان نیز میشود؛ به طوری که گیاهان تحت تنش شوری، دستههای آوندی کمتر و با قطر کوچکتری دارند، ولی در مقابل دارای سلولهای پارانشیمی بیشتری هستند. بر این اساس نشان داده شده که مصرف روی در غلظتهای بالا میتواند ریشه را (به واسطة افزایش سطح جذب آن) در شرایط شور بهبود بخشیده و تشکیل آوند چوبی را در مقایسه با گیاهان بدون مصرف روی زیاد کند ( , 1997 ( . غلظتهای بالاتر روی Zn) )
نقش مهمی در افزایش سطح جذب به واسطة طویل شدن ریشه و همچنین تسهیل انتقال آب و عناصر غذایی در گیاه به دلیل افزایش قطر و تعداد آوندها خواهد داشت.
عکس العمل گیاه به روی در شرایط شور
بررسیها نشان میدهد که اثر متقابل مثبتی بین شوری خاک و مصرف روی در افزایش عملکرد گیاهان وجود دارد. در آزمایشی محققین نشان دادند که مصرف روی، سبب رشد و نمو گیاه گوجه فرنگی در سطوح بالای شوری میشود، ولی در خاک غیرشور، این گیاه هیچ عکسالعملی به روی نشان نمیدهد. این وضعیت در خاکی رخ داد که مقادیر مناسبی از روی به طور طبیعی وجود داشت. در همین ارتباط اعلام شده است که مصرف روی حداکثر تا 10 میلیگرم در کیلوگرم خاک، موجب کاهش غلظت سدیم و افزایش غلظت پتاسیم در رقمهای حساس به شوری برنج میشود. ولی در مورد غلظت سدیم و پتاسیم در ارقام مقاوم به شوری، تأثیری ندارد. از این رو به نظر میرسد با توجه به مقاومت گیاهان به شوری، تأثیرپذیری آنها در اثر استفاده از روی نیز متفاوت است. برای مثال، گزارش شده است که بین سه گونة زراعی جو، چاودار و ذرت (با حساسیتهای مختلف به شوری)، بیشترین جذب نسبی روی ) در شرایط شور از جو به دست آمد که متحملترین گونه به شوری بود و بعد از آن، به ترتیب چاودار و ذرت قرار گرفتند. البته در جو نیز جذب نسبی روی ) حدود 20 درصد کاهش داشت. در مورد آهن Fe) ) نیز وضع به همین صورت بود. ولی جالب این که جذب دو عنصر کم مصرف منگنز Mn) ) و مس Cu) ) توسط جو در شرایط شور تغییری نیافت و شوری مانع جذب این عنصر نشد. به عبارت دیگر در گونه گیاهی متحمل به شوری (جو) جذب منگنز و مس تفاوتی با جذب آنها در شرایط غیر شور نداشت (ملکوتی و همکاران، 1382). در آزمایش دیگری نیز نشان داده شد که در شرایط شور، مصرف عنصر روی، عملکرد اندام هوایی سویا را به طور قابل توجهی افزایش میدهد. دردیپور و همکاران (1380) همچنین نشان دادند که مصرف پتاسیم و روی بر مبنای آزمون خاک موجب افزایش عملکرد جو میشود. خوشگفتارمنش و همکاران (1380) دریافتند که در خاکهای شور مصرف سولفات روی موجب افزایش تحمل گیاه گندم به شوری و در نتیجه افزایش عملکرد آن میگردد. آنها اعلام کردند که در خاکهای شور بازده کودهای حاوی املاح پایین بوده و باید با مصرف مقدار بیشتری کود سولفات روی (تا حد 240 کیلوگرم در هکتار) عملکرد گیاه را افزایش داد.
