تنش یا استرس Stress ،
واژهای است که اولین بار توسط دانشمندان علوم بیولوژیک در مورد موجودات
زنده بکار برده شد. بعدها این واژه از علم فیزیک گرفته شده و آن را به
عنوان هر عاملی که امکان بالقوه وارد آوردن صدمه به موجودات زنده را دارد
تعریف نمودند. تنش، نتیجه روند غیرعادی فرآیندهای فیزیولوژیکی است که از
تأثیر یک یا ترکیبی از عوامل زیستی و محیطی حاصل میشود. همان طوری که در
تعریف آمده، تنش دارای توان آسیبرسانی میباشد که به صورت نتیجه یک
متابولیسم غیرعادی روی داده و ممکن است به صورت افت رشد، مرگ گیاه و یا مرگ
بخشی از گیاه بروز کند (حکمت شعار، 1372).
تنشهای محیطی را
معمولاً به دو دسته تقسیم کردهاند: تنشهای بیولوژیکی Biotic stress و
تنشهای فیزیکوشیمیایی Physiochemical stress.
تنشهای بیولوژیکی
شامل حمله آفات و امراض به گیاهان میباشد که در محدوده بحث ما نیست.
تنشهای فیزیکوشیمیایی به پنج گروه تقسیم میشوند که از بین آنها، خسارت
وارده به گیاهان زراعی در اثر تنشهای کمبود آب، شوری و دما در سطح جهان
گستردهتر بوده و به همین جهت بیشتر مورد مطالعه قرار گرفتهاند (Levitt,
1980).
خشکی و وضعیت جهانی آن
واژه خشکی یک اصطلاح هواشناسی
بوده و بیانگر دورهای است که در آن مقدار بارندگی کمتر از مقدار تبخیر و
تعرق بالقوه شود. چون کمبود باران باعث تنش کمبود آب خواهد شد، لذا واژه
تنش خشکی Drought stress برای مواردی که تنش در اثر عدم وقوع بارندگی مفید
ایجاد شده است بکار میرود و بعبارت دیگر، در این حالت تنش کمبود آب[1] به
طور طبیعی مد نظر است. اگر گیاه به طور مصنوعی تحت شرایط تنش رطوبتی قرار
گیرد در این صورت واژه تنش کمبود آب بکار برده میشود. چنانچه در اثر خشکی
هوا، رطوبت داخلی گیاه به کمتر از 50% مقدار عادی خود برسد در این صورت
گیاه دچار آبکشیدگی Water deficit stress شده و چنانچه رطوبت داخلی گیاه
کمتر از مقدار عادی ولی بالاتر از 50% باشد پسآبیدگی Evaporative
dehydration گویند (سرمدنیا، 1374).میزان خسارت وارده به گیاه در اثر تنش
خشکی، بسته به طول مدت خشکی، زمان وقوع تنش، فراوانی وقوع تنش، نوع گیاه و
خصوصیات ذاتی خاک متفاوت است.در حدود یک سوم اراضی جهان با کمبود بارندگی
مواجه ا ند و نیمی از این اراضی دارای بارندگی سالیانه کمتر از 250 میلیمتر
میباشند که یک چهارم تبخیر و تعرق بالقوه این مناطق است. به طور کلی
مناطق خشک و نیمه خشک جهان در محدودههای بین عرضهای جغرافیایی 15 تا 30
درجه شمالی و جنوبی قرار گرفتهاند و وسعتی در حدود 7/44 میلیون کیلومتر
مربع را شامل میشوند. حدود 39% از این مساحت جزء مناطق خشک محسوب میگردد
که قسمت عمده آن برای زراعت مساعد نیست (کوچکی و نصیری محلاتی، 1373).در
مناطق خشک و نیمه خشک علاوه بر میزان بارندگی کم، توزیع بارندگی از فصلی تا
فصل دیگر و از سالی به سال دیگر متغیر بوده و بنابراین پیشبینی میزان و
توزیع آن بسیار مشکل است (اهدایی، 1372).در کشور ما نیز به جز سواحل دریای
خزر و قسمتهای کوچکی از شمال غربی کشور بقیه مناطق تماماً جزء نقاط خشک و
نیمه خشک محسوب میگردند و این در حالی است که مناطق خشک کشورمان نسبت به
مناطق نیمه خشک آن، از وسعت بیشتری برخوردار است (اهدایی، 1372).
تنش خشکی
به
طور کلی به هر عامل خارجی که نتیجهاش نرخ رشد کمتر از حد معمول باشد، تنش
گرفته میشود یعنی هر عاملی که مراحل متابولیک طبیعی یک گیاه را به وقفه
میاندازد، محدود میکند یا به طور زیانآوری تسریع میکند (Guriu et al .,
1996) .تنش آبی هم به عدم وجود آب کافی هم به وجود آب اضافه در اطراف گیاه
گفته میشود. در حالت اول که در نتیجه خشکی و یا کمبود آب بوجود میآید
تحت عنوان تنش کمبود آب شناخته میشود که با تنش خشکی مترادف است (سرمدنیا ،
1372) .