بر همکنش مثبت پتاسیم و روی در مقابله با شوری
گیاهان حساس به شوری نسبت به مصرف پتاسیم عکسالعمل مناسبتری نشان میدهند. با افزایش نسبت پتاسیم به سدیم K/Na) ) در محلول خاک، تحمل گیاه به شوری افزایش مییابد. شواهد نشان میدهد که تحت شرایط شور، علائم کمبود پتاسیم با وجود بالا بودن غلظت آن در برگهای گندم، همچنان وجود دارد، چون مقداری از پتاسیم جذب شده برای خنثی کردن بار الکتریکی کلر ذخیره شده در واکوئلها تجمع یافته و کمکی به واکنشهای حیاتی نمیکند. از این رو در این شرایط با افزایش مقدار مصرف سولفات پتاسیم، میتوان علاوه بر رفع علائم کمبود، اثرات مسمومیت شوری را نیز کاهش داده و عملکرد را افزایش داد (مهاجر میلانی و همکاران 1378؛ درودی و سیادت، 1378). با افزایش غلظت پتاسیم در محلول خاک، تحمل گیاهان به تنش شوری زیاد میشود. این در حالی است که وقتی میزان آب قابل دسترسی گیاه کم باشد، افزایش پتاسیم حتی در شوریهای بالا (15 دسیزیمنس بر متر) باعث بیشتر شدن تحمل میشود. مصرف سولفات پتاسیم در شرایط شور موجب کاهش اثرات سوء تجمع سدیم و کلر در برگهای گندم شده و در نهایت عملکرد را افزایش میدهد. همچنین حد بحرانی پتاسیم برای محصولات زراعی مقاوم به شوری مانند پنبه در شرایط شور (250 میلیگرم در کیلوگرم) بیش از شرایط غیرشور (210 میلیگرم در کیلوگرم) است و برای گیاهان نیمه متحمل و یا حساس به شوری، این اختلاف بیشتر خواهد بود. با افزایش غلظت پتاسیم و روی در شرایط شور، پراکنش و طول ریشهها زیاد میشود که در نتیجة آن، سطح جذب عناصر غذایی افزایش مییابد. همچنین مصرف سولفات روی در این شرایط تشکیل آوندهای چوبی را در گیاهان تحت تنش شوری در مقایسه با گیاهان بدون مصرف آن بهبود داده و از تخریب آن جلوگیری میکند. از آن جایی که کلر در رقابت بانیترات خاک، جذب ازت را مختل مینماید و از سوی دیگر با مصرف پتاسیم، بازیافت ازت افزایش مییابد، به طوری که به ازاء افزایش هر واحد شوری (بیش از آستانه کاهش گندم) حدود 25 کیلوگرم اوره و 20 کیلوگرم سولفات پتاسیم و 5 کیلوگرم سولفات روی در هر هکتار بیش از مقدار کود توصیه شده در شرایط غیر شور پیشنهاد میشود (ملکوتی و همکاران، 1381).
در اراضی شور به دلایل متعددی از جمله بالا بودن خاک، کمبود مواد آلی، درصد بالای کربنات کلسیم و بیکربنات کلسیم، تنشهای خشکی و شوری، کیفیت پایین آبهای آبیاری و مهمتر از همه غلظت بسیار اندک روی قابل استفاده، بازده کودهای حاوی روی بسیار پایین است. بنابراین احتمالاً مصرف سولفات روی در مقادیر کم نقش مؤثری در افزایش عملکرد گندم نخواهد داشت. تحقیقات بیشتر در این زمینه همچنان ادامه دارد. به طور کلی مصرف سولفات روی در اراضی شور در شرایطی که شوری در حد کم تا متوسط باشد (با توجه به تحمل گیاه) بازده عملکرد خوبی را به همراه خواهد داشت
غنی سازی مواد غذایی با ویتامینها و املاح برای پیشگیری و درمان بیماری های ناشی از برخی ریزمغذی ها مفید است. بهترین راه برای گسترش و پیشرفت در غنی سازی، انتخاب ماده ی غذایی مناسب است.
1- غذای عمده ی مردم منطقه باشد.
2- هزینه ی تهیه ی آن بالا نباشد.
3- غنی سازی در طعم غذا تغییر محسوسی ایجاد نکند.
4- این غذا بیشتر توسط گروههای در معرض خطر(آسیب پذیر) استفاده شود.
بهترین غذای انتخابی در کشور ما آرد گندم است. بر اساس تحقیقات، حدود نیمی از انرژی مصرفی روزانه ی مردم کشور ایران و کشورهای همسایه از طریق نان گندم تأمین می شود. علاوه بر این، گندم بیشترین تولید و مصرف غلات در جهان را به خود اختصاص داده است.
آرد گندم منبع خوبی از تیامین (ویتامین B1)، ریبوفلاوین (ویتامین B2)، نیاسین (ویتامین B3)، پیریدوکسین (ویتامین B6)، فولات ، ویتامین E، آهن و روی می باشد.
بیشتر مواد مغذی در لایههای خارجی دانه ی گندم، یعنی سبوس آن وجود دارند. به همین دلیل در طول فرآیند آسیاب مقدار این مواد کاهش می یابد.
برای جبران مواد از دست رفته، آرد گندم در کشورهای توسعه یافته با تیامین، ریبوفلاوین، نیاسین و آهن و در برخی کشورها حتی با کلسیم، فولات، ویتامین A و D غنی سازی می شود.
براساس بررسی های صورت گرفته بیشترین کمبود ریزمغذیها در سطح جهان به آهن اختصاص دارد که باعث ابتلای درصد زیادی از افراد جامعه به کم خونی ناشی از فقرآهن شده است. در نتیجه همواره شخص و جامعه، آسیبهای اقتصادی- فرهنگی زیادی را متحمل می شوند.
- دریافت ناکافی غذاهای حاوی آهن
- جذب ناکافی آهن در بدن
- رعایت نکردن اصول بهداشتی
- عدم دسترسی به امکانات بهداشتی
- پایین بودن سطح سواد و آگاهی
مواد غذایی حاوی تانن مانند چای، و وجود فیتات در نان تخمیر نشده، جذب آهن را کاهش میدهند. ولی مصرف غذاهای حاوی ویتامین C جذب آهن را بالا می برد.
ضعف، کاهش مقاومت بدن در برابر عفونت، کم اشتهایی، عدم تمرکز، کاهش قدرت یادگیری، کاهش توان کاری و بالاخره عوارض نامطلوب اقتصادی- سیاسی و فرهنگی از عواقب کم خونی می باشد.
کم خونی در زنان باردار به تاخیر در رشد رحم و افزایش مرگ و میر جنینی، تولد نوزادان با وزن کم و کاهش شدید سطح هموگلوبین و هماتوکریت، و در نهایت به افزایش مرگ و میر منجر می گردد.
- ممکن است دریافت آهن کافی باشد، ولی جذب آن کم باشد.
- در اغلب موارد، فراهم زیستی آهن کم است و به همین دلیل جذب نمی شود.
- عفونتهای انگلی روده در فقر آهن دخالت دارند.
- مواد غذایی حاوی تاننها مانند چای و وجود فیتات در نان تخمیر نشده، جذب آهن را مختل می کند.
- غذاهای حاوی ویتامین C جذب آهن را بالا می برد.
- دریافت کافی آهن
- بالا بردن جذب آهن
- کاهش میزان آهنی که به دلایل مختلف از دست می رود (بیماری های انگلی، خونریزی و...)
- مکمل یاری (SUPPLEMENTATION)
- تعدیل و تنوع غذایی (DIVERSIFICATION AND MODIFICATION DIETARY)
- آموزش تغذیه (NUTRITION EDUCATION)
- غنی سازی (FORTIFICATION)
روش غنی سازی، نگرش مناسب و مطمئن برای حل مساله ی کمبود برخی ریزمغذیها است.
ترکیب مورد استفاده برای غنی سازی آرد گندم با آهن، سولفات فرو می باشد که می توان به نسبت 30 PPM استفاده نمود. در صورت استفاده از عنصر آهن باید 60 PPM استفاده شود. سولفات فرو نسبت به عنصر آهن از کیفیت تغذیهای بالاتری برخوردار است.
هزینه ی کلی غنی سازی نان با آهن تقریباً حدود 03/0 دلار آمریکا به ازای هرشخص در 1سال زندگی او می باشد که حدود 2 دلار به ازای هر نفر در کل عمرش هزینه دارد. این در حالی است که سود اقتصادی گسترش این تولیدات در منطقه، حداقل 15000 دلار آمریکا به ازای هر نفر در طول زندگی اش می باشد.
مراحل فرایند شامل موارد زیر است:
1- افزودن ریزمغذی ها به آرد گندم در انتهای فرآیند آسیاب گندم.
در این روش ساده، ابتدا ریزمغذیها را با هم مخلوط و در انتهای آسیاب به آرد گندم اضافه می کنند.
2- افزودن ریزمغذی های مورد نیاز به خمیر نان، قبل از پخت.
طی سالیان متمادی در کشورهای پیشرفته مانند آمریکا و کانادا و ... غنی سازی به صورت همگانی صورت گرفته است که نتایج مثبتی به همراه داشته است. برای اولین بار در کشور ایران در شهر اصفهان، طرح پایلوت غنی سازی آرد مصرفی با آهن، با حمایت سازمان بهداشت جهانی و صندوق کودکان ملل متحد انجام شد که نتایج آن زمینه ساز تحقیقات و بررسیهای بعدی گردیده است.
به امید این که در کشور با کمک مطالعات و تحقیقاتی که صورت گرفته، غنی سازی به عنوان یک فعالیت مثبت اصولی صورت گیرد و نتایج فراوان آن را شاهد باشیم.
سیستم آبیاری سنترپیوت به دلیل هزینه کارگری کم ، انعطاف پذیری زیاد ، راحتی اجرا و بهره برداری آسان ، یک سیستم آبیاری انتخابی درامر کشاورزی است . وقتی که سیستم سنترپیوت درست طراحی شود و به پخش کننده های آب با راندمان بالا تجهیز شود ، می تواند در منابع پردازش خود( آب ، انرژی ، زمان ) صرفه جویی نماید از انواع مختلف این پخش کننده ها می توان به موارد زیر اشاره کرد
|
آزو کمپوست AZO COMPOST
کمپوست مخلوطی از مواد آلی مختلف خصوصاً آزولا بوده که توسط میکروارگانیسمها در یک محیط گرم، مرطوب و با تهویه مناسب تهیه شده و مواد و عناصر غذایی خود را در خاک به شکل قابل جذب در اختیار گیاه قرار میدهد.