کرامر (1983) خشکی را تحت عنوان نبود یا کمبود بارندگی
مراحل حساس رشد گیاه، تعریف نموده است، به عقیده وی طول دوره بدون بارندگی
که موجب صدمه به گیاه میشود، تابع نوع گیاه، ظرفیت نگهداری آب، خاک و
همچنین شرایط اتمسفری است که بر میزان تبخیر و تعرق تأثیر می گذارد .
وینز
( 1990 ) خشکی را دورهای که کمبود آب چه بصورت حاد و چه بصورت مزمن رشد
گیاه را تحت تاثیر قرار می دهد و مانع رشد نرمال آن میشود، تعریف
مینماید.
گیبس (1975) خشکی را معادل کمبود آب در نظر گرفته و آن را به مفهوم عدم توزان بین عرضه و تقاضا آب برای گیاه تلقی میکند.
رایجترین
تعریف خشکی در کشاورزی توسط آدمیدس و همکاران (1989) مطرح شده است. آنها
معتقدند که کمبود یا تنش رطوبت هنگامی افزایش مییابد که تقاضای تبخیر
اتمسفر بالای برگها (یعنی تبخیر و تعرق پتانسیل) ETP از ظرفیت و توانایی
ریشهها برای استخراج آب از خاک (یعنی تبخیر و تعرق واقعی) ETA تجاوز نموده
و فراتر میرود. در کشاورزی منظور از خشکی کمبود آب بصورت طبیعی است. اگر
گیاه بطور مصنوعی در معرض تنش آب قرار داده شود، واژه «تنش کمبود آب» ETA
بکار میرود. در نهایت در مورد گیاه زراعی خشکی را میتوان بعنوان عدم
تعادل بین عرضه و تقاضای آب تعریف کرد . چنانچه در اثر خشکی هوا رطوبت
داخلی گیاه کمتر از 50 درصد مقدار عادی خود شود، گویند گیاه دچار «کمبود
آب» Water Dessication یا از دست دادن آب شده است و چنانچه رطوبت گیاه کمتر
از مقدار عادی خود ولی بالاتر از 50 درصد مقدار عادی باشد «گیاه پسابیده»
Evaporative Dehidration شده است. تنش خشکی که موجب از دست دادن آب بصورت
مایع شود را تنش اسمزی گویند. بنابراین تنش خشکی به تنهایی مفهوم دقیقی
ندارد. (سرمدنیا ، 1372 ) .
انواع خشکی
نوع خشکی در مناطق مختلف در طول فصل زراعی متفاوت است و ممکن است :
1ـ پیوسته بوده و شدت آن دائماً زیاد شود.
2ـ فقط در اوایل فصل باشد .
3ـ فقط در اواخر فصل مصادف با دوره دانهبندی گندم باشد (ارزانی ، 1375 ) .
اثرات استرس خشکی در مراحل مختلف رشد گندم
اثرات
استرس خشکی در مراحل مختلف رشد روی کاهش عملکرد دانه گندم را نشان میدهد
فعالیت بذر بعد از جذب آب و خیس شدن شروع میشود میزان جذب آب بوسیله بذر
بستگی به مقدار آب در خاک و تفاوت بین گونههای گیاهی دارد. حداقل مقدار
رطوبت برای جوانهزنی 34 الی 45 درصد وزن خشک دانه میباشد. جوانهها در
مراحل اولیه رشد مقاوم به خشکی هستند ولی این مقاومت با تشکیل اولین برگ به
مقدار زیادی کاهش مییابد. جوانهزنی به عنوان یک معیار مناسب در عملکرد
دانه میتواند در پتانسیل آب پائینتر از 4- بار تحت تأثیر قرار گیرد. بذور
سبز شده یا جوانههای خیلی جوان توانایی زیادی برای تنظیم اسمزی دارند که
شاید دلیل مقاومت آنها در برابر استرس و خشکی باشد.معمولاً قبل از اینکه
فتوسنتز متأثر شود، توسعه و تقسیم سلولی میتواند بطور نسبی تحت تأثیر
استرس خشکی قرار گیرد. این مسئله اثر عمیقی روی توسعه برگها و ساقههای
گیاه رشد یافته میگذارد. خشکی بطور نسبی تا مرحله پنجهزنی اثرات شدیدی
ندارد. دلیل این تفاوت در زمان توسعه پنجهها در مزرعه و در توزیع مجدد آب
ذخیره شده در گیاه در زمان خشکی میباشد اما استرس خشکی اثر قابل ملاحظهای
روی رشد بعدی پنجهها دارد. تعداد پنجههای باقی مانده بستگی به فراهم
بودن آب دارد (Musick et al ., 1980).پس بطور کلی کمترین اثر استرس آبی و
حرارت در طی مرحله پنجهزنی و بیشترین اثر آن در طی مدت بین طویل شدن ساقه و
مرحله آنتزیز (ظهور پرچم) است ( Johanson et al , 1982 ). استرس در طی
مراحل اولیه ایجاد سنبله میتواند تعداد سنبلههای تشکیل شده را کاهش دهد.
اثر استرس آب در اغلب مراحل رشد بین شروع سنبلدهی و رسیدن، در کاهش
معنیدار عملکرد دانه مشابه میباشد (Musick et al ., 1980).