% |
عنصر |
5/3 – 5/2 |
نیتروژن |
00/1 – 15/0 |
فسفر |
50/5 – 25/0 |
پتاسیم |
25/1 – 45/0 |
کلسیم |
50/0 – 25/0 |
منیزیم |
75/0 – 20/0 |
گوگرد |
50/3 – 15/0 |
سلسیم |
25/1 – 15/0 |
سدیم |
75/0 – 50/0 |
کلر |
50/0 – 04/0 |
آلومینیوم |
50/0 – 04/0 |
آهن |
2500 - 60 |
منگنز(ppm) |
250 - 2 |
مس (ppm) |
750 - 25 |
روی (ppm) |
فواید استفاده از کمپوست:
• در ایجاد کشاورزی پایدار مناسب است و از کاهش محصول جلوگیری کرده و باعث افزایش آن میگردد.
• ذخیره کننده بزرگی از عناصرو آب بوده و به این ترتیب اعتماد و دلگرمی کشاورزان با استفاده از آن در مزارع بیشتر میشود و قابلیت ذخیره آب در خاک را افزایش میدهد.
• باعث بهبودی ساختمان خاک شده و عملیات شخم را آسانتر میکند همچنین قابلیت ذخیره آب در خاک را افزایش میدهد.
• هوموس و مواد آلی خاک را افزایش داده و بعضی از ویتامینها، هورمونها و آنزیمهای مورد نیاز را تأمین میکند که این مواد نمیتوانند بوسیله کودهای شیمیایی تأمین گردند. بنابراین در خاکهای با کمبود مواد آلی بسیار مفید و مناسب میباشد.
• در جلوگیری از تغییر اسیدیته خاک همانند یک بافر عمل میکند.
• وقتی که در هنگام مرحله کمپوست شدن درجه حرارت به 60 درجه یا بیشتر میرسد، عوامل پاتوژن و بیماریزا، تخم انگلها، بذور علفهای هرز را از بین برده و آنها را نابود میکند.
• کمپوستی که کاملاً آماده شده و رسیده باشد، براحتی با خاک در حال تعادل قرار میگیرد و تهویه خاک را بهبود میبخشد.
• کودهای اضافه شده را براحتی و با جلوگیری از تلف شدن و هدر روی در اختیار گیاه قرار میدهد.
• بسیاری از عناصرو مواد غذایی پرمصرفو کممصرف را که درخود داشته است در خاک آزاد کردهو در اختیارگیاه قرار میدهد.
• وزن مخصوص ظاهری خاک را به شدت کاهش داده و بنابرای برای خاک سنگین و رسی بسیار مناسب و مفید است.
• چون ظرفیت نگهداری عناصر در سطح آن زیاد میشود، بنابراین در کاهش عناصر و مواد غذایی گیاه در خاکهای سبک و شنی بسیار مناسب و مفید است.
• آزولا گیاهی مفید برای شالیزار میباشد در صورتیکه رشد مناسب و معقولی در منطقه داشته باشد. ولی اقلیم و شرایط منطقه و همچنین افزایش آلودگی آبها در منطقه به عناصر مختلف خصوصاٌ ازت و فسفر باعث رشد زیادو بیرویه آن شده است بطوریکه امروزه تهدیدی بسیار جدی برای شالیزارها، استخرها، آببندانها و تالابها شده و رشد برنج و جمعیت آبزیان را در معرض خطر قرار داده است.
رایس کمپوست RICE COMPOST
کمپوست مخلوطی از مواد آلی مختلف خصوصاً آزولا بوده که توسط میکروارگانیسمها در یک محیط گرم، مرطوب و با تهویه مناسب تهیه شده و مواد و عناصر غذایی خود را در خاک به شکل قابل جذب در اختیار گیاه قرار میدهد.
فواید استفاده از کمپوست:
• در ایجاد کشاورزی پایدار مناسب است و از کاهش محصول جلوگیری کرده و باعث افزایش آن میگردد.
• ذخیره کننده بزرگی از عناصرو آب بوده و به این ترتیب اعتماد و دلگرمی کشاورزان با استفاده از آن در مزارع بیشتر میشود و قابلیت ذخیره آب در خاک را افزایش میدهد.
• باعث بهبودی ساختمان خاک شده و عملیات شخم را آسانتر میکند همچنین قابلیت ذخیره آب در خاک را افزایش میدهد.
• هوموس و مواد آلی خاک را افزایش داده و بعضی از ویتامینها، هورمونها و آنزیمهای مورد نیاز را تأمین میکند که این مواد نمیتوانند بوسیله کودهای شیمیایی تأمین گردند. بنابراین در خاکهای با کمبود مواد آلی بسیار مفید و مناسب میباشد.