تنش
خشکی در طی 12 هفته آخر قبل از ظهور سنبله میتواند همچنین تعداد دانه در
هر سنبله را کاهش دهد که این حالت در نتیجه کاهش آسیمیلاتهای قابل دسترس
جهت توسعه گلدهی میباشد. در طی پر شدن دانه اگر خشکی وجود نداشته باشد
ممکن است بواسطه افزایش اندازه بذر چند درجه از کمبودها جبران شود. عملکرد
دانه براساس مقدار رشد و استفاده از آب قبل و بعد از مرحله ظهور پرچم
متفاوت است. در شرایطی که خشکی قبل از مرحله ظهور پرچم تقویت شود، ژنوتیپها
شاخص سطح برگ را کاهش میدهند، تا آب بیشتری برای استفاده مراحل بعد از
ظهور پرچم ذخیره شده تا شاخص برداشت و عملکرد دانه بالا رود، در خشکترین
شرایط بیش از 60% وزن خشک از ذخایر موجود در مرحله ظهور پرچم تأمین میشود
بعد از پریود ظهور پرچم حساسیت توسعه دانه گندم به کمبود آب کاهش مییابد
(Musick et al ., 1980). بعد از مرحله باروری زمانیکه ماکزیمم تعداد بذر
تثبیت شد، استرس آب در تعداد نهایی و اندازه بذر که عملکرد بذر را مشخص
میکند تأثیر میگذارد. بیشتر اثرات خشکی در طی این مدت باعث کاهش ذخائر
آسیمیلات به علت کاهش میزان فتوسنتز و کوتاه شدن دوره رشد بذر میباشد .
--------------------------------------------------------------------------------
انواع مکانیسمهای مقاومت به خشکی
بیشتر متخصصین اصلاح نباتات از پنج اصلاح در ارتباط با مقاومت بر خشکی استفاده میکنند :
1ـ
مقاومت به خشکی : (drought resistance )توانایی یک گیاه در زنده ماندن،
رشد و تولید عملکرد رضایتبخش با مقدار محدود عرضه آب و یا تحت شرایط کمبود
متناوب آب.
2ـ فرار از خشکی :توانایی گیاه در بالغ شدن پیش از آنکه تنش آبی تبدیل به یک عامل محدود کننده جدی شود.
3ـ اجتناب از خشکی:گیاه در طول دوره خشکی خود مقادیر بالای آب را حفظ میکند.
بنظر
لویت اجتناب کنندگان از خشکی خود به دو دسته ذخیرهکنندگان آب و مصرف
کنندگان آب تقسیم میشوند. گیاهانی که از خشکی اجتناب میکنند سازشهایی
نشان میدهند که منجر به حصول حداکثر مقدار آب میگردد یا اینکه فعالیتهای
خود را به دورههای در دسترس بودن آب محدود میکنند (فرار از خشکی )(Malik
et al , 1988).
4ـ تحمل خشکی :توانایی گیاه در تحمل کمبود آب که
بوسیله درجه و دوام پتانسیل پایین آب گیاه اندازهگیری میگردد. در واقع
مکانیسم تحمل به خشکی زمانی صورت میگیرد که از نظر ترمودینامیکی گیاه با
تنشی به حالت تعادل میرسد، بدون اینکه آسیبی را متحمل شود و یا در صورت
آسیبدیدگی قابلیت ترمیم را داراست (.,1997 et al Gavuzzi And .,1993
Ehdaie et al ). با این مکانیسم گیاه ممکن است با وجود رطوبت داخلی کم زنده
بماند. گیاهی که دارای این مکانیسم باشد قادر است تا با تأمین رطوبت،
مجدداً بهبود یافته و رشد کند. در مجموع لویت مکانیسم مقاومت به خشکی را
به مکانیسمهای گریز از خشکی، اجتناب از خشکی و تحمل به خشکی تقسیم نمود (,
1980. Musick et al ) .
5- بازیافت (بهبود ) : توانایی گیاه برای از سرگیری رشد و عملکرد بعد از استرس خشکی البته با یک min خسارت عملکرد است .
مکانیسمهای گریز از خشکی :
1 ـ زودرسی یا دوره رشد کوتاه
احتمالاً
زودرسی معمولترین و سادهترین صفت برای اصلاح مقاومت به خشکی است. زودرسی
این قابلیت را به گیاه میدهد که عملکرد خود را پیش از شروع خشکی ارائه
نماید (.,1989 et al Arraudeau Laing et Al ., 1983 And ). وقوع تنش خشکی
باعث زودرسی نسبی میگردد. بطور کلی ژنوتیپهای بومی دیررستر از ارقام
اصلاح شدهاند ولیکن با افزایش شدت تنش این اختلاف کاهش مییابد ( Fischer
And R. Maurer . 1978 ) . ژنوتیپهای زودرس که رشد سریعتری دارند، بیشتر
آبهای در دسترس را مصرف میکنند و لذا کمتر از ژنوتیپهای کند رشد و دیررس
در معرض تنشهای محیطی قرار میگیرند. و بخاطر این کمتر تحت تأثیر اثر
نامطلوب تنش خشکی قرار میگیرند که این موجب تولید زی توده بیشتری میگردد.
تولید ارقام زودرس آسان است، زیرا که عموماً وراثتپذیری بالایی دارد و
ارزیابی آن نیز آسان است.
2 - حساسیت به طول روز
حساسیت به طول
دوره نوری ویژگی دیگری است که به شدت وراثتپذیر است و انتخاب برای آن نیز
آسان است حساسیت به طول روز یک مکانیسم انطباقی برای تاریخهای کاشت است.
نامتحمل است که بتوان در یک برنامه اصلاحی حساسیت به طول روز را بطور
موفقیتآمیزی به یک گیاه زراعی وارد کرد. مسئله بسیار مهمتر این است که
سازش حساسیت به فتوپریود در گیاه، در طی برنامه اصلاحی از بین نرود (
Bidinger et al . 1978 ).
3ـ کنترل پنجهدهی
پنجهدهی تحت کنترل
ژنتیکی است و دیده شده که بیشتر ژنوتیپهای غلات تنوع زیادی برای این صفت
دارند. اگر با استفاده از فضای زیاد کشت و کنترل متغیرهای محیطی، مثل رطوبت
و حاصلخیزی که روی پنجهدهی اثر میگذارند، به این صفت اجازه دهیم تا خود
را بیان کند، در اینصورت منطقاً پنجهدهی وراثتپذیری بالایی دارد(
Bidinger et al . 1978 ). در گندم و جو میزان محصول بالاتر و ثابتتر از
ژنوتیپهای یا پنجهدهی بالا بدست آمده است. بنظر میرسد پنجهدهی از
حساسیت عملکرد نسبت به تراکم بوته میکاهد (سرمدنیا ، 1372). هارد (1971)
عقیده دارد که در نواحی خشک توان پنجهدهی را یک عاملی ناخواسته است. زیرا
باعث هدر رفتن رطوبتی میشود که ممکن است بعداً در مراحل بحرانی مورد نیاز
باشد. البته دو ویژگی دیگر یعنی مراحل نموی کوتاه (مانند دوره رشد دانه یا
سایر دورههای رشدی گیاه) و انعطافپذیری فنوتیپی هم از جمله مکانیسمهای
گریز از خشکی میباشد.
مکانیسمهای اجتناب
1ـ سیستم ریشهای توسعه یافته :
سیستم
ریشهای هر چقدر که فعالتر و توسعه یافتهتر باشد باعث میگردد که میزان
آبی که در کل در دسترس گیاه و اندامهای آن قرار میگیرد، افزایش یابد، و
بهمین خاطر است وقتی گیاهان در تحت شرایط تنش قرار میگیرد نسبت وزن خشک
ریشه به ساقه افزایش مییابد که علت این پدیده بخاطر تخصیص بیشتر ماده خشک
به ریشه، جهت دوری گیاه از خشکی میباشد. افلاطونی (1369) در طی انجام یک
تحقیق به منظور یافتن ارقام مقاوم به خشکی در مرحله گیاهچهای، مشاهده کرد
که ارقام مقاومتر به تنش خشکی طول و وزن خشک ریشه بیشتری داشتند ( افلاطونی
، 1369).گسترش ریشه بستگی به تأمین مواد جهت رشد آن، حفظ رطوبت به اندازه
کافی، تأمین اکسیژن کافی، درجه حرارت مناسب و کمی موانع مکانیکی دارد (راشد
و کوچکی ، 1373) .
2ـ هدایت روزنهای :
روزنهها از جمله
عوامل مهم در از دست دادن آب گیاه میباشند، بطوریکه در هنگامی که گیاه تحت
شرایط تنش قرار میگیرد گیاه با بستن روزنههایش تلفات کاهش آب از طریق
روزنهها را کاهش میدهد. عمل بسته شدن روزنهها بوسیله عوامل مختلف در
گیاه کنترل میگردد بنحویکه یکی از مهمترین این عوامل آبسیزیک اسید (ABA)
است. این هورمون تنظیم کننده رشد گیاهی در اثر تنش خشکی تحریک و میزان آن
افزایش مییابد. بعد از افزایش این هورمون در بافتها و سلولهای گیاهی یکی
از مسیرهایی که این هورمون جهت مقاومت گیاه یا تحمل گیاه به خشکی طی
میکند، مسیری است که موجب کنترل و بسته شدن روزنهها توسط ABA میگردد.باز
شدن روزنهها نتیجه افزایش پتانسیل فشاری سلولهای محافظ روزنهها نسبت به
سلولهای اطراف آن میباشد. تعرق هنگامی صورت میگیرد که بخار آب از طریق
روزنه به بیرون منتشر شود. تنش آب میتواند موجب کاهش اندازه شکاف روزنه
شود. برخی موارد شیمیایی مانند آترازین، سیمازین و دیدرون نیز باعث مسدود
شدن روزنه میگردند. این مواد موجب کاهش مصرف آب و رشد میگردند (راشد و
کوچکی ،1373 ).
از آنجا که وراثتپذیری میزان هدایت روزنهای معلوم
نیست، اندازهگیری آن مشکل است و حتی مقدار آن در طول روز تغییرات زیادی
دارد، بعید است در برنامههای اصلاحی کاربرد زیادی پیدا کند( Bidinger et
al . 1978 ).