• در جلوگیری از تغییر اسیدیته خاک همانند یک بافر عمل میکند.
• وقتی که در هنگام مرحله کمپوست شدن درجه حرارت به 60 درجه یا بیشتر میرسد، عوامل پاتوژن و بیماریزا، تخم انگلها، بذور علفهای هرز را از بین برده و آنها را نابود میکند.
• کمپوستی که کاملاً آماده شده و رسیده باشد، براحتی با خاک در حال تعادل قرار میگیرد و تهویه خاک را بهبود میبخشد.
• کودهای اضافه شده را براحتی و با جلوگیری از تلف شدن و هدر روی در اختیار گیاه قرار میدهد.
• بسیاری از عناصرو مواد غذایی پرمصرفو کممصرف را که درخود داشته است در خاک آزاد کردهو در اختیارگیاه قرار میدهد.
• وزن مخصوص ظاهری خاک را به شدت کاهش داده و بنابراین برای خاک سنگین و رسی بسیار مناسب و مفید است.
• چون ظرفیت نگهداری عناصر در سطح آن زیاد میشود، بنابراین در کاهش عناصر و مواد غذایی گیاه در خاکهای سبک و شنی بسیار مناسب و مفید است.
• مقدار کاه تولید شده برای هر هکتار شالیزار حدود 1 تا 5/1 تن برآورد میگردد. این مقدار کاه در سالهای اخیر پس از کمباین در شالیزارها رها شده و با آزاد کردن نیترات، باعث آلودگی آبهای سطحی و زیرزمینی منطقه شده که به شدت برای انسان و دام خطرناک است.
• آزولا گیاهی مفید برای شالیزار میباشد در صورتیکه رشد مناسب و معقولی در منطقه داشته باشد. ولی اقلیم و شرایط منطقه و همچنین افزایش آلودگی آبها در منطقه به عناصر مختلف خصوصاٌ ازت و فسفر باعث رشد زیادو بیرویه آن شده است بطوریکه امروزه تهدیدی بسیار جدی برای شالیزارها، استخرها، آببندانها و تالابها شده و رشد برنج و جمعیت آبزیان را در معرض خطر قرار داده است.
امروزه مشکل تأمین مواد غذایی بشر و همچنین آلودگی های زیست محیطی ناشی از دخالتهای بی رویه انسان در روند عادی طبیعت ، کم کم جایگزین نگرانی ناشی از وقوع احتمالی جنگهای اتمی شده است . لذا تلاش و تحقق در جهت افزایش تولید در واحد شطح همراه با بالا بردن کیفیت محصولات استراتژیک به شرط حفظ سلامتی محیط زیست و عدم آلوده کردن آن ، تنها راه حل اساسی این معضل ملی محسوب می شود . چعندر قند (Beta vulgaris L .) گیاهی اشت دو ساله که در سال اول دارای رشد رویشی و در سال دوم پس از طی یک دوره سرما ، به ساقه رفته و تولید شاخه های فرعی گل دهنده می کند ، چنانچه هدف از کشت آن تولید بذر باشد ، لازم است چرخه کامل زندگی خود را طی کند که دو فصل رشد را در بر می گیرد .
سطح زیر کشت چغندر قند در کشور حدود 185 هزار هکتار برآورد شده است . استان خراسان با 6/33 درصد از سطح زیر کشت این محصول در کشور بالاترین سطح را به خود اختصاص داده و استان های فارس ، آذربایجانغربی ، کرمانشاه ، همدان و اصفهان به ترتیب با 8/16 ،7/11 ، 9/6 ، 5/6 ، ¾ درصد از اراضی چغندر قند کشور در چایگاهای دوم تا ششم قرار گرفته اند . در میان 21 استان که کشت چغندر قند داشته اند ، استان ایلام با 14 هکتار کمترین سطح زیر کشت این محصول را دارد . قابل ذکر است که بیش از 50% از اراضی چغندر قند کشور در دو استان خراسان و فارس است . میزان تولید چغندر قند در کل کشور حدود 5 میلیون تن برآورد شده و استان خراسان نه تنها از نظر سطح زیر کشت بلکه از نظر تولید نیز با سهم 9/35 درصد از تولید کشور در جایگاه ویژه ای قرار دارد . استان آذربایجانغربی با وجودی که از نظر سطح در جایگاه سوم قرار گرفته ولی از نظر تولید با سهم 3/14 درصد در جایگاه دوم قرار دارد ./ استان های خراسان و فارس مجموعاً بیش از 50% تولید چغندر قند کشور را داشته اند . استان فارس ، همدان و خوزستان نیز به ترتیب با 7/10، 6 ، 5/5 درصد سهم در تولید در جایگاه سوم تا پنجم قرار دارند . استان ایلام از نظر تولید نیز در بین استانهای چغندر قند کار کشور با تولید 281 تن در رتبه آخر قرار گرفته است . عملکرد چغندر قند کشور به طور متوسط در یک هکتار حدود 27 تن بوده است . استان یزد با عملکرد 4/48 تن بالاترین راندمان تولید را در بین استان ها به خود اختصاص داده و استان فارس نیز با تولید متوسط 2/17 تن در هکتار کمترین عملکرد این محصول را داشته است و در نظر است طی برنامه های سوم و چهارم تولید فعلی به 55 تن در هکتار افزایش یابد .