3ـ اندازه و فراوانی روزنهها
بسیاری از گیاهان
زراعی که تحت شرایط نور مستقیم خورشید رشد میکنند در هر دو سطح برگ دارای
روزنه هستند، لیکن در بسیاری از گونههای سایهزی، روزنهها تنها در سطح
زیرین برگ وجود دارند. بعلت نفوذناپذیری نسبی کوتیکول نسبت به آب حدود 90
درصد تعرق از راه روزنهها صورت میگیرد. تعداد و اندازه روزنهها که متأثر
از ژنوتیپ و محیطاند، در مقایسه با باز و بسته شدنشان تأثیر کمتری بر
میزان کل تعرق میگذارند (سرمدنیا و کوچکی ، 1374). تراکم روزنهها در سطح
رویی برگ گندم 33 و برای سطح زیرین آن 14 روزنه بر میلیمتر مربع میباشد
(سرمدنیا و کوچکی ، 1374). اهدائی (1372) تراکم کم روزنهها را صفتی با
تنوع ژنتیکی و سهولت انتخاب متوسط میداند.
4ـ تجمع آبسیسیک اسید
اسید
آبسیسیک از طریق مسیر موالونیک اسید در برگها (کلروپلاست و سایر
پلاسیتدها) ساخته شده و این فرآیند با تنشهای محیطی بویژه تنش خشکی تحریک
میگردد. ABA مانند علامت دهنده عمل کرده و در فرآیند عادی فیزیولوژیکی نیز
دخالت میکند.فرآیندهایی که تحت تأثیر آبسیسیک اسید قرار میگیرد عبارتند
از:
الف ـ باعث بسته شدن روزنهها در تحت شرایط تنش میشود.
ب ـ بعنوان علامت دهنده تنش خشکی عمل می کند.
ج
ـ مقاومت در برابر تنشهای خشکی، شوری و سرما را موجب میگردد. موجب رکود،
ریزش، رشد و زمینگرایی میشود (Anders And Busk . 1996).افزایش میزان
آبسیسیک اسید، فرآیندی است که عموماً پس از تنشهای محیطی غیرزنده از جمله
تنش خشکی، شوری و سرما به چشم میخورد، بطوریکه این افزایش احتمالاً
رابطهای با تحمل به خشکی دارد و در جلوگیری از پسابیدگی سلولها در گیاهان
دخالت می کند (Kazuo And Yamaguehi . 1999 ).بسیاری از سازشهای مرفولوژیکی و
فیزیولوژیکی در مقابل تنش خشکی در تحت کنترل هورمون گیاهی ABA میباشد
(28). بیشتر ژنهایی که تا به امروز مطالعه و بررسی شدهاند، آنهایی که در
اثر تنش خشکی تحریک میگردند، اکثراً تحت تأثیر ABA قرار میگیرند که به
این ژنها، ژنهای وابسته به آبسیسیک اسید میگویند. بنظر میرسد که پسابیدگی
و کاهش تورژسانی سلولها سبب تولید ABA متعاقباً تأثیرABA در تجلی ژنهای
گوناگونی میشود (Anders And Busk . 1996). مطالعات نشان دادهاند که نحوه
توراث این صفت بصورت کمی است. اکسین و سیتوکینین تأثیری خلاف اثر ABA دارند
و موجب باز شدن روزنهها میشوند.
5ـ ضخامت کوتیکول و قشر مومی روی برگ
قشر
مومی روی برگ نفوذپذیری آنرا برای آب ودیاکسیدکربن کاهش میدهد. و نیز
میزان تابش جذب شده را کم میکند. بسیاری از گیاهان در نواحی خشک، از نظر
تشریحی برگهایی با بشره ضخیم دارند. کوتیکول ضخیم بصورت عایقی در برابر
تشعشع ورودی عمل میکند و در نتیجه تعرق را کاهش میدهد و بهمراه آن از
تبخیر کوتیکولی نیز میکاهد (راشد و کوچکی ، 1373). مومی بودن در گندم
بوسیله یک ژن بزرگ اثر کنترل میشود و ژنهای کوچک اثر روی شدت آن تأثیر
میگذارند . کلارک و همکاران (1991) گزارش کردند که مومی بودن سطح برگ بطور
مثبتی با عملکرد تنش خشکی همبسته بوده و کارائی مصرف آب را بالا می برد.
قاعدتاً وراثتپذیری صفت مومی بودن باید بالا باشد. موم برگ تحت تأثیر
عوامل بیرونی مانند تنش آب، دمای بالاو تشعشع زیاد نیز قرار میگیرد.
مکانیسمهای تحمل به خشکی
1ـ تنظیم فشار اسمزی :
تنطیم
اسمزی متضمن افزایش تعداد مولکولهای محلول درون سلولها در پاسخ به کاهش
پتانسیل آب خارجی است. اثر این عمل، کاهش جریان خروجی آب از سلول و از این
طریق باعث کاهش تلفات تورژسانسی میشود( Bidinger et al . 1978 ). تنظیم
فشار اسمزی یکی از خصوصیات مهم تحمل گیاهان به خشکی است که در طی 15 سال
اخیر به آن توجه زیادی شده است و مفهوم آن عبارتست از پائین رفتن پتانسیل
اسمزی در پاسخ به تنش آب است که این امر ممکن است به دو طریق ذیل صورت
گیرد:
الف ـ تنظیم غیر فعال: که در نتیجه تحمل مقدار آب نسبی بافت است.
ب
ـ تنظیم فعال: که بوسیله تجمع املاح یا متابولیتها یا بوسیله کاهش گسترش
حجم سلول صورت میگیرد. بطور کلی، تحت شرایط تنش آب، فتوسنتز نسبت به مصرف
آسمیلاتها در طول رشد کمتر تحت تأثیر قرار میگیرد و بنابراین قندها (اغلب
به جزء نشاسته) و بقیه محصولات متابولیکی انباشته میشوند، هر چند که
اهمیت نسبی آنها در تنظیم اسمزی بستگی به گونه، بافت و سرعت خشکی دارد.
شواهد غیرمستقیمی در زمینه نقش تنظیم اسمزی در مقاومت به خشکی و تولید
محصولات گیاهی از منابع متعدد در دست است. مورگان (1983) دست به انتخاب
گندمهائی زد که در شرایط تنش، تنظیم اسمزی بالا و یا پایینی داشتند. طبق
بررسیهای عملکرد ژنوتیپهای واحد تنظیم اسمزی بالا در شرایط خشکی بهتر از
ژنوتیپهای کم پتانسیل بود (عبد میشانی و بوشهری ، 1374) . گزینش برای حفظ
آماس و یا تعرق بوسیله تنظیم اسمزی و یا سایر عوامل گیاهی قابل انجام است و
در حال حاضر توسط چند روش سریع و غیرمستقیم عملی میشود.
2ـ تجمع پرولین
تجمع
پرولین آزاد در واکنش به تنش آبی در سلولهای بسیاری از گیاهان زراعی صورت
میگیرد. ساربی و همکاران (1995) گزارش کردند که تحت تنش خشکی بوتههای
گندم به تجمع گلیسین، سوکروز، بتائین، والین، پرولین، آسپارژین و گلوتامین
پرداختند که در این میان میزان تجمع پرولین بیشتر از بقیه بود. تجمع پرولین
صفتی است که کارهای زیادی روی آن برای انتخاب این صفت بعنوان یک معیاری
برای مقاومت صورت گرفته است که متأسفانه جواب مطلوبی در مجموع بدست نیامده
است.اندریو و همکاران (1977) در آزمایش بر روی دو رقم، یکی مقاوم و دیگری
حساس به خشکی، نتیجه گرفتند که احتمال دارد در گزارشات مبتنی بر وجود
همبستگی مثبت بین پتانسیل تجمع پرولین و مقاومت به خشکی در جو نادرست باشد.
در مطالعه دیگری بر روی گندم نیز همبستگی معنیداری بین مقاومت به خشکی و
غلظت پرولین برگ در زمان پر شدن دانه وجود نداشت ( Guiru et al . 1996).
3ـ جابجایی مواد پرورده
قبل
از گلدهی گندم مقدار زیادی کربوهیدراتهای غیرساختمانی در ساقه آن بویژه در
دو میانگره انتهایی (پدانکل) و میانگره ماقبل پدانکل ذخیره میشود که پس
از اینکه گیاه وارد مرحله رشد زایشی و تشکیل دانه میگردد، این مخازن نقش
زیادی در پر شدن دانه ایفا میکنند. چگونگی ظرفیت ذخیرهای ساقه و بازدهی
انتقال کربوهیدراتهای ذخیره شده قبل از گلدهی به دانه، هنوز در گندم مطالعه
نشده است.سه مکانیسم، گریز، اجتناب و تحمل به خشکی باعث ایجاد مقاومت
گیاهان به تنش خشکی میگردند که این مقاومت، ممکن است حاصل مجموع این سه
مکانیسم یا یکی یا دو تا از آنها باشد.
انتخاب برای مقاومت به خشکی:
صفاتی
مانند ممانعت در از دست دهی آب و تحمل به از دستدهی آب بطور مثبت با
عملکرد تحت استرس ژنوتیپهای گندم و جو ارتباط دارند (Acevedo et al ,
1989). ممانعت در از دستدهی آب به عنوان توانایی ژنوتیپها برای نگهداری
بالای پتانسیل آبی برگ موقعی که تحت کمبود آب خاک رشد میکنند تعبیر
میشود. تعدادی از صفات که در این فرآیند دخالت دارند عبارتند از: لولهای
شدن برگ، بهترین سیستم ریشه سازگار، افزایش کرک اندامهای هوایی، افزایش
انعکاس تشعشع ورودی خورشید، افزایش پراکندگی گرما به واسطه کاهش مقاومت
لایه مرزی در سطح اندام (برگهای باریک و ریشکها) و غیره.شکل مهم تحمل به
استرس خشکی تحمل به استرس بعد از گلدهی است. در گندم و همانطور در غلات
دیگر پرشدن دانه قسمتی به طول مدت فتوسنتز واقعی و قسمتی به کربوهیدراتهای
ذخیره شده در طول دوره قبل از گلدهی که از اندامهای رویشی گیاه جابجا
میشوند بستگی دارد. تحت شرایط استرس خشکی انتهائی فتوسنتز خالص بطور
معنیداری کاهش مییابد و سهم انتقال کربوهیدراتهای قابل حل ذخیره شده به
عنوان منبع برای پر کردن دانه در گندم بیشتر میشود (Austin , 1977).مقدار
60-40% از وزن نهایی دانه از کربوهیدراتهای ذخیره شده قبل از گلدهی منشأ
میگیرند که بوسیله محققان گزارش شده است . تنوع ژنتیکی در داخل گونههای
گیاهی غلات در توانایی برای نگهداری رشد دانه بوسیله تحرک مجدد منابع
کربوهیدراتی وجود دارد (Acevedo et al , 1989 And Austin , 1977). بلام و
همکاران (1983) یک تکنیک اسکرین را برای این صفت در گندم توسعه دادند، آنها
به طور کامل گیاهان آبداده را با منیزیم کلرات در آغاز مرحله فاز خطی رشد
دانه (تقریباً 14 روز بعد از گلدهی) موقعیکه تعداد سلول نهایی دانه مشخص
شده بود اسپری کردند. این ماده خشک کننده همه بافتهای فتوسنتز کننده شامل
برگها و غلافهای برگ، گلوم و ریشک را از کار انداخت. وزن دانه در پلاتهای
تیمار شده با پلاتهای تیمار نشده مقایسه شد.