نشریه حاضر که چکیده دستاوردهای تحقیقاتی و دیدگاههای علمی نگارندگان می باشد ، بر آنست که مزایا و روشهای مصرف بهینه کودهای شیمیایی کامل( NPK ) و ریزمغذی ها را در چغندر قند برای تأمین اهداف ، تولید حداکثر عملکرد کمی و کیفی غده و همچنین بذور غنی شده ، تشریح نماید .
از بین عناصر غذایی ازت ، فسفر ، پتاسیم ، بر و در خاکهای آهکی روی مهمترین عناصری هستند که در شرایط مزارع چغندر قند کاری ایارن لازم است به صورت کود و متناسب با نیاز غذایی آن مصرف شوند .چغندر قتد در شرایط تغذیه متعادل برای تولید 40 تن غده و 20 تن برگ ، 150 کیلوگرم ازت ، 26 کیلوگرم فسفر ، 200 کیلوگرم پتاسیم ،240 گرم بر و 220 گرم روی از خاک برداشت می کند . نسبت بین عناصر غذایی در کودهای کامل به نوع خاک ، گیاه و شیوه مدیریت کاشت و داشت بستگی دارد . در شرایط متعادل و عملکردهای بالا ، نسبت بین عناصر غذایی جذب شده توسط چغندرقند تطابق نزدیکی با نیاز واقعی آن دارد ، بنابراین در محاسبه میزان عناصر غذایی در ساخت کودهای کامل این نسبت را می توان بکار برد . در اکثر موارد رعایت بین عناصر غذایی از میزان مصرف کودها اثر بخشی بیشتری بر عملکرد و کیفیت محصولات کشاورزی دارد . در خاکهای فقیر از پتاسیم دوست نظیر چغندرقند و سیب زمینی ، بهتر است نسبت به عناصر ازت ، فسفر ، پتاسیم در کودهای کامل به ترتیب 1-5/0-2 باشد و در کودهای کامل موجود این نسبت تقریباً رعایت شده است . در چغندرقند مشابه سایر محصولات زراعی ، مصرف زیاد ازت نسبت به پتاسیم گیاه را به بیماری حساس تر نموده و از کیفیت محصول آن می کاهد . در خاکهای مبتلا به کمبود روی ، مصرف زیاد کودهای فسفره ، کمبود روی را تشدید می کند . بنابراین ایجاد تعادل تغذیه ای در برنامه های توصیه کودی لازم و ضروری می باشد . طبق آمار منتشر شده در سال 1370 ، با 5/2 میلیون تن کود مصرفی نسبت مصرف ازت ، فسفر و پتاسیم به ترتیب 100-111-3 و در سال 1375 ، با ½ میلیون تن کود مصرفی ، این نسبت به ترتیب 100-75-8 بوده است ، بنابراین بحث در مورد نقش تعادل عناصر غذایی در افزایش کمی و کیفی محصولات کشاورزی ضرورت تام می یابد . یکی از راههای برطرف کردن این مشکل ، عرضه کودهای کامل به جای کودهای ساده رایج بین زارعین است تا علاوه بر صرفه جویی در وقت و کاهش تردد ماشین آلات ، اثر بخشی کود نیز افزایش یابد .
کود عبارتست از هر ماده ای که وقتی به گیاه یا به محیط اطراف آن (خاک) اضافه شود ، بتواند یک یا چند عنصر غذایی کورد احتیاج گیاه را تأمین و رشد را افزایش دهد.
1-1- کودهای ساده :
کودهایی هستند که فقط از یک ترکیب شیکیایی ساخته شده اند و دارای فرمول مشخص و ثابتی هستند . بیشتر کودهای ساده حاوی فقط یک عنصر غذایی می باشند . مثل اوره ، سوپرفسفات تریپل ، نیترات آمونیوم ، کلرید پتاسیم و یا سوپر فسفات ساده .