شاخصهای انتخاب برای مقاومت به خشکی
1ـ بررسی شاخصهای پیشنهاد شده
معیارهای
انتخاب زیادی که برای افزایش مقاومت به خشکی گیاهان زراعی پیشنهاد شدهاند
اگرچه به طریقی با پیشبرد عملکرد این گیاهان در نواحی خشک ارتباط دارند
ولی اکثراً ناموفق بودهاند. دلایل این عدم موفقیت عبارتند از:
الف ـ معیارهای پیشنهاد شده بیشتر با مکانیسمهای زنده ماندن گیاه تحت شرایط تنش خشکی رابطه دارند تا با تولید محصول.
ب ـ معیارها مناسب محیط هدف نیستند.
ج
ـ معیارهای خاصی مراحل رشدی معین بوده و بنابراین کمتر با رشد و تولید
عملکرد در طول سیکل کامل زندگی گیاه ارتباط دارند. از طرفی برخی از آنها به
خوبی تعریف نشده و اندازهگیری آنها مشکل میباشد (ریچارد 96). بلوم
(1988) بیان میکند که ژنوتیپهایی که عملکرد بالا دارند ممکن است مقاوم به
تنش خشکی نباشند و بالا بردن عملکرد آنها ممکن است صرفاً به دلیل پتانسیل
بالای عملکرد آنها باشد نه دارا بودن مکانیسمهای تحمل. ولی ریچارد (1989)
عقیده دارد که انتخاب برای عملکرد در غیاب خشکی راه بسیار مؤثری برای اصلاح
و پیشبرد عملکرد در نواحی خشک میباشد. دلیل آن این است که پتانسیل عملکرد
بالا که در مناطق مطلوب بروز میکند، میتواند عملکرد خوب در مناطق
نامطلوب را باعث شود. همچنین انتخاب برای عملکرد در محیطهای مطلوب بصورت
مشخصی مؤثرتر از نواحی نامطلوب است چرا که تنوع ژنتیکی به دلیل کوچک شدن
خطاها ماکزیمم بوده و اثرات متقابل ژنوتیپ و محیط نیز به دلیل تکرار پذیری
بیشتر محیطها کوچکتر است. علاوه بر این ریچارد عقیده دارد که انتخاب برای
عملکرد بصورت اتوماتیک تمامی فاکتورهای ناشناختهای را که برای افزایش
مقاومت به خشکی مهم هستند در گیاه جمع میکند. 2ـ شاخصهای نشان دهنده
مقاومت به خشکی براساس عملکرد ژنوتیپهاخصوصیات مهم یک شاخص جهت اینکه
معیار خوبی برای بررسی و بیان مقاومت به خشکی باشد عبارتست از:
الف ـ بین شاخص مورد نظر و عملکرد همبستگی بالایی وجود داشته باشد.
ب ـ وجود تنوع ژنتیکی زیادی برای صفت مورد نظر در جمعیت مورد مطالعه یا بعبارت دیگر صفت دارای توارث پذیری بالایی باشد.
ج
ـ صفت مورد نظر مشخص و تعریف شده و اندازه گیری آن راحت، دقیق و سریع
باشد، بطوریکه عمل جداسازی مقدار زیادی ژنوتیپ بر اساس آن با سرعت و به
راحتی صورت بگیرد.فرناندز (1992) در بررسی عملکرد ژنوتیپها در دو محیط تنش
و بدون تنش تظاهر گیاهان نسبت به دو محیط را به 4 گروه تقسیم نمود:
1ـ ژنوتیپهایی که تظاهر یکسانی در محیط تنش و غیر تنش دارند (گروه A).
2ـ ژنوتیپهایی که فقط تظاهر خوبی در محیط بدون تنش دارا هستند (گروه B).
3ـ ژنوتیپهایی که در محیط تنش عملکرد بالایی دارند (گروه C).
4ـ ژنوتیپهایی که تظاهر ضعیفی در هر دو محیط دارند (گروه D).
به
عقیده فرناندز مناسبترین معیار انتخاب برای تنش معیاری است که بتواند گروه
A را از سایر گروهها تشخیص دهد. اصطلاحات مربوط به شاخصهای مقاومت به
خشکی عبارتند از:
بر اساس این اصطلاحات شاخصهای متفاوت را بدین صورت تجزیه و تحلیل مینمائیم:
اولین شاخص مورد نظر، «شاخص حساسیت به تنش
Susceptibility Index) Stress= SSI) است که در سال 1978 توسط فیشر و مورو محاسبه و پیشنهاد گردید و بصورت رابطه زیر است:
در
فرمول فوق SI معادل شدت تنش Stress Index میباشد. که هر چقدر SI مقدار
کمتری داشته باشد SSI مقدار بیشتری خواهد داشت. بطورکلی هرچه میزان این
شاخص کمتر باشد یعنی حساسیت ژنوتیپ به تنش کمتر است و مقاومت آن بیشتر
میباشد. انتخاب بر اساس شاخص SSI باعث گزینش ژنوتیپهایی با عملکرد پایین
در شرایط عادی ولی عملکرد بالا در شرایط محیط تنش میگردد. پس عیب عمدهای
که این شاخص دارد قادر به شناسایی گروه A از گروه C نیست.
رزبل و هامبلین در سال ( 1981 ) شاخص تحمل
هرچه
اختلاف بین YPو YS بیشتر باشد مقدار TOL افزایش مییابد و این نمایانگر
حساسیت بیشتر به خشکی بوده و هر قدر مقادیر این شاخص پایینتر باشد،
مطلوبتر خواهد بود. گزینش براساس این شاخص سبب انتخاب ژنوتیپهایی با
عملکرد بالقوه پایین تحت شرایط بدون تنش و عملکرد بالا تحت شرایط تنش
میگردد. پس این شاخص هم قادر به جداسازی گروه A از C نمیباشد. شاخص محصول
دهی متوسط (MP) نیز باعث گزینش ژنوتیپهایی میشود که عملکرد بالایی در
شرایط مطلوب دارند ولی از عملکرد کمی در شرایط نامطلوب برخوردارند.
در
سال ( 1992 ) فرناندز شاخص STI = Stress Tolerance Index) را تحت عنوان
شاخص تحمل به تنش را پیشنهاد کرد تا جهت شناسایی ژنوتیپهایی با عملکرد
بالا تحت هر دو محیط تنش و بدون تنش مورد استفاده قرار گیرد این شاخص بصورت
زیر محاسبه میگردد:
هر
چقدر مقدار STI بالاتر باشد، نشان دهنده تحمل به خشکی بالاتر آن ژنوتیپ
ویژه است که این امر موجب بالا رفتن عملکرد بالقوه بیشتر آن ژنوتیپ
میگردد. در این شاخص ژنوتیپهای گروه A از گروه B و C تفکیک میشود.
میانگین هندسی محصول دهی نیز بعنوان شاخص
( GMP = Geometric Mean Productivity )
در سال ( 1992 ) توسط فرناندز معرفی گردید که عبارتست از:
GMP
حساسیت کمتری به مقادیر بسیار متفاوت YS و YP دارد در حالیکه شاخص MP که
بر اساس میانگین حسابی میباشد، هنگامیکه اختلاف نسبی زیادی بین YS و YP
باشد دارای اریبی به طرف بالا خواهد بود. بنابراین شاخص GMP در مقایسه با
شاخص MP قدرت بالاتری در تفکیک گروه A از سایر گروهها دارد و بر همین اساس
بود که فرناندز شاخص STI خود را بر اساس GMP بنا گذاشت.
بدینگر و همکاران (1978)، شاخص پاسخ به خشکی
(DRI= Drought Response Index )
را پیشنهاد نمودند که بر اساس رابطه زیر میباشد.
YA= تخمین عملکرد از طریق رگرسیون تحت شرایط تنش
YES= عملکرد حقیقی تحت شرایط تنش
SES= اشتباه استاندارد رگرسیون چند متغیره
DRI= ( YA- YES) / SES
در
این روش یک رگرسیون چند متغیره از عملکرد دانه تحت شرایط تنش روی عملکرد
دانه تحت شرایط بدون تنش و همچنین تعداد روز تا گلدهی برای تمامی
کولیتوارها بسته میشود و سپس DRI برای هر رقم با استفاده از رابط فوق
محاسبه میشود. ارزشهای مثبت DRI نشانگر تحمل به خشکی بوده که مستقل از
اثرات عملکرد بالقوه و تاریخ گلدهی است. DRI متناسب با 1ـSI در فرمول فیشر و
مورو میباشد.
فیشر و همکاران ( 1983)، مفهوم شاخص خشکی یا
(DI = Dorought Index )
را
به عنوان معیاری برای غربال ژنوتیپهای ذرت معرفی کرد. DI نسبت وزن بذر
لاینهای تحت تنش به شرایط بدون تنش میباشد. به منظور تعیین وجود
ژنوتیپهای متحمل در داخل گروهی از لاینها شاخص خشکی نسبی( = Relative
Dorought Index (RDI بر اساس رابطه زیر قابل محاسبه است که DI شاخص خشکی
میباشد.
پس ژنوتیپهایی که دارای RDI بزرگتر از یک میباشند، دارای مقاومت نسبی به خشکی بوده و
اگر ارزش فوق کوچکتر از یک باشد، ژنوتیپ مربوطه دارای حساسیت نسبی به خشکی میباشد