1-2- کودهای کامل :
کودهایی هستند که از مخلوط کردن چند کود ساده با یکدیگر بدست می آیند . این کودها معمولاً حاوی سه عنصر غذایی ازت ، فسفر و پتاسیم و گاهی حاوی عناصر ریزمغذی نیز می باشند . در کود کامل ماکرو (وارداتی) نسبت عناصر ازت ، فسفر(p2o5) و پتاسیم (k2o) به ترتیب 15-8-20 درصد بوده خاکستری رنگ و اندازه ذرات آن بین 2تا 4 میلی متر است . مصرف این کود به صورت عمقی ( جایگذاری نواری و یا زیر خاک کردن با شخم ) فقط منحصراً قبل از کاشت توصیه می شود .
نمونه کود کامل (NPK) که محتوی 10 درصد ریزمغذی ها نیز می باشد
2- تعیین مقادیر کودی مورد نیاز چغندرقند :
مقدار برداشت عناصر غذایی توسط چغندرقند بستگی به عملکرد و درصد قند آن دارد . بدیهی است هر چه عملکرد محصوا بیشتر باشد ، مقدار برداشت عناصر غذایی از خاک نیز به مراتب بیشتر خواهد بود . با توجه به پتانسیل خاکهای زراعی در تأمین قسمتی از این نیازها ، مصرف متعادل کود بر مبنای آزمون خاک و یا تجزیه برگی قابل توصیه است . بطور کلی اگر مقدار فسفر قابل استفاده خاک با روش اولسون در مناطق مرطوب 10 و در مناطق خشک 12 میلی گرم در کیلوگرم باشد دیگر نیازی به مصرف کودهای فسفاته نطسا . نظر به نقش پتاسیم در افزایش عملکرد ، بهبود کیفیت محصول و افزایش مقاومت در برابر عوامل نامساعد محیطی( شوری ، خشکسالی ، سرما و .... ) ، لازم است در ترویج مصرف کودهای پتاسیمی ، تجدید نظر خاصی اعمال شود . با مصرف کود پتاسیمی علاوه بر افزایش عملکرد ، اسیدهای آلفاآمینو و سدیم کاهش و درصد قند قابل استحصال نیز افزایش یافت . این تغییرات مثبت در شکلهای دو ، سه و چهار نشان داده شده .
2- اثرات بهینه کودهای شیمیایی در افزایش عملکرد ریشه چغندر
3- اثرات مصرف بهینه کودهای شیمیایی در کاهش ازت مضره
4- اثرات مصرف بهینه کودهای شیمیایی در کاهش سدیم و افزایش قند قابل استحصال
از نظر میزان احتیاج به بر و روی جغندر قند در دسته گطاهان پر نیاز قرار دارد . علائم کمبود بر در برگ ، شاخه و ریشه گیاه ممکن است مشاهده شود . در چغندر قند کمبود بر باعث بدشکلی و شکنندگی در دمبرگها شده و رگبرگ میانی و دمبرگ شکاف می خورد ، پس از آن جوانه انتهایی از بین رفته و لکه سیاهی روی تاج ریشه پیدا می شود که این لکه به داخل ریشه نفوذ کرده و داخل ریشه را به شکل عدد 7 و به رنگ قهوه ای روشن تا سیاه در می آورد ( قلب سیاهی ) . در شکل 5 علائم کمبود بر در چغندرقند نشان داده شده است .
5- کمبود بر در چغندرقند
توصیه کودی برای تولید 50 تن در هکتار غده چغندرقند :
مقادیر کودی که بایستی قبل از کاشت مصرف و توسط شخم عمیق زیر خاک شوند عبارتند از :
- 300 تا 400 کیلوگرم در هکتار کود کامل (NPK) ، کود دامی پوسیده در حد توان (20-10 تن در هکتار) ، گوگرد کشاورزی به صورت گرانول 500 کیلوگرم در هکتار ، سولفات روی 20 کیلوگرم در هکتار و اید بوریک 20 کیلوگرم در هکتار . تمامی این کودها قبل از کاشت با شخم زیر خاک ( اگر چایگذاری نواری شوند ، مناسبتر است ) گردند .
مقادیر کودی که در سرک اول در مرحله 6-4 برگی شدن گیاه بایستی مصرف شوند بشرح زیر است :
کود اوره 100 کیلوگرم در هکتار ، سولفات روی 15 کیلوگرم در هکتار و اید بوریک 10 کیلوگرم در هکتار ( فقط در مناطق غیر شور) و در مناطق شور بر اساس آزمون خاک مصرف شود .
مقادیر کودی که در سرک دوم ، بعد از مرحله تنک دوم یا یک ماه پس از سرک اول بایستی مصرف شوند عبارتند از :
کود کلرید پتاسیم 100 کیلوگرم در هکتار ، سولفات روی 15 کیلوگرم در هکتار ، اسید بوریک 10 کیلوگرم در هکتار
دو بار محلول پاشی با کود کامل و ریزمغذی ها به مقدار چهار کیلوگرم در هکتار هنگام تنک دوم و یک ماه توصیه می شود .
در شکل شماره 6 اثرات مصرف بهینه کود در افزایش عملکرد چغندر قند در استانهای مختلف نشان داده شده است .
با غنی سازی بذر ، پس از کاشت قدرت ریشه دهی افزایش و نهایتاً رشد رویشی و زایشی بهتری حاصل می شود . نتایج غنی سازی بذر گندم در شرایط گلخانه ای و مزرعه ای نشان داد که تحت شرایط مساوی با کاشت بذور غنی شده ، 518 کیلوگرم در هکتار افزایش عملکرد در دانه گندم ، 16/1% افزایش در پروتئین و 48/2 گرم افزایش در وزن هزار دانه عاید گردید . نتایج بدست آمده موید مزین کاشت بذرهای غنی شده در مقایسه با بذرهای معمولی می باشد . لذا همگانی کردن کاشت این نوع بذرها در سطح کشور به ویژه در خاکهای آهکی به منظور افزایش عملکرد کمی و کیفی محصول در راستای قطع وابستگی به واردات و ارتقای سلامتی جامعه امری ضروری است .
اثر غنی سازی بذر و مصرف روی بر عملکرد دانه گندم
برنامه کودی در سال اول که گیاه رشد رویشی دارد ، مطابق توصیه های معمولی برای تولید غده می باشد . در سال دوم که گیاه به ساقه می رود و تولید گل می کند برنامه کوددهی در دو نوبت به شرح ذیل خواهد بود :
- کود اوره 50 کیلوگرم در هکتار همراه با آب آبیاری( Fertigation ) ، کود کلرید پتاسیم 100 کیلوگرم در هکتار همراه با آب آبیاری ، سولفات روی 15 کیلوگرم در هکتار همراه با آب آبیاری و اسید بوریک 10 کیلوگرم در هکتار همراه با آب آبیاری
- محلول پاشی با کود کامل و ریز مغذی ها به مقدار چهار کیلوگرم در هکتار دوبار در طول دوره رشد زایشی
- نظر به اینکه مصرف کود در کشور نامتعادل بوده و مطابق با برداشت عناصر غذایی توسط محصول نمی باشد ( نسبت مصرف ازت ، فسفر ف پتاسیم است ) ، تولید و ترویج مصرف کودهای کامل تنها راه نیل به مصرف متعادل و بهینه سازی مصرف کود در کشور است .
- در حال حاضر با عنایت به مصرف زیادی کودهای فسفاته و تخلیه پتاسیم و رایج نبودن کودهای محتوی عناصر ریزکغذی به ویژه روی ، تولید و ترویج کودهای کامل با فرمول کودی 20-8-15 به همراه عناصر ریزمغذی توصیه می گردد . بدیهی است با تغییر وضعیت حاصلخیزی خاکهای زراعی کشور ، این نسبت قابل تغییر خواهد بود .
- خاکهای زراعی کشور از مواد آلی تهی شده و در نتیجه وزن مخصوص آنها افزایش یافته و سفت شده اند . لازم است با مصرف کودهای آلی نسبت به افزایش درصد مواد آلی خاکها اقدام نمود .
- کمبود بر و روی در اکثر خاکهای زیر کشت چغندرقند وجود دارد . مصرف این نوع کودها بر اساس آزمون خاک بایستی اجباری شود .
- مصرف کودها در هر هکتار از مزارع ریشه ای چغندرقند از بهار سال 1379 به شرح زیر است :
1- مصرف 300 کیلوگرم کود کامل ، 500 کیلوگرم گوگرد ، 20 کیلوگرم سولفات روی و 20 کیلوگرم اسید بوریک قبل از کاشت
2- مصرف 100 کیلوگرم اوره ، 15 کیلوگرم سولفات روی و 10 کیلوگرم اسید بوریک در سرک اول
3- مصرف 100 کیلوگرم کلرید پتاسیم ، 15 کیلوگرم سولفات روی و 10 کیلوگرم اسید بوریک در سرک دوم
4- دوباره محلول پاشی با کود کامل و ریزمغذی ها ، هر بار به مقدار چهار کیلوگرم در هکتار
- مصرف کودها در هر هکتار از مزارع بذری چغندر قند از بهار سال 1379 در دو نوبت ، هر نوبت به شرح ذیل خواهد بود :
1- مصرف 50 کیلوگرم اوره ، 100 کیلوگرم کلرید پتاسیم ، 15 کیلوگرم سولفات روی و 10 کیلوگرم اسید بوریک همراه با آب آبیاری
2- محلول پاشی با کود کامل و ریزمغذی ها هر بار به مقدار چهار کیلو گرم در هکتار